اما این پندار خطا دیری نمیپاید و تماشاگران به سرعت درمییابند این بار نیز با روایتی شخصی مواجهند. اصلانی به نحوی تحسینبرانگیز موفق میشود از رویکردهای کلیشهای حذر کند و دغدغههای تاریخی فلسفیاش را با انگارههای هنری خود بیامیزد و اثری بیافریند که در هر دو سطح تماتیک و ساختاری، مولفههای سبکی و دغدغههای ذهنی او را منعکس سازد.
تمرکز اصلی فیلم بر نهضت مشروطه است. اصلانی ما را به بحرانیترین مقطع تاریخ معاصر ایران میبرد: دوره زوال خاندان قجر و تلاش روح ایرانی برای برخاستن از خوابی ژرف و دیرین. جهش ناگهانی ایرانیان که مشروطه نام گرفت، در سطح سیاسی با تاسیس مجلس نمود یافت.
محمدرضا اصلانی پشت صحنه فیلم سینمایی "آتش سبز"
تداوم منطقی آن ملی شدن نفت بود که به سرسپردگی قاجار و پهلوی پایان داد و سرایشگر غزل استقلال شد. اصلانی پس از ترسیم چنین بستری ما را به نتیجه قابل حدس میرساند: تاسیس بانک ملی صرفا نشانگر ورود ایران به اقتصاد مدرن نبود، بلکه به همان میزان واکنشی بود به استقراض دولت از دول بیگانه.
به بیان دیگر همچنان که باید نفت ملی میشد، اقتصاد نیز باید از بانک استقراضی روس فاصله میگرفت و به سمت ملی شدن سوق مییافت. سویه دیگر مشروطه تجدد است. این تجدد هم نمودهای ذهنی و علمی داشت و هم نمودهای عینی و بیرونی. ما از بستر این روایت سیال 75 سال تاریخ ایران را نیز به نظاره مینشینیم و مدرنیزاسیون ایرانی را با تمام سویههایش تماشا میکنیم.
دغدغه اصلی اصلانی هویت است. اگر نخبگان فرهنگی آن دوره ملت را بیدار نمیکردند، بانکهای بیگانه شریانهای حیاتی اقتصاد ایران را به دست میگرفتند و وابستگی اقتصادی سرآغاز تاراج فرهنگی و هویتباختگی است. حرکت مردم به روایت اصلانی صرفاً تاسیس یک بانک نیست. بلکه بازیابی هویت گذشته و تلاش برای دستیابی به استقلال اقتصادی است.
از همین روست که شخصیت اصلی فیلم، با وجود دوری راه، ترجیح میدهد همچنان به همان بانک تاریخی دیروز مراجعه کند. چرا که معماری آن بانک هویت دارد. چرا که خشتهای این شعبه میتوانند روایتگر تاریخی 75 ساله باشند. اصلانی به وضعیت امروز و معماری بانکهای امروزی نمیپردازد. چون ظاهر آنان عین بیهویتی است و گرتهبرداری صرف از معماری دیگران.
هنر اصلانی تنها در گزینش این زاویه نگاه و سویههای محتوایی خلاصه نمیشود، بلکه به حوزه روایت نیز بسط مییابد. روایت در سنت شرقی از اساس غیرخطی است. این نکته هم در منظومههای عرفانی ما نمود یافته و هم در کتب دینی و مذهبی ما (چه روایتی سیالتر از قرآن کریم؟).
اصلانی آگاهانه از روایت کلاسیک فاصله میگیرد و ما را در خاطرات زنان و مردانی شریک میسازد که در دورههای زمانی گوناگون و در لباسهای مختلف با بانک ملی سر و کار داشتهاند. "خاطرات یک 75 ساله" یادگار هماهنگی فرم و محتواست: درونمایه هویت و استقلال ایران به همراه روایتی شرقی و ایرانی.
