دکتر سید حسن حسینی، رئیس دانشکده صدا و سیما در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این پرسش که برای تحقق رشته ای با مضمون فلسفه رسانه چه بسترهای معرفتی را باید مهیا نمود و آیا دانشکده صدا و سیما می تواند چنین امری را متقبل شود گفت : یکی از آسیبهای دانشکده هایی چون دانشکده صدا و سیما و دانشگاه های صنعتی محض و هنری محض خطر تکنیک گرایی است. یعنی دانشجویان ما با یک تکنیک و تکنولوژی آشنا میشوند. بدون اینکه فلسفه و معرفتی پشتوانه استفاده از این تکنیک باشد.
وی در ادامه افزود : دانشجویان ما در دانشگاه های صنعتی و هنری تکنوکرات میشوند و به قول پستمن در یک فضای تکنوپولی قرار میگیرند و همه چیزشان تکنیک و صنعت می شود. بنابراین لازم است در این دانشکده ها فلسفهای باشد که به آن جهت دهد.
دکتر حسینی در ادامه با اشاره به این نکته که هر کاری که در جامعه صورت میگیرد براساس تجارب اخلاقی است و از پشتوانههای فلسفی و نظری به دور است گفت : ممکن است شما بگویید همین است دیگر، کل کار رسانه تجربی است. با این نگاه باید قید کار فکری را بزنیم و بگوییم کسی که کار رسانه کرده تجربی موفق شده است. اما حالت دوم آن است که بگوییم کار رسانه نیازمند یک بنیاد معرفتی است که به کار ما جهت دهد.
وی افزود : به همین دلیل ما در دانشکده صدا و سیما تصمیم گرفتیم رشتهای را با هدف تولید نظریههای فلسفی رسانه، البته با ویژگیهای بومی خودمان مثل ایرانی بودن و مسلمان بودن، ایجاد کنیم و این رشته در دنیا نیز جدید است. در دنیا مطالعات فلسفه رسانه داریم اما یک رشته که در واقع خودش مطالعه میان رشتهای هست، درست شد.
وی در ادامه با اشاره به این نکته که آن چیزی که ما در فلسفه رسانه دنبالش هستیم ایجاد یکسری نظریات کاملاً معرفتی و فلسفی برای عمل در رسانه است گفت : هدف فقط فعالیت نظری صرف نیست، بلکه هدف آن است که مثلاً تلویزیون چه ویژگیهای ابزاری و تعاملی باید داشته باشد که به تولید برنامه تلویزیونی منجر شود و سپس تاثیر برنامهها در مخاطب.
دکتر حسینی تاکید کرد : به این معنا که رسانههایی چون رادیو و تلویزیون تاثیر معرفت شناسی در مخاطب دارند این اشتباه بزرگی است که فکر کنیم این دو رسانه میتوانند جابهجا شوند، هم از نظر ذاتی و هم از نظر تاثیرات معرفتشناختی.
دکتر حسینی رشته فلسفه رسانه را جزو رشته های مضاف دانست و گفت : این رشته جزو فلسفههای مضاف است و بنابراین از نوع معرفت های درجه دوم است که معرفت درجه اولش همان دانش ارتباطات است. پس در این رشته درباره مبانی معرفتی علوم ارتباطات حرف میزنند. دوم اینکه درباره روشها بحث میشود. سوم اینکه راجع به شناخت ذات رسانه بحث میشود و مجموع این مباحث این رشته را تشکیل میدهد.
وی با اشاره به این نکته که هنوز مدل معرفتی این رشته ارائه نشده گفت : ما با یک هدف روشن مواجهیم، اما پاسخ، مجهول و مشکوک است.
دکتر حسینی در ادامه به موضوع فلسفه و رسانه پرداخت و گفت : فلسفه و رسانه دو علم جداگانه هستند که در جست و جوی اتصالاتش هستیم. یعنی مثلا فلسفه و رسانه می تواند هم فلسفه تحلیلی و رسانه باشد و هم فلسفه اسلامی و رسانه اما در بحث فلسفه رسانه، دنبال مبانی نظری رسانه هستیم. قرار نیست که نقطه اتصال دو علم جداگانه را بحث کنیم بلکه قرار است مبانی معرفتشناسی دو حوزه رادیو و تلویزیون را مشخص کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که تصور می کنید که چه مضامینی در رسانه نهفته است که باید بر اساس آنها بحث فلسفی طرح کنیم گفت : به طور مثال در نسبت تلویزیون و دین در چه حالتی تلویزیون میتواند تعالیم الهی و آسمانی را بازتاب دهد یا منبر و مسجد که یک رسانه است. پس میکوشیم که ذاتیات تلویزیون را بشناسیم. اگر ذاتیات تلویزیون با دین ناسازگاری نداشته باشد، آن وقت ممکن است برنامههای دین ما یک جهت دیگری بیابد.
دکتر حسینی تاکید کرد : تصور من این است که در فلسفه رسانه باید به یک مدلی دست پیدا کنیم که ترکیب چند بستر معرفتی است. یکی اینکه در این مدل باید اولا خود رسانه فهمیده شود، دوم اینکه فلسفه را خوب باید شناخت و سوم اینکه با یکی از معارف درجه دوم آشنا باشیم. یعنی باید گفت که در فلسفه رسانه میخواهیم بحث مقوله این دو رسانه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
نظر شما