به گزارش خبرنگار مهر، مستند "هامون بازها" ساخته مانی حقیقی نه به پشت صحنه فیلم سینمایی "هامون" مهرجویی و نه به چگونگی شکل گیری آن می پردازد. بلکه قصد دارد به تأثیرات این فیلم در میان مخاطبان غیرحرفه ای سینما بپردازد. حقیقی سعی کرده از نقطه نظر خود یک کار سفارشی در مورد "هامون" را بدل به سوژه ای مال خود کند. ولی در این راه به قدری راه فرعی و حاشیه ای انتخاب کرده که فیلم را حتی در چندکیلومتری "هامون" هم قرار نمی دهد.
هر چند تلاش حقیقی برای پیدا کردن راههای جدید جهت یک کار گزارشی صرف جای تأمل دارد، ولی گزینه ای که او انتخاب کرده به قدری در حاشیه است که به گونه ای خاص می توان مدعی شد لحاظ کردن تأثیرات "هامون" بر مخاطبان عام در آن بدل به موضوعی سفارشی می شود. حقیقی با چاپ آگهی برای جمع شدن طرفداران "هامون" که در ابتدای فیلم هم عنوان می شود، سعی کرده چند نمونه خاص این تأثیرگذاری را محور اصلی مستند "هامون بازها" قرار دهد و با پرداخت جزئی نگرانه نظرات آنها و تأثیرات فیلم بر زندگی آنها، ابعاد جدیدی از فیلم "هامون" را کالبدشکافی کند.
در این رویکرد غیرمستقیم که تابع ایده ای جذاب است، طبعاً نوع نگاه فیلمساز در انتخاب این موارد برجسته می شود و انتظار آن می رود که از میان همه این راههای غیرمستقیم آنچه برجسته می شود فیلم "هامون" باشد و داریوش مهرجویی ... اما آنچه در ادامه اتفاق می افتد هیچکدام از اینها نیست. واقعیت این است که مهرجویی و هامون در این مستند گم شده اند و یک ایده جذاب اولیه هم نمی تواند پاسخگوی این کاستی باشد.
در واقع این مستند بدل می شود به نوستالژی هامون بازها در مورد خودشان و نزدیکانشان نه حتی "هامون" که البته خود این عبارت هم جای تأمل دارد. عنوان هامون باز به افرادی تعلق می گیرد که فیلم تأثیراتی انکارناپذیر بر آنها یا زندگی شان داشته یا احتمالاً فیلم را بدل به جزء لاینفک زندگی آنها کرده و حتی در کمترین تأثیر بدل به فیلم بالینی آنها شده است. اما هیچکدام از این تعاریف در مورد چند هامون بازی که فیلم محور قرار می دهد، صدق نمی کند.
به عنوان مثال چهارمین هامون باز اصلاً فیلم "هامون" را ندیده و تنها استدلالات ضعیف و سطحی دارد درباره بازی خسرو شکیبایی در نقش هامون که برونگرا و اغراق شده است. در ادامه فیلم هم بدون منطقی خاص همین هامون باز چهارم را همراهی می کند که چگونه به کار موسیقی می پردازد و بر کلیپ و ترانه های او متمرکز می شود که البته از همان راههای غیرمستقیم برای برجسته شدن "هامون" است.
اگر هم این پرداخت در جهت برجسته کردن غیرمستقیم فیلم "هامون" و طرفدارانش است تا عنوان کند هر که طرفدار "هامون" نیست چنین سلایق سطح پائینی در موسیقی دارد که اصلاً یک قیاس مع الفارق و فرامتنی است. در مورد کاراکتر هامون باز پنجم هم باید گفت نوستالژی او نه نسبت به "هامون" و دیدار اولین بار فیلم همراه پدر و برادرش بلکه نوستالژی او نسبت به پدرش است که هیچ وقت نتوانسته او را به درستی بشناسد و انگیزه های او را از بردن آنها به سینما و دو سانس دیدن فیلم بشناسد.
فیلم در این حاشیه روی به قدری زیاده روی می کند که کار را به گذشته پدر در زمان جنگ و پزشک بودن او و عکس یادگاری قدیمی می کشاند. در حالی که چند بار جمله ای مشابه را تکرار می کند که "شاید پدرم هم سرگشتگی هایی مشابه هامون داشته که دو سانس پشت سر هم به تماشای فیلم نشسته"! این بازشناسایی هامون و مهرجویی است یا بازشناسایی پدری که می تواند از روی اتفاق طبق عادت شهرستانی ها بچه هایش را به تماشای فیلمی در دو سانس پشت سر هم برده است؟
فیلم به دشواری سعی می کند سکانس برگزیده اکثر هامون بازها را که دیدار حمید هامون با مادرش است در ساختار کلی خود تعریف کند و تازه یاد مخاطب بیندازد که این مستند قرار بوده به فیلم "هامون" بپردازد هر چند غیرمستقیم. در واقع مستند "هامون بازها" اگر فیلمی بود بدون ادعای پرداختن به فیلم شاخص "هامون" و انتظاراتی که از آن می رود شاید این پرسش ها و نقاط را در پی نمی آورد.
نمایش فیلم "در جستجوی ریچارد سوم" به فاصله یک شب از سیما قرینه پردازی جالبی بین این دو فیلم رقم می زند. با توجه به مولفه های مشترکی که به آن پرداخته می شود. "در جستجوی ریچارد" ساخته آل پاچینو هم فیلم مستند داستانی است که شکسپیر و نمایشنامه "ریچارد سوم" را محور قرار می دهد. پاچینو با توجه به جایگاه شکسپیر و این نمایشنامه در بین مردم و شناختی عامی که از او وجود دارد، سه شیوه روایت مختلف برای ادا کردن حق مطلب انتخاب می کند.
اول روایتی از شکل گیری گروه و انتخاب بازیگران و تمرین ها، دوم خود نمایش و سوم جایگاه شکسپیر و این نمایشنامه بین عامه مردم. او با این سه روایت به نوعی سعی می کند ابعاد مختلف چنین هنرمند و چنین اثری را کالبدشکافی و وجوه مختلف آن را ارزیابی کند که به نظر می آید رویکردی بسیار حساب شده و هوشمندانه است.
حالا در نظر بگیرید حقیقی در "هامون بازها" تنها با انتخاب شیوه سوم روایت به نوعی در خم کوچه ایده جذاب اولیه خود باقی مانده و خواسته یا ناخواسته از سوی دیگر بام سقوط کرده است. فیلمی که نه در راستای هامون و مهرجویی وتنها در راستای کلمه هامون قرار می گیرد نه بیشتر.
مستند "هامون بازها" پنجشنبه 28 تیرماه در قالب برنامه "یک فیلم، یک تجربه" ساعت 30/21 از شبکه چهار پخش شد و جمعه 29 تیر ساعت 13 تکرار نشد!


نظر شما