به گزارش خبرگزاري " مهر" ، وي گفت : بسيار خوشحال و خرسندم از اين كه شاهد برگزاري چهارمين دور گفت وگوهاي سازنده و مثبت استادان و انديشمندان دانشگاههاي جمهوري اسلامي ايران و عالمان بزرگ كليساي ارتدكس و دانشگاه هاي كشور دوست و همسايه روسيه هستم. گفت وگوهايي كه سال ها از آغاز آن گذشته و همچنان پويا و با نشاط تداوم مييابد.
محمدي عراقي افزود : سه دور گفت وگوي قبلي با عناوين " دين و صلح " ، " صلح و عدالت از ديدگاه انديشمندان مسلمان و مسيحي " ، " نقش گفت وگوي اديان در روابط بينالملل " اين علاقهمندي را ايجاد نمود كه در چهارمين دور از اين گفتمان به مساله " اديان و جهاني شدن " بپردازيم؛ موضوعي كه به عنوان چالشي فراروي اديان، فرهنگ ها و تمدنها قرار دارد . اعتقاد دارم كه تفاهم و درك متقابل موجب علاقهمندي بيشتر طرفين جهت استمرار اين حركت عظيم معنوي ، و نويدي براي آينده بهتر است.
وي با ذكر سخني از " آندره مالرو" نويسنده فرانسوي كه گفته است " در قرن بيست و يكم ، جهان در فضايي كاملا مذهبي و يا عاري از مذهب بهسر خواهد برد " گفت : شايد وي نميدانست كه قسمت دوم سخنش كاملا اشتباه از كار درمي آيد، زيرا نه تنها وي، بلكه بسياري از انديشمندان و آگاهان، ظهور دوره تكنولوژي مدرن و آغاز عصر ارتباطات و فناوري گسترده جهان معاصر را پيش درآمدي بر پايان دوران حاكميت معنوي اديان و به فراموشي سپردن ميراث الهي در روي زمين ميدانستند." توين بي" عالم تحليل گر تمدنها بر اين باور بود كه حيات و نشاط تمدنهاي ديني در پايان قرن چهاردهم به افول خواهد گراييد . بنابراين اعتقاد ، قرنها از غروب تمدن يهودي - مسيحي گذشته و تمدن اسلامي نيز در آستانه فروپاشي است، زيرا چهارده قرن از حيات خود را سپري نموده و چاره اي جز تن در دادن به فضاي جبري و تاريخي خود ندارد؛ ولي آيا چنان بود و چنين شد؟ تجربه دوران حيات كوتاه ما نشان داد نهضتي كه قريب به سه دهه قبل از آغاز قرن بيست و يكم آغاز شد، نقطه پايان و ابطال اينگونه نظريهها در حيطه و قلمرو دين بود. اين نهضت نه تنها جاودانگي اديان را نويد داد، بلكه روي آوردن و استقبال جامعه انساني و انتخاب دين به عنوان تنها راه نجات بشريت از آنچه خود و ديگران براي او رقم زده بودند را تاكيد كرد.
رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي افزود : علاقهمندم به دو تجربه مشترك كه در دو جامعه ايماني ما و شما رخ داد، يعني نهضت بيداري مسلمانان و انقلاب اسلامي در ايران و تجديد حيات دوباره كليساي ارتد وكس و نقش فعال و حياتي آن پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق اشاره اي كوتاه داشته باشيم. انقلاب كمونيستي كمتر از يك سده قبل در كشور شما اتفاق افتاد. اهداف اوليه اين حركت بنا بر آنچه تئورسين ها ترسيم نموده بودند، نفي مذهب ، و سياست دينزدايي بود . آنان اعتقاد داشتند عنصر مذهب عامل تخريب اجتماعي - اقتصادي و به عبارتي روشن تر افيوني براي توده ها و عنصري است كه نظام و نهادهاي اجتماعي و اقتصادي را به خمودگي و انحطاط سوق ميدهد. اين تفكر با استفاده و بهره گيري از همه ابزارهاي تبليغاتي و در قالب تعليم و تربيت بر جامعه آن روز كشور شما تحليل شد. در اين ميان كليساها بسته شد و اموال آن به تاراج و يغما رفت، انديشمندان و علماي ديني از بين رفته يا به كنج انزوا خزيدند و هيچ بستر و زمينه اي براي دين و آموزه هاي آن در سطح جامعه ، جز تبليغات سوء دين زدايي فراهم نگشت؛ ولي در همان ايام، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، امام خميني(ره) با بصيرتي غير قابل درك براي محاسبهگران مادي طي نامهاي خطاب به گورباچف چنين پيش بيني كرد : " از اين پس كمونيزم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد" .
