پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۴۷

از مجموعه اندیشه ورزان؛

کتاب جلوه‌هایی از زندگی و اندیشه‌های خسرو باقری منتشر شد

کتاب جلوه‌هایی از زندگی و اندیشه‌های خسرو باقری منتشر شد

کتاب فیلسوف تعلیم و تربیت با عنوان «جلوه هایی از زندگی و اندیشه های خسرو باقری» در قالب یکی از عناوین مجموعه اندیشه ورزان انتشارات شرکت افست منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب فیلسوف تعلیم و تربیت با عنوان «جلوه هایی از زندگی و اندیشه های خسرو باقری» به‌تازگی در قالب یکی از عناوین مجموعه اندیشه ورزان انتشارات شرکت افست منتشر و راهی بازار نشر شده است.

«اندیشه‌ورزان» نام مجموعه کتابی است که سعی دارد نقش و اهمیت عمل و تجربه اندیشه‌ورزان حوزه تعلیم و تربیت را مستندسازی کند.

هر جلد از کتاب به یک اندیشمند اختصاص یافته که در آن علاوه بر بیان روایت زندگی فرد، تجارب او در عرصه‌های علم و عمل در قالب گفتگو و میزگرد دنبال شده است.

روایت زندگی خسرو باقری استاد تمام دانشگاه تهران در این کتاب این‌گونه آغاز می‌شود:

قطارها معمولاٌ سر ساعت راه می‌افتند؛ به‌موقع و بی‌تأخیر، تاتی‌کنان و بی‌عجله.، خسرو دست مادر را سفت چسبیده بود. قدم به قدم با تاتی قطار، کنار سکو راه می‌رفتند و پدر که در واگن لوکوموتیو بود، گاهی دست تکان می‌داد، گاهی پیچی را سفت می‌کرد، و گاهی سر بالا می‌آورد و نیم‌نگاهی به آن‌ها می‌انداخت. خسرو هر بار که نگاهش با نگاه پدر موازی می‌شد، کمی انگشت‌هایش بین انگشت‌های کشیده مادر شل می‌شد، شل‌تر و شل‌تر. آخرین نگاه پدر کار را تمام کرد؛ دست کوچک و لاغرش را آزاد کرد و….

این‌کتاب با ۳۶۶ صفحه منتشر شده است.

کد خبر 5156186

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha