ابوریحان محمدبن احمد بیرونی درسال 362 ه.ق در شهر باستانی کاثِ خوارزم به دنیا آمد و در تاریخ نامعلومی پس از 440 ه.ق فوت کرد.
دانشمند جامع الاطراف و محقق و صاحب ابداعات و ابتکارات ارزشمند در حوزههای گوناگون علمی و فرهنگی و همردیف با بزرگانی چون شیخ الرئیس و خواجه نصیرالدین طوسی است. این دانشمندعالیقدر از افتخارات تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران است که منزلت وی برای عامه مردم حتی افراد تحصیلکرده، ناشناخته است.
با توجه به سبب اهمیت علم و دانشاندوزی در اسلام، حضور علما و دانشمندان در دربار امرا و سلاطین موجب زینت و فخر پادشاهان بوده است. از اینرو محمود غزنوی فرستادگانی به دربار مأمون آخرین فرمانروای خاندان مأمونیان در خوارزم که شوهر خواهر سلطان محمود غزنوی بود فرستاد تا دانشمندانی به دربار وی بیاورند.
وی فتاوی ائمه سنت مخصوصا شافعی را نیز در موارد لزوم نقل میکرد. طایفه معتزله را به مغالطه و سفسطه کاری میشناخت و ابوهاشم رئیس آن را که نادانسته برکتاب السماء و العالم ارسطو رد و اعتراض نوشته بود به باد انتقاد و سخریه و فسوس میگرفت. با همه این احوال، باز هیج کجا و به هیچ وجه تعصب جاهلانه به خرج نمیداد و در مذاهب دیگر به چشم کینه و نفرت و ضجرت نمینگریست. بلکه با ارباب مذاهب، از مسلمان و یهود و نصاری و صائبین و مانویه و بودائیان هند و غیره، خاصه با طبقات علما و دانشمندان ، مجالست و معاشرت و مذاکرات علمی و مذهبی میکرد.
بیرونی بر مذهب شیعه بود یا دست کم گرایش شیعی داشته است ولی مردی آزاد اندیش و عاری از تعصب بود. درعوض، سلطان محمود غزنوی در تسنن متعصب بود و در استیصال شیعه و معتزله و اسماعیلیه و قرامطه اهتمام تمام داشت. بدیهی است که در این اوضاع ابوریحان از جان خود بیمناک بود.
نظر شما