امام علی(ع) در خطبه 21 نهج البلاغه می فرمایند: «فَاِنَّکُمْ لَوْ عایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ، وَلکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا، وَ قَریبٌ ما یُطْرَحُ الْحِجابُ. وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ. بِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ،وَ زُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَرٌ، وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللّهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَّ الْبَشَــرُ»
ترجمه این عبارت این است: «اگر شما آنچه را مردگان شما دیدند مشاهده مى کردید به شیون مى نشستید و اندیشناک مى شدید و مستمع حق گشته به اطاعت برمى خاستید، ولى آنچه آنان دیدند از دید شما پوشیده است و به زودى پرده ها برداشته مى شود.(اى مردم) بینایتان کردند اگر بنگرید، و شنوایتان نمودند اگر بشنوید، و هدایتتان کردند اگر هدایت پذیرید، به درستى مى گویم: عبرتها براى شما آشکار است و به چیزى که عامل بازدارنده است نهى شدید، و پس از فرشتگان آسمان از جانب خداوند جز انسانِ (واجد شرایط) تبلیغ حق نمى کند.»
به نحو سالبه کلیه هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه لذت مرگ نیست، اگر به ما گفتند دنیا مسافرخانه است یعنی همین آن وقت آدم راحت زندگی میکند. |
|
سبکبار شوید تا به قافله برسید
سید رضى مىگوید: این سخن امام(ع) پس از سخن خدا و پیغمبر(ص) با هر سخنى سنجیده شود بر آن برترى خواهد داشت و از آن پیشى خواهد گرفت و اما جمله «تخففوا تلحقوا: سبکبار شوید تا به قافله برسید» کلامى کوتاه تر و پر معنىتر از آن شنیده نشده، چه کلمه ژرف وعمیقى!؟ چه جمله پر معنى و حکمتآمیزى است که تشنگى دانش را بر طرف مىکند؟، ما عظمت و شرافت این جمله را در کتاب «الخصائص» بیان کردهایم.
«تخففوا تلحقوا...» این دو جمله کوتاه که در حقیقت از دو کلمه تشکیل شده همان طور که مرحوم سید رضى اشاره مىکند بیش از آنچه تصور شود عمیق و جالب و پر معنى است. در این جمله امام(ع) افراد انسان را به رهروان یک قافله تشبیه مىکند که از گذرگاه هاى پر پیچ و خم و گردنههاى سخت و صعب العبور مىگذرند، آنها که بارشان سنگین باشد در این پیچ و خم ها وا مىمانند و در میان بیابان تنها و مواجه با انواع خطرها خواهند بود، همین طور آنها که در زندگى در تجملپرستى فرو مىروند و بارهاى سنگین و مختلفى را بدون دلیل بر دوش مىگیرند، بالاخره در زیر آنها زانو خواهند زد و در بیابان زندگى یکه و تنها فرو خواهند ماند و هرگز به سر منزل سعادت نخواهند رسید: آرى سبکبار شوید تا به قافله برسید!
اخلاق، تعلقات دنیوی را کم می کند
منظور امام(ع) از سبکبار بودن، کم کردن تعلقات دنیوی است، آیت الله جوادی آملی یکی از مهمترین روشهای کاهش تعلقات دنیوی را اخلاق می داند. ایشان می فرمایند: اخلاق سهم تعیینکننده در دو چیز دارد: یکی اینکه به انسان میفهماند از خدا چه بخواهد یکی اینکه به انسان میفهماند چطور بخواهد. گفتند چیزی بخواهید که بماند و میماند و با شماست و شما را یاری میکند و همراهی میکند. برخی از امور است که ما آنرا رها میکنیم آن ما را رها نمیکند همین تعلقات مالی است معنای مرگ این نیست که آن پزشک معالج گواهی دفن بدهد این یک مرگ طبی است که انسان را دفن میکنند معنای مرگ، انتقال از دنیا به برزخ است ولی این انتقال کار آسانی نیست.

هر کسی به آسانی وارد برزخ نمیشود، اینکه میگویند سَکَرات الموت فشار جان دادن ناظر به همین بخش است. مشکل ما در حال مرگ این است که ما این مواد را رها میکنیم ولی تعلق به این مواد ما را رها نمیکند درد ما از اینجا شروع میشود، چرا یک معتاد را گرفتند دردش شروع میشود برای اینکه متعلق عادت را از او میگیرند (یک) تعلّق همچنان باقی است (دو) تعلق بدون متعلق دردآور است (سه). ما که میمیریم همه مواد را از ما میگیرند (یک) تعلق مانده است (دو) تعلق بدون متعلَّق، فشارآور و دردآور است این همان فشار جان دادن است (سه)
لوازم زندگی زینت شما نیستند
اخلاق کاری که میکند میگوید آنچه جزء لوازم زندگی است تهیه کن ولی متعلق به آنها نباش آنها را به دل راه نده آنها زینت شما نیستند کل آنچه در زمین است زینت زمین است ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾[1] نه «لکم» اگر باغ است اگر راغ است و اگر خانه است و اگر فرش است و اگر اتومبیل است همه اینها زینةالأرض است نه زینةالإنسان ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾ نه «لکم» آنکه در سورهٴ مبارکه حجرات است مشخص کرد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾[2]
این زینت جان شماست جمال جان شماست جلال جان شماست با شما هم هست شما را آبرومند میکند پس زینةالأرض مشخص است زینةالسماء هم مشخص شد اگر کسی به این فکر بود که به زیر آورد چرخ نیلوفری را بر فرض با سفینهها وارد کرات دیگر شد این ستارهها را هم تسخیر کرد باز زینت انسان این ستاره و شمس و قمر نیست فرمود: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ﴾[3] اینها زینةالسماء هستند نه زینةالانسان، زینت انسان همان حقیقتِ ادراک و علم و معرفت و ایمان است که با اوست ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾ اخلاق این چیزها را به آدم میفهماند آدم راحت زندگی میکند و راحت هم میمیرد هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست هیچ! در آن حال ائمه را میبیند[4]
ما که الآن تمام افتخارمان این است که مثلاً ضریح مطهر سیدالشهدا(ع) را ببوسیم اگر خود حضرت را زیارت بکنیم چه میشود. هیچ یعنی هیچ به نحو سالبه کلیه هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه لذت مرگ نیست، اخلاق کارش این است به آدم میگوید چیزی که تو را رها میکند و اگر تو به او دل ببندی او تو را رها نمیکند به عذاب الیم گرفتار میکند رهایش کن به مقداری که آبرو تأمین شود خب تأمین میکنی ولی دل نبند شما وقتی برای حج و عمره و امثال ذلک به سرزمین وحی میروید بالأخره در مسافرخانهای زندگی میکنیم این مسافرخانه را در حد مسافرخانه میشناسید نه بیش از آن، اگر به ما گفتند دنیا مسافرخانه است یعنی همین آن وقت آدم راحت زندگی میکند.
------------------
پی نوشت:
1- سوره کهف، آیه 7.
2- سوره حجرات، آیه 7.
3- سوره صافات، آیه 6.
4- الکافی، ج3، ص127 و 128.
نظر شما