خبرگزاری مهر، گروه استانها- سمیه اسماعیل زاده: شکوفههای سپید آلوچه و گلابی، شکوفههای صورتیسپید گیلاس، جوانههای سرسبز درختان، سبزههای نورسته از دل خاک همه زیر آوار برف؛ یک زیبایی هولناک! منظرهای که چندین سال است، مهمان شهرهای روستاهای مازندران شده. درختانی که با گرمای غیرعادی زمستانها، به تصور آمدن بهار از خواب بیدار شده به شکوفه مینشینند اما دوباره زمستان، زمستانی میکند و شکوفهها در آتشِ یخ بیصدا میسوزند.
تغییر اقلیم و گرمایش زمین، فراتر از سازگاری محیط زیست، کارزاری در طبیعت به راه انداخته است؛ جنگی گاه چنان آرام که شکوفهها در آغوش برف میمیرند و درختان بیثمر میمانند و گاه سیلِ خشمگین و بیامان در میانِ مزارع و شهرها که زندگی را در یک لحظه به یغما میبرد و گاه چنان نامهربان، همچون لبان ترک خورده شالیزارها در بهارِ مازندران.
در پس تمام این اتفاقات به ظاهر طبیعی، دستِ دخالت انسانی هویداست؛ در یک سو، صنعتی شدن و آلایندههای کارخانهها به ویژه در کشورهای توسعه یافته و اما همیشه نه این قدر دور و کلان، و گاهی بسیار نزدیک و خرد، همچون دستی که شعلههای بخاری را بیشتر از حد نرمال میکند، تغییرکاربریها و قطع درختان، اسراف و مصرفگرایی.
سحر جعفرصالحی کنشگر محیط زیست در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه تغییراتی که انسان به واسطه مصرف سوختهای فسیلی، گسترش صنعت و پیشرفت تکنولوژی در اقلیم جهان ایجاد کرده، امروزه به تهدیدی اساسی انجامیده است، افزود: تغییر در اقلیم به تغییر حاد در آبوهوا منجر شده، به طوری که مناطق وسیعی از جهان در معرض خشکسالی قرار گرفتهاند و مناطقی با بارشهای جوی خارج از فصل در معرض آسیب قرار میگیرند.
تغییر در اقلیم به تغییر حاد در آبوهوا منجر شده، به طوری که مناطق وسیعی از جهان در معرض خشکسالی قرار گرفتهاند و مناطقی با بارشهای جوی خارج از فصل در معرض آسیب قرار میگیرند
این کنشگر محیط زیست با اشاره به شواهد علمی مبنی بر افزایش گرمایش زمین ناشی از انباشت گازهای گلخانهای، گفت: وقتی این واقعیت را در کنار واقعیت افزایش جمعیت کره زمین و افزایش نیازها قرار میدهیم چشمانداز هولناکتری را پیشروی وضعیت و کیفیت زیست بشر باید متصور باشیم؛ در این چشمانداز به زعم آنتونی گیدنز امروزه «ما در لبه تغییر اقلیم جهان قرار داریم»، یعنی در آستانهی یک تغییر اساسی که با هیچ تغییری در تمدنهای گذشته قابل مقایسه نیست. چون در هیچ بازه تاریخی، انسان چنان تأثیری بر وضعیت کره زمین نداشته است.
این پژوهشگر اجتماعی با اذعان بر اینکه تغییر اقلیم نه یک مسئله احتمالی بلکه همه ما به نوعی در حال تجربه آن هستیم، افزود: نه تنها در بین دانشمندان بلکه در باورعمومی نیز شما از هر شهروند عادی که سوال کنید حتماً میتواند تغییراتی را در تجربه زیسته خود بیان کند که حاکی از لمس و درک تغییرات اقلیمی در باور عمومی است. کشاورزانی که تحت تأثیر تغییرات آب و هوا هر سال متضرر میشوند یا روستائیانی که معیشت و امکان زیستشان به دلیل خشکسالی مورد تهدید قرار گرفته و مجبور به مهاجرت به نقاط دیگر میشوند ویا شهروندانی که سیل خانهشان را از آنها ربوده است.