وي اضافه كرد : امام خميني (ره) در همين نامه ژرف ترين تحليلها را از تحولات جاري شوروي ارائه كرد و از آن به "صداي شكستن استخوانهاي كمونيزم " تعبير كرد و شگفت آن كه در همين پيام پيش بيني ديگري توام با هشدارهاي مستند وجود دارد كه نشانگر تسلط امام خميني (ره) بر ارزيابي شرايط سياسي و خلاء فضاي معنوي آن روز جهان است. ايشان با پيش كشيدن مسائل عميق فلسفي و عرفاني و با اشاره به ناكامي كمونيستها در سياستهاي مذهب ستيز، از گورباچف خواست كه به جاي اميد بستن به ماده پرستي غرب، به خدا و مذهب روي آورد. بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران تصريح كردند : مشكل اصلي كشور شما مساله مالكيت ، اقتصاد و آزادي نيست، مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست، همان شكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده يا خواهد كشيد ، و اين فروپاشي كمونيزم در شوروي حاصلي جز احياي تفكر ديني و احياي كليساي تاريخي ارتدوكس و به صحنه آوردن مجدد دين و روي آوردن يكصد و شصت ميليون انسان به كليسا و سپردن خود به معنويت و مذهب نداشته است.
محمدي عراقي ادامه داد : تجربه دوم كه در كشور ما به وقوع پيوست نيز شاهدي بر اين مدعاست و اين خود الگويي در احياي مجدد دين و حاكميت باني و ارزشهاي اسلامي در عرصه كشور و گسترش آن در ديگر نقاط و سرزمينهاي اسلامي و رويكرد و بازگشت مجدد جوامع اسلامي به دامن اسلام است كه تنها تفاوت آن با آنچه در روسيه اتفاق افتد اين بود كه دراين جا ( روسيه) دين ستيزي ابزاري در دست نظام ماركسيستي بود؛ در حالي كه در آن جا ( ايران) در يك نظام كاملا سكولار، دين و فرهنگ تحت الشعاع نظام فرهنگي غربي قرار ميگرفت . درست در زماني كه جامعه شناسان غربگرا، ايران قبل از انقلاب اسلامي را شاهد و شاخصي براي افول مذهبي قلمداد مينمودند و قدرت آن را عاري از شكل دهي و هدايت در عرصه فرهنگ و تاريخ ميدانستند، چنان حركت و هيجان ديني از آن وجود فرو خفته بروز مينمايد كه نه تنها ايران زمين، بلكه جهان اسلامي را به تحرك و تلاطم وا ميدارد. اين خيزش و نهضت ديني كه در هر دو حوزه اسلام و مسيحيت قابل رؤيت است، نه تنها ظهور مجدد عظمت و مجد از دست رفته معابد (مساجد و كليساها) و تقويت معنويت و روحانيت اسلامي - مسيحي در اين دو حوزه را نمودار ساخت، بلكه زمينهاي براي بيداري و احياي ديني در تمامي حوزه هاي ديانت در اقصي نقاط عالم را فراهم ساخت و موجب خود باوري ديگر اديان و مذاهب نيز شد. بنابراين بايد عصر حاضر را دوران احيا و حاكميت دين و ارزشهاي ديني دانست. اين موهبت بزرگ، گذشته از اراده خداوندي، خواست و فطرت بشري براحياي ديانت را به دليل نيازمندي انسان امروز تاكيد ميكند تا بتواند در سايه آموزه ها و تعاليم اديان زمينه ورود ارزشهاي ديني در قلمرو سياست، فرهنگ و تربيت ،و ساختار اجتماعي را فراهم سازد.
