به گزارش خبرنگار مهر، هنر معماری زبان اشاره و رمز گونه تاریخ، تمدن وهویتهای قومی به شمار می رود که از خلال آن می توان سطوح مختلف ابداعات اصیل را در میان قومیتهای مختلف شناسایی کرد، اما خواندن و فراگیری این زبان ساده نیست و زبانی است که باید از طریق ساختمانها و بناهای تاریخی خوانده شود بنابراین وحدت اصطلاحات معماری از شرایط اصلی شناخت این زبان است.
آشنایی با این زبان از زمانهای گذشته و شناخت تغییر و تحولات آن بسیار مهم و اساسی است . از سوی دیگر اصطلاحات معماری که معماران برجسته در همه جهان اسلام از آن بهره گرفته اند و اصطلاحات مشترکی که در ساخت بناهای اسلامی استفاده کرده اند، ما را در خواندن زبان معماری و استفاده از آن در کلاسهای درس معماری اسلامی کمک می کند.
اگر چه برخی از شرق شناسان برای جمع آوری این اصطلاحات، هماهنگی و انسجام آنها و نزدیک کردن آنها به یکدیگر تلاشهای بسیاری کرده اند که قابل تأمل است و یا تلاشهای دیگری برای ترجمه اصطلاحات معماری فرانسه و انگلیسی به زبان عربی انجام داده اند، اما وجود شکافهایی میان اصطلاحات محلی بسیار حائز اهمیت است که نتوانستند شکاف موجود میان آنها را پر کنند. به طوری که میان معماری شامی و مغربی هیچ نقطه اشتراک و وحدتی وجود ندارد.
بنابراین نقاط مشترک میان این اصطلاحات معماری جهان اسلام به صورت کلی مد نظر است که تاکنون این تحقیقات و وحدت ایجاد نشده و چاره ای جز بررسی مراکز تحقیقات دانشگاهی یا مجامع زبان در این راستا وجود ندارد تا میان مراکز دانشگاهی و آموزشی وحدت اصطلاحات ایجاد و آموزش معماری اسلامی را تسهیل کند.
هدف از تحقیق در هنرهای معماری اسلامی و تخصصی شدن در آن، ارتقاء این فن و حرفه و اجرای زیربنایی آن بر اساس تکنولوژی معاصر است، یعنی بهره گیری از تکنولوژی معاصر و تکیه بر ویژگیها و سنتهای معماری اسلامی.
اختصاص معماری اسلامی در چارچوب آموزش معماری دانشگاهی مسئله ای است که مفقود شده است. از سوی دیگر هنر معماری اسلامی از جمله هنرهای عملی است که باید به وسیله خود معماران به صورت تخصصی انجام پذیرد. شاید او یک شخص بی سوادی باشد که در معماری جز از وسایل ابداعی و مواد مختلف ساختمانی بهره نمی گرفت، اما این معمار با همین اندک سواد دستاوردها و شاهکارهایی ارائه کرده که به عنوان نبوغ و مهارت او و بر گرفته از ذوق درونی و اعتقادات او بوده است که امروز به عنوان شاهکاری از آن تجلیل می شود به گونه ای که شاید قرنها یک معمار فرهیخته و یا تحصیل کرده نمی توانست آن را انجام دهد.
بنابراین مسلم است که معلم معمار در عصر معاصر باید دروس تئوری و عملی را با هم آموزش دهد، چرا که یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست. او باید در کار خود به شیوه ای نوین اقدام کند و علاوه بر آموزش عملی، به آموزش، تبیین و ارائه اصول تئوری و اصطلاحات نیز پرداخته و شرایطی را فراهم کند که این امور برای آیندگان ماندگار شوند .
نظر شما