وی با اشاره به این مهم که همه ما به نوعی با ابعاد این مسئله درگیر هستیم و آن قدر شواهد فراوان در دسترس هست که شاید دیگر نیاز به استدلال علمی برای اثبات پدیده تغییر اقلیم نباشد، افرود: با این حال سوال اساسی این است که چرا معمولاً به گونهای عمل میکنیم که انگار این مسئله وجود ندارد؟ برای پاسخ به این سوال، جامعهشناسی مثل گیدنز استدلال میکند که غالباً خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی برای ما ملموس و فوری نیست برای همین به آن اهمیت نمیدهیم یا حاضر نیستیم اقدامی جهت تغییر نگرشها و سبک زندگی انجام بدهیم. روانشناسان اجتماعی به این وضعیت میگویند " نادیده گرفتن آینده". به این معنی که آینده به اندازه حال برای ما واقعی نیست، بنابراین به موضوعات ضروری دمدستی میپردازیم و بقیه را نادیده گرفته یا به تعویق میاندازیم.
جعفرصالحی با اشاره به اینکه تغییرات آب و هوا ناشی از فعالیت انسانی است، حل آن را هم به دست انسانها دانست و با بیان اینکه کشورها و صنایعی که آلاینده صنعتی بیشتری تولید میکنند، مسئولیت بیشتری دارند، افزود: سیاستهای ملی و بینالمللی باید به گونهای باشد که آنها را مجبور به قبول مسئولیت کند. اما پیششرط این مهم، خواست مدنی است.
گرمایش جهان بر اثر گازهای گلخانهای، بیگمان مهمترین نظریه در باب تغییر اقلیم و گرمایش زمین است، اما بخشی از این تغییرات نه فقط جهانی، بلکه منطقهای نیز هستند. محمد نجاتی عضو مجموعه باغهای هیرکانی در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه بخشی از تغییرات اقلیمی بسیار طبیعی بوده و باید از منظر دیرینهشناسی و در یک روند چند صد ساله به آنها پرداخت، افزود: اما بخش مهمی از تغییرات اقلیمی منطقهای است، برای مثال، گرمای هوا در طول زمستان یک پدیده مصنوعی بوده که بر اثر دخالتهای شدید بشر در محیط زیست به اشکال گوناگون طی حدود ۶۰ سال اخیر رخ داده است.
عضو مجموعه باغهای هیرکانی یکی از دلایل گرمای هوا در زمستان و به تبع آن شکوفهدهی و جوانه زدن بیموقع درختان را کاهش پوشش جنگلی بویژه در جلگه خزر برشمرد و گفت: تا صد سال پیش، بیشتر جلگه خزر دارای پوشش جنگلی بوده اما اکنون در پی افزایش جمعیت و در پی آن گسترش شهرها و روستاها، احداث راهها و توسعه صنایع، افزایش زمینهای کشاورزی و … عرصههای این جنگلها کاهش چشمگیری یافته؛ امری که بواسطه نیازهای روزمره در طی چندین دهه رخ داده و این نوع امر، توسعهای نامتوازن و بدون برنامه و غیرعلمی بوده است.
ا کنون در پی افزایش جمعیت و در پی آن گسترش شهرها و روستاها، احداث راهها و توسعه صنایع، افزایش زمینهای کشاورزی و … عرصههای این جنگلها کاهش چشمگیری یافته است
وی پوشش جنگلی را نوعی عایق طبیعی در برابر گرما و سرما و متعادلکننده دما برشمرد و با اشاره به تبدیل بیش از ۹۰ درصد پوشش جنگلی جلگه خزر به مزارع، شهرها و روستاها، افزود: وقتی نتوانستیم اکوسیستم طبیعی منطقه را حفظ کنیم شاهد تغییرات اقلیمی خواهیم بود؛ از یک سو، تابش مستقیم آفتاب به ساختمانها و زمینهای بدون پوشش جنگلی موجب میشود که منطقه از حالت طبیعی خود خارج شود و دمای آن بالا برود و از دیگر سوی، در گذشته نه چندان دور، در شهرهای مرکز مازندران شاهد یخبندانهای زیادی بودیم اما اکنون به ندرت شاهد این پدیده طبیعی هستیم که ناشی از دخالتهای نسنجیده ما است که خود به آن دامن زدهایم و پیرو آن، تغییرات اقلیمی منطقهای نا خواستهای را بوجود آوردهایم.
نجاتی از دیگر دلایل تغییرات اقلیم و برهم خوردن تعادل طبیعی منطقه را گسترش شهرها، ازدیاد نفوس، خودروهای پرشمار و … برشمرد و گفت: شمال ایران به نسبت ۵۰ سال گذشته، جمعیت چندبرابری را تجربه کرده و اگر تنها دمای بدن این جمعیت متمرکز را لحاظ کنیم میبینیم که تا چه میزان در افزایش گرمای منطقه اثرگذار است. افزون بر آن، رفاهطلبی زندگی امروزی موجب شده تا خانوادهها سطح مساحت ساختمانی بیشتری را اشغال کنند و به دنبال آن بهرهگیری از وسایل گرمایشی و سرمایشی نیز افزایش مییابد و همه اینها در کنار هم، آبوهوای منطقه را بهطور کلی تحت تأثیر قرار داده و اجازه نمیدهد که طبیعت سیکل طبیعی خود را در فصل زمستان و یا تابستان طی کند.