وي اضافه كرد : دين و خدا محوري دوران معاصر قطعا ارتباط سياست، اخلاق، جامعه، اقتصاد، فرهنگ را با دين به گونهاي ديگر تعريف كرده و رابطه آن را بسيار تنگاتنگ نموده است، زيرا اين گونه نهادها اكنون انتظاراتي فراتر از آن چه در دوران سكولاريته يا به عبارتي دوران خمود و خفتگي دين داشتهاند، دارند. دين در اين زمان بايد ظرفيت و توان پاسخ گويي به مشكلات و معضلات جامعه پيچيده امروز را فراهم سازد و بالطبع رهبران و انديشمندان ديني بايد با درك صحيح و عميق از چالشهايي كه فراروي جوامع انساني قرار دارد با بهرهگيري از معنويت و هدايت اديان، جامعه امروزين را رهبري نمايند. فقر، جهل، انحطاط اخلاقي و معنوي بشري كه نتيجه هژموني فرهنگي، اقتصادي و سياسي بيگانگان بر دين و سوداگري تمدنهاي لجام گسيخته و عاري از ارزش و اخلاقيات است، جهانيان را به نقطهاي رسانده كه جز روي آوري و تمسك به خداوند و ارزشها و آموزشهاي اديان الهي و دل سپردن به تعاليم الهي راهي به رستگاري و سعادت در ميان نديده است . در شرايط كنوني جهان، عليرغم همسويي و هم سخني رهبران و انديشمندان اديان و اعتقاد و باور عميق رهروان و پيروان راستين آن، همچنان شاهد افول اخلاق و معنويت از سطح زندگي بشر هستيم. اين در حالي است كه متاسفانه پديده زشت بردگي هنوز به اشكال گوناگون در جاي جاي اين جهان پهناور وجود دارد و حقوق اوليه كودكان زير پا گذاشته ميشود، تجارت سياه قاچاق انسان و سوء استفاده از كودكان به مثابه ننگي بر چهره بشريت مدرن ميباشد، در حالي كه از واژه زيباي حقوق بشر تنها بهره برداري سياسي ميشود.
رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي درباره جوانان و وضعيت آنان در شرايط كنوني گفت : جوان امروز ما در معرض تهديدات و تهاجم فرهنگي و سياس موج قدرتمند انديشههاي الحادي و ضد معنوي است كه با ابزارهاي مدرن و جذاب، دل و جان از او ميربايد و چالشي بزرگ فرا راه نسل جوان و اميدهاي آينده ما قرار ميدهد. چالشي كه نه تنها جوان امروز را در دريافت معنويت از آبشخور اصيل مذهب دچار سردرگمي ميكند بلكه مفاهيمي را فراسوي فكر و انديشه او قرار ميدهد و اين تلقي را فراهم ميسازد كه عمل به دستورات مذهبي لاجرم به ظهور مسائلي چون بنيادگرايي و خشونت، تحجر و جمود فكري و در نهايت به عنصري به نام تروريسم منتهي ميگردد.
وي در پايان سخنان خود گفت : هر چند فرآيند جهاني شدن در بعضي زمينهها همگرايي ايجاد كرده است، اما عناصر عميق تري در فرهنگ كشورها وجود دارد كه همگرايي در آنها به آساني به وجود نميآيد. جهاني شدن با پيشرفت وسايل مدرن ارتباطي در جهت فشرده ساختن جهان، فرصت مناسبي را براي مراكز و نهادهايي كه داراي انديشه هستند( نظير اين كنفرانس) شرايطي فراهم كرده است تا نسبت به برقراري ارتباطات گسترده و متقابل با مردم و بسط و گسترش فرهنگهاي جديد همت گمارند . بررسي واقعيتهاي موجود، گوياي اين امر است كه روند مزبور فرآيند انحصاري در جهان نيست و جهاني شدن در بعد فرهنگي فاقد يكپارچگي و انسجام است؛ لذا وظيفه مسوولين ، عالمان ، و اربابان اديان در قبال اين شرايط بسيار حساس و حائز اهميت است . از اين رو برتمامي عالمان و پيروان و رهروان الهي است كه با توكل به خداوند، ايمان اسلامي و مسيحي و با بهره گيري از تجربههاي مشترك و به دور از تعصبات و تنگ نظري هاي جاهلانه در راه تحقق اراده خداوندي كه اعتلاي قسط عدل و مبارزه با اختلاف افكني بين اسلام و مسيحيت بكوشند . همانا سهم ما متدينان به اديان الهي در پروژه جهاني شدن، جهاني كردن تعاليم و آموزه هاي ديني و اخلاقي الهي به منظور هدايت معنوي انسان است و قطعا راهكارها و راهبرد منطقي و عقلاني آن گفت وگو، همانديشي، همكاري و تعامل متقابل در قالب گفت وگوي بين اديان، رهبران و رهروان راستين آن است.


نظر شما