با توجه به جايگاه تعيين كننده اي كه در حوزه فرهنگ و ادبيات داريد، آيا بهتر نبود سياست را به اهل آن مي سپرديد و به نوشتن ادامه مي داديد؟
نگاه بنده به سياست ، همان نگاه شهيد مدرس است كه سياست را عين ديانت و ديانت را عين سياست مي دانست . با اين ديدگاه ، معتقدم كه آحاد مردم كشور ، بنا به وظيفه ديني ، انقلابي و انساني خود ، در قبال آنچه در جامعه شان و نيز جهان مي گذرد ، مسوولند.
اگر حمل برريا نشود ، بنده به شهادت آثاري كه تاكنون منتشر كرده ام - خاصه كتابهاي قبل از انقلابم - بسياري از فعاليتهاي اجتماعي ام ، از سر همين تعهد بوده است. اگر روزي نوشتن را به مدت لااقل سه سال (1360 - 1363) به طور كامل تعطيل كردم و به راديو رفتم ، از سر همين اساس تعهد بود. اگر حدود ده سال از بهترين و خلاقه ترين سالهاي عمرم را صرف آموزش و پرورش استعدادهاي داستان نويسي كردم ، از سر همين احساس تعهد بود. رو آوردنم به نقد و مباحث نظري داستان ، يا تصدي سردبيري چند نشريه يا دبيري فلان بخش فلان روزنامه ، بر اساس همين نگرش بود. همچنان كه تقبل آن همه دردسر و مشكلات براي تشكيل انجمن قلم ايران ... حالا هم زمانه اي است كه شتاب تحولات اجتماعي و جهاني به حدي رسيده است كه با يك گوشه نشستن و با فراغ بال داستان نوشتن و دل بستن به جريان لاك پشت وار صنعت چاپ و نشركشور براي چاپ و توزيع آثار ، جور در نمي آيد. در واقع شرايطي از جهاتي مشابه صدر مشروطه در كشور پيش آمده ، يعني همان طور كه درآن زمان عده قابل توجهي از شاعران و نويسندگان ، به ضرورت زمانه وارد فعاليت هاي مستقيم سياسي شدند ، در اين زمان هم ، به نظر من ، چنين
با وجود اينكه انقلاب ما از اساس ، يك انقلاب فرهنگي است و رهبر و ديگر سران آن، بدون استثنا ، همه از چهره هاي فرهنگي بوده اند ، اما از دهه هفتاد به اين سو، سايه سنگين سياست و اقتصاد بر همه شئون كشور و زندگي مردم افتاده است ، به طوري كه در حال حاضر ، فرهنگ و سياست هاي فرهنگي ما نيز تابعي از اقتضائات سياسي و خواست هاي سياستمداران شده است. |
محمد رضا سرشار |
كاري ، دست كم ، براي برخي دوستان اهل قلم كه توانايي فكري و جربزه عملي لازم براي اين كار را دارند ، لازم است . ضمن آنكه به شخصه ، واقعا معتقد نيستم كه همه كساني كه در حال حاضر به عنوان چهره هاي جنجالي معركه سياست مطرح اند ، واقعا مردان بزرگي در اين عرصه اند كه بتوانيم با خيال راحت تدبير همه امورمان را به دست آنان بسپاريم و به گوشه اي بخزيم و به نوشتنمان بپردازيم. همچنان كه مي بينيم ، با وجود اينكه انقلاب ما از اساس ، يك انقلاب فرهنگي است و رهبر و ديگر سران آن، بدون استثنا ، همه از چهره هاي فرهنگي بوده اند ، اما از دهه هفتاد به اين سو، سايه سنگين سياست و اقتصاد بر همه شئون كشور و زندگي مردم افتاده است ، به طوري كه در حال حاضر ، فرهنگ و سياست هاي فرهنگي ما نيز تابعي از اقتضائات سياسي و خواست هاي سياستمداران شده است.