پردازش فنی فیلم نیز سبک شخصی اصلانی را بازتاب میدهد: فیلم آمیزهای است از دو نگره به ظاهر متضاد. از یکسو رویکرد "بازن"ی [1] وجود دارد که به برداشت بلند منجر میشود. در این فصول، با حرکات پیچیده دوربین و نماهای طولانی مواجه میشویم. از دیگر سو رویکردی آیزنشتاینی [2] که در آن معنا از طریق تصادم نماهای کوتاه بازگو میشود.
الگوی حرکت دوربین مبتنی بر معماری فضاست: اگر در دالانی دراز و باریک هستیم، اصلانی به عقب تراولینگ میکند و اگر پرچم بالا میرود، دوربین نیز با کرین بالا میرود. اصلانی همواره به معماری صحنه وفادار میماند. از همین رو، در فضاهای سنتی با گردشها و حرکتهای مواج و مدور مواجهیم. انباشت این حرکات سینما را معماری در حرکت تعریف میکند.
برای مخاطب آشنا با تاریخ سینما حرکات این فیلم یادآور "سال گذشته در مارین باد" آلن رنه است. در آن فیلم نیز معماری باروک فیلمساز را به طراحی حرکتهای پیچیده واداشته بود. رنه برخلاف همنسلان خود هنگام تراولینگ زاویه دوربین را رو به بالا قرار میداد تا هنگام حرکت فضا پائینتر از سطح دید به تصویر کشیده شود.
البته متاسفانه حرکتهای "خاطرات یک 75 ساله" اجرای مناسب ندارد و بسیاری از آنها با لرزشهای ناخواسته همراه است. سبک تدوین فیلم وامدار مکتب روسیه است. سبک هالیوودی بر برشهای ناپیدا و تداوم زمان و مکان استوار است. اما در سبک روسی نماها از زمانها و مکانهای گوناگون یورش میبرند تا هنگام تصادم معنایی تازه آفریده شود.
اصلانی مدام از دیروز به امروز و از عکسها و نقشهای تاریخی به نماهای بازسازی شده میرود تا ایدههایش را درباره تاریخ معاصر بازگوید و بر جنبه اسنادی اثر بیفزاید. وقتی پرچم برافراشته ایران در روزگار گذشته به یک دستگاه پولشمار در دوران مدرن پیوند میخورد، ما با توالی پیوسته زمانها مواجه نیستیم، بلکه با پیدایش ایدهای تازه مواجه میشویم.
حاشیه صوتی فیلم نیز به نحوی موثر غنی است: بر صندلیهای خالی مجلس صدای نمایندگان دیروز میآید؛ به توپ بستن مجلس تنها به یاری جلوههای صوتی مناسب و حرکات سنجیده دوربین القا میشود. جالب آنکه یکی از گویندگان فیلم خود اصلانی است. او در قالب یک فرد سیاسی حامی استقلال سخن میگوید تا رویکرد سیاسیاش را با تاکید مضاعف نشان دهد.
بانک ملی هفتاد و پنجمین سالگی خود را جشن گرفت و اصلانی به همین مناسبت فیلم را در 75 دقیقه ارائه کرد. فیلم میتوانست سهلانگارانه و متملقانه باشد که در لحظه به مذاق روسا خوش میآید، ولی به سرعت فراموش میشود. اما اصلانی اثری ماندنی ساخت که تا 75 سال دیگر نیز میتوان تماشایش کرد!
پینوشت:
1. آندره بازن، سردبیر کایه دو سینما در دوران موج نو فرانسه بود. وی با توسل به رویکردی پدیدارشناسانه مدافع برداشت بلند و عدم تجزیه رویداد بود.
2. آیزنشتاین، مهمترین فیلمساز و نظریهپرداز روسیه هنگام انقلاب اکتبر. "رزمناو پوتمکین" او از 1925 تا امروز مورد تحسین قرار گرفته و آیزنشتاین با توسل به رویکردی هگلی مارکسیستی از نماهای کوتاه و تصادم آنها دفاع میکرد.
نظر شما