این فعال محیطزیست در حوزه تغییرات اقلیم در سطح قارهای، گفت: آلایندههای کارخانههای بزرگ جهان، دیاکسید کربن را به حد اشباع رساندهاند و لایه اوزن را نازک کردهاند و گرمایش کل زمین را بالا بردند و شرایط گلخانهای ایجاد کردهاند و این اتفاق ناگوار کلان در سطح جهان است.
وی با بیان اینکه قریب به اتفاق مردم درختان و گونههای جنگلی هیرکانی را نمیشناسند و ذهنیتی کلی از جنگل دارند، خاطرنشان کرد: همانگونه که امروزه بشر برای درک مشکلات جسمانی و شناخت آناتومی بدنشان نیازی ندارد که حتماً یک پزشک متخصص باشد، به همین نسبت، در رابطه با مسائل پیرامونی محیط زیستیاش نیز باید حداقل آگاهی را داشته باشد، اما متأسفانه در ارتباط با این حوزه، نه در دانشگاهها و نه در ادارات مرتبط توجهی بدان نمیشود و سازمانهای مردم نهاد نیز کمتر به این موضوعات پرداخته و به جای اقدامات دانش بنیان، اجتماع محور و برخوردار از تجربه واقعی، بیشتر احساسی برخورد میکنند.
عضو مجموعه باغهای هیرکانی با اشاره به تلاشهای مجموعه باغهای هیرکانی در راستای آگاهیبخشی و آموزش عمومی در اهمیت گونههای جنگلی هیرکانی و بازآفرینی آنها در شهرهای استان، گفت: یکی از اهداف مجموعه آموزش و نمایاندن درختان بوم سازگار به مردم و مسئولان است و اینکه با ایجاد چنین پوششهای کاملاً طبیعی در سطح گسترده میتوان از تغییرات اقلیمی جلوگیری کرد.
شناسایی ۱۸۰ گونه درختی هیرکانی
وی با بیان اینکه پس از ۵ سال کار مستمر و کارشناسی مجموعه باغهای هیرکانی، اینک چهره شهرهای استان در حوزه فضای سبز در حال تغییر است، گفت: پیش از این کلیه پارکهای فضای سبز شهرهای استان را، عموماً درختان اکالیپتوس، فونیکس، انواع نخلها، خرزهره و یاس هلندی بوده و انواع سوزنی برگان وارداتی و … تشکیل میدادند و این درحالی است که ما بیش از ۱۸۰ گونه درختی و درختچهای را در جنگلهای هیرکانی داریم که بیش از ۸۰ درصد آنها سازگار با اقلیم و آب و خاک شهرهای شمالی هستند، بر همین پایه ما اقدام به کاشت تعدادی از این گونهها در فضاهای شهری و روستایی کردهایم و نشان دادیم که این کار شدنی است و اکنون پس از سالها تلاش خوشبختانه شاهد هستیم که حتی روستاییان هم به این این روش گسترش فضای سبز روی آوردهاند امری که در سالهای پیش چندان رغبتی برای آن وجود نداشته است.
نجاتی با بیان اینکه ما در کاشت نوع نهال هدفمند عمل کردهایم، افزود: درختانی که ما میکاریم، گونههای جنگل هیرکانی است که به آسانی اجازه قطع ندارند و در این راستا، افق دید ما نه ۱۰ ساله بلکه صد تا سیصد ساله بوده است، ما امروز نهال بلوطی که میکاریم تا ۴۰۰ سال بماند و افرایی که میکاریم تا ۱۸۰ سال عمر کند و طبیعتاً وقتی پایداری این درختان محرز شود، فضاهای دیگری هم از سوی مسئولان و مردم علاقمند به طبیعت در اختیار گذاشته میشود با این هدف که فضاهایی که تاکنون با این شیوه نهالکاری شده است دیگر درآن ساختمانی ساخته نمیشود و هرچقدر ساختوساز کمتر شود به همان اندازه میتوان از صرف انرژی زیاد پرهیز کرد، از آلایندهها کاست تا در آینده به ایجاد هوای پاکتر و تعادل در طبیعت امیدوارتر شد.
نظر شما