در حالي كه در يك شرايط صحيح ، سياست و اقتصاد ، شان هايي از شئون فرهنگ اند . به تعبيري ، ما به جاي آنكه اقتصاد و سياستمان را تابعي از فرهنگمان كنيم ، فرهنگمان را سياسي و اقتصادي كرده ايم و ريشه بسياري از مشكلات فعلي كشور را بايد در همين انحراف جست.
راهيابي تني چند از اهالي فرهنگ و هنر به مجلس ششم ، مي توانست نويد بخش ايجاد تحول در حوزه فرهنگ باشد اما عملا اين اتفاق ، بروز نكرد ، به نظر شما چه عواملي در اين موضوع دخيل بود؟
مجلس مي توانست در اين زمينه نقش تصحيح ، تعديل و تعيين كننده داشته باشد كه متاسفانه در چند دوره اخير ، تحت تاثير همان نگرش نادرست ، از اين مهم غفلت كرده است . تا آنجا كه در دوره ششم ، تازه براي اولين بار دو - سه چهره ادبي ، هنري و فرهنگي به مجلس راه يافتند . اما اين عده نيز به جاي آنكه به تلطيف فضاي به شدت سياست زده مجلس و مصوبات آن بپردازند، خود يك پاي آن كشمكشها و تنشهاي جناحي و حزبي شدند.
اكنون كه خود شما براي مجلس هفتم كانديدا شده ايد ، فكر مي كنيد كه بتوانيد در مركز قانون گذاري كشور ، بدون دامن زدن به تنازعات جناحي و ... در جهت دستيابي به فضايي كه مد نظر داريد گام برداريد؟
درمورد نامزدي ام براي مجلس هفتم ، بايد اقرار كنم كه تقريبا اكثر سالهاي عمر من در پس از انقلاب ، در راه ها و كارهايي غالبا غير مرتبط با علايق شخصي و حرفه اي ام صرف شد ، بنده در حد همين توان و استعداد محدود ، اغلب نگاه كرده ام ببينيم در كجاي اين كشور مي توانم مفيد تر باشم و بعد به همان جا رفته ام و همان كار را كرده ام.
نامزد شدنم براي نمايندگي مجلس هفتم هم در همين راستاست . اگر خدا خواست و مردم افتخار وكالتشان را به بنده دادند ، دور تازه اي از خدمت به كشورم در زندگي من آغاز خواهد شد. در غير اين صورت ، چيزي تغيير نكرده است.
در صورت راهيابي به مجلس هفتم ، آيا خود را صرفا متولي خدمت رساني به حوزه فرهنگ و هنر و اهل آن مي دانيد يا ...؟
خوشبختانه بنده، از سوي هيچ جناح ، حزب ، گروه ، تشكل و حتي صنف و حرفه اي براي نامزدي مجلس معرفي نشده ام و حتي يك ريال هم از سوي هيچ يك از اينها صرف تبليغات براي من نشده است . بنابراين ، بحمدالله وامدار هيچ كس جز كساني كه احتمالا به بنده راي خواهند داد ، نيستم . |
خوشبختانه بنده، از سوي هيچ جناح ، حزب ، گروه ، تشكل و حتي صنف و حرفه اي براي نامزدي مجلس معرفي نشده ام و حتي يك ريال هم از سوي هيچ يك از اينها صرف تبليغات براي من نشده است . بنابراين ، بحمدالله وامدار هيچ كس جز كساني كه احتمالا به بنده راي خواهند داد ، نيستم . اما چون فردي فرهنگي هستم ، طبعا به مسائل با ديد فرهنگي نگاه مي كنم . در عين آنكه مسائل و نيازهاي مردم و كشور دغدغه اصلي ام است ، معتقدم بسياري از اين مشكلات ، در سايه توسعه فرهنگي و علمي ، قابل حل يا لااقل تقليل است . مناقشات جناحي و ستيز بر سر قدرت را جز آشفتن فضاي جامعه و سوختن فرصت ها براي خدمت و سازندگي نمي بينم و عقلانيت ، اعتدال ، تفاهم و صداقت را گم شده بسياري از فعالان عرصه سياست كشور مي دانم.
نظر شما