به گزارش خبرنگار مهر عصر دیروز همایش تاریخ نوروز و گاهشماری ایران با سخنرانی آقای علی بلوکباشی بر پا شد.
بلوکباشی در ابتدا گفت: سخن من در باره نوروز است . نوروز جشن نوزایی آفرینش است . بهتر است در مورد الگوهای رفتاری و ذهنی خود در مورد جشنها تفکر کنیم و ببینیم که چرا نیاکان ما و خود ما طبق سنت نیاکانیمان کارهایی میکنیم که نمیدانیم چه کاری است ؟ در آغاز نوروز که بهار نوید آمدنش را میدهد گروههایی راه میافتند و نوروزیخوانی میکنند. خانوادهها به خانه تکانی و غبارروبی مشغول میشوند. تمامی ظروف مسی دود گرفته را سفید می کنند تاسال تحویل میشود. جامه نو می پوشیدند چرا این کارها را میکردند؟ من میخواهم توجه شما را به این رفتارهای نمادین جلب کنم .
مؤلف "نوروز جشن نوزایی آفرینش" در ادامه افزود: اصولاً در پایان هر دور کیهانی و آغاز دور کیهانی دیگر در سرزمینهایی که تنوع آب و هوایی داشتند، یک جشن نو سال داشتند. یعنی سال نو را جشن میگرفتند. برای اینکه یک چنین دگر گونی در نظم طبیعت و تحولی که در طبیعت آن فصل پدید می آمد اینها را مردم به صورت آئینهای نمادین نشان میدادند. بنابر این ما در پایان هر دور کیهانی مان یک جشن داشتیم . یکی در آغاز بهار بود که جشن نوروز است و در آغاز زمستان شب یلدا یا جشن یلدا را داشتیم. در پائیز هم جشن مهرگان را داشتیم .
مؤلف "فرهنگ عامه ایران" تصریح کرد: در اواخر قرن 4 و اوائل قرن پنجم ابوریحان بیرونی از نوروز بنام روز نوزایی آفرینش یاد کرده است . نویسندگان دیگر هریک بنوعی به نوروز پرداختند. در اوائل سده هشتم شمس الدین محمد دمشقی از نوروز بعنوان آفرینش نور یاد میکند و میگوید: نوروز روزی است که مردم معتقد بودند مقدراتشان برای یکسال تمام در آن تعیین و استوار میگردد.
مؤلف "قهوهخانههای ایران" در ادامه خاطر نشان کرد: به طور کلی نوروز آغاز تجدید حیات طبیعت است. در این تجدید حیات همه چیز دوباره باززایی میشود. تمام درختان و گیاهانی که در زمستان افسرده و پژمرده اند باز زنده میشوند. تمام حیوانات تجدید حیات میکنند و با نو شدن طبیعت همه چیز نو میشود.
بلوکباشی در ادامه گفت: من بطور کلی آئینهای نوروزی را در سه مرحله تقسیم کرده ام1- مرحله جدا شدن یا گسستن 2- مرحله جداگزینی یا گذار و انتقال و3- مرحله پیوستگی یا همبستگی .
مرحله آئینی در پیش از سال نو - با کهنه شدن سال انجام می شود که با آن کار ما گذشته را از یکسو فراموش می کنیم و به پیشواز سال نو می رویم. این مرحله یک مرحله جدا شدن از گذشته ای که با گذشت زمان رنگ سیاهی و مرگ گرفته و همه چیز مرده است به حساب می آید. ما می خواهیم از این جدا بشویم و این مرحله ، مرحله جدا شدن است .
مرحله دیگر مرحله جدا گزینی است یعنی همه ما از همه چیز می گسستیم و می آمدیم در خانه های خودمان 12 روز با خانواده بسر می بردیم. مرحله سوم مرحله دوباره پیوستن به جامعه است یعنی از جداگزینی دور می شویم و دوباره رو به اجتماع میآوریم وبا مردم زندگی را دوباره شروع می کنیم .
مؤلف "قالی شویان : مناسک نمادین قالی شویی در مشهد اردهال" در ادامه اظهار داشت: کارهای دیگری مثلاً آمدن چهارشنبه سوری، آتش زدن خار و بوته و شاخه های خشک . اینها را که همه مرده اند آتش می زنیم زیرا که به روشنایی می رویم . آتش می افروزیم که نشان بدهیم ما داریم جدا می شویم و کارهای بسیار دیگر، همین مجموعه رفتارهایی که ما در پیشواز رفتن برای نوروز انجام می دهیم یکنوع تطهیر و پاکیزه شدن چه جسمانی و چه روحانی است. یعنی همانقدر که ما بظاهر چیزهای جسمانی را پاک می کنیم و سیاهی ها را می زداییم همانقدر هم خودمان را از ساحت سیاهی به یک ساحت زیبایی و روشنایی گام مینهیم .
مؤلف" قشم : صدف ناشکافته خلیج فارس" در ادامه تصریح کرد: اما آئین سال نو ، مجموعهای از رفتارهای خاص خودش را دارد. گفتم سال نو مجموعهای از جداگزینی است، انتقال است، گذار از گذشته به آینده. مهمترین نماد خوان نوروزی است که میگسترانیم . گستردن خوان نوروزی در نوروز و در آغاز مرحله جدا گزینی نماد و مظهر این مرحله از مناسک گذر است. در خوان نوروزی تمام اعضای خانواده را از دور و نزدیک به خانه فرا میخوانیم و بر سر خوان مینشانیم.
مؤلف "نخل گردانی : نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان" در ادامه گفت : مرحله سوم مرحله پایانی مناسک گذر و انتقال و مرحله آمادگی برای بازگشت و پیوستن دوباره مردم به جامعه و حیات احتماعی و اقتصادی است . ما پیش از اینکه برگردیم و زندگی اجتماعی امان را شروع کنیم روز 13 به در را داریم. این روز حد فاصل بین ایام آستانه ای و ایام پیوسته است و 13 به در میکنیم یعنی با طییعت در می آمیزیم و روز بعد مرحله پیوستن و همبستگی با مردم و شروع کردن یک سال دیگر با مردم است. روز 13 روز آشوب و شاد خواری است.
علی بلوکباشی در پایان گفت: انسان در نوروز که با مجموعه رفتارهای نمادین رمز گونه همراه است ، در یک استحاله درونی و بیرونی، نخست همه تعلقات نا پاک و نا مقدس زندگی دنیوی را که از سیاهی و تباهی و کهنگی برخاسته از خود و فضای زیست - بومی خود می زداید و دور می سازد . سپس با نو شدگی زمان و سال و نوزایی آفرینش در طبیعت ، در ساحتی معنوی و قدسی باز زاده می شود . آن گاه با نیرو و توانی تازه برای پذیرش وظایف و قیود اجتماعی زندگی در یک سال دیگر ، آمادگی می یابد و آن را با سال نو آغاز می کند.
نظر شما