شيخ الرئيس حسين بن عبدالله معروف به ابن سينا ، حكيم ، فيلسوف و پزشك نابغه قرن چهارم و پنجم هجري است . وي در سال 370 هجري قمري در بخارا متولد شد و در سال 428 در شهر همدان به بيماري قولنج در گذ شت . از وي آثار گرانبها و ماند گاري همچون شفا ، اشارات و تنبيهات ، دانشنامه علايي و ... و قانون در حوزه هاي مختلف فلسفه ، منطق و طب باقي مانده است . تنها كتابي كه قابل قياس با قانون در طب ، و تنها فردي كه در پزشكي هم سطح ابن سينا ست ديگر حكيم بزرگ ايراني محمد بن ذكرياي رازي است .
در بيستمين اجلاس كنفرانس عمومي يونسكو به كشور هاي عضو توصيه شد كه در سال 1980 مراسمي براي بزرگداشت شيخ الرئيس ابو علي سينا ترتيب داده و از وي به عنوان مردي كه آثارش مورد توجه اهل علم و فلسفه بوده تجليل كنند ، به همين مناسبت در اسفند ماه سال 1359 هزارمين سال تولد وي در ايران جشن گرفته شد . در اين مراسم مقالات متعددي از وجوه مختلف به انديشه ابن سينا پرداخته بودند ، تنوع موضوع هاي مقالات از فلسفه ، منطق ، موسيقي ، زبان شناسي و طب نشان ازطيف گسترده اي از مطالعات ابن سينا مي دهد.
از آنجا كه اول شهريورماه هر سال روز بزرگداشت مقام ابن سينا - روز پزشك - ناميده شده در اين يادداشت كوتاه به برخي از تحقيقات ابن سينا در حوزه پزشكي اشاره كوتاهي مي كنيم .
دكتر" ابو تراب نفيسي" در اين همايش ، مقاله اي تحت عنوان " ابن سينا و د يابت " به يافته ها و نظرات ابن سينا در باره ديابت اشاره كرده است . ابن سينا فيزيولوژي آسيب شناختي ديابت را اين طور توضيح مي دهد : دو نوع ديابيطيس وجود دارد ، يكي در اثر سو مزاج گرم كليه به وجود مي آيد و از نشانه هاي آن علاوه بر عطش زياد و ادرار زياد وجود نشانه هاي گرمي مزاج مستولي بركليه است و آن فراوان ترين و خطرناك ترين اقسام ديابت است كه طبق عبارت خود او در قانون " اين مرضي است بد خيم وردي كه گاه ممكن است منجر به ذوبان ( لاغري مفرط ) و د ق ( كاشكسي ) مي گردد ، رطوبت هاي بدن را مي كشد ، و در حقيقت از حرارت هاي آتشين به وجود مي آيد ."
و دومي ديابيطيس ديگري است كه بسيار كمياب تر بوده و در اثر سرماي مفرط و شد يد مستولي بر جميع بدن و مخصوصا كليه و احيانا با آشاميدن آب بسيار سرد عارض مي گردد و از نشانه هاي آن نبودن علايم حرارت مگر عطش است و به همين جهت آن را معطش نيز مي گويند و سبب آن ضعف قوه ماسكه كليه عدم توانايي او برنگهداري آب و دفع سريع آب و در نتيجه جذب آب از كبد و مجاري هاضمه و تشنگي و كم رسيدن آب به انسان است كه تا حدودي مانند نوع اول است منتها التهاب و اختلال كيفي كه در آن بوده در اين نيست و شايد اين نوع ديابت با ديابت غيرقندي بيشتر تطبيق كند .
اما نوع اولي كه فراوان تر است و احتمالا ديابت قندي است سبب آن افراط سو مزاج حاد در كليه است كه هم سبب اتساع دهانه مجاري كليه شده و به علت حرارت و لهيبي كه در آن است براي فرو نشاندن آن التهاب آب زيادي در آن جمع شده و آنرا پر مي كند و چون در اثر اين سو مزاج قوه ماسكه و نگهدارنده آن نيز ضعيف گشته و نمي تواند آن را نگه دارد و مقدار ادرار زياد مي شود و در نتيجه لزوم آب بيشتر به كليه بايد آب بيشتري از كبد و برقع آن از عروق" ما سا ريقا" جذب شود و در اثر آن هم تشنگي مفرط عارض مي شود و هم آب كافي به اعضاي بدن نمي رسد و اين دور تسلسل همچون" چرخاب" و" دولاب" ادامه مي يابد تا قواي بدن را تحليل برد و چون حرارت غير طبيعي در كليه باقي است بيماري ادامه مي يابد و اين اختلال هم در كميت ادرار دفع شده دخالت مي كند و حجم آن را زياد مي كند و هم در كيفيت آن وهم در ساختمان اعضا متشكله آن .
در باره طعم شيرين ادرار ديابتي ابن سينا در كتاب قانون در كتاب اول براي بول و تفسره آن ( يعني تفسير نشانه هاي آن ) هفت جنس رنگ ، قوام ، صفاو كدورت ، رسوب ، مقدار ، بو و كف را نام برده است .
اگر به فرضيه بوعلي در باره علت اجمالي بيماري دولاب كه سو مزاج حاد كليه و اختلال در اعمال عروق آن باشد توجه كنيم وعلت حرارت مزاج را كه گرمي باشد در نظر بگيريم كه ممكن است يا در اثر غلبه خون ( گرم و تر ) يا صفرا ( گرم و خشك ) به وجود آيد و به بوي شيرين ادرار نيز نظر افكنيم مي توانيم نتيجه بگيريم كه به عقيده بو علي ممكن است سبب اصلي پيدايش دولاب نوعي التهاب در عروق كليه يا احتمالا نوعي اختلال همراه با احتقان يا التهاب آن عضو باشد .
دكتر" ابوالقاسم پاكدامن " نيز نظريات ابن سينا در باره سرطان و درمان آن را در هزارمين سال تولد وي ارئه كرده و آورده است : ابن سيناضمن تقسيم بندي غده ها ، تومورهاي سرطاني و نحوه انتشار آنها ( متاستاز ) و همچنين پيشگيري و روش هاي مختلف درماني براي اين بيماري را بيان داشته است . وي نيز كلمه سرطان را كه به معني خرچنگ مي باشد در كتاب قانون به كار برده و وجه تشابه بيماري سرطان را با خرچنگ چنين بيان مي كند : " به نظر مي رسد كه به يكي از د و جهت اين غده را سرطان ناميده اند يكي به علت چنگ انداختن به عضو ، همانند چنگ انداختن خرچنگ به صيد ش و ديگري به خاطر تشابه صوري از نظر كروي بودن در بيشتر موارد و نيز به سبب رنگ آن و به علت خروج عروقي شبيه پاهاي خرچنگ كه د ر اطراف آن قرار دارد . سرطان در ابتداي پيدايش مانند باقلاي كوچك و سختي است با رنگي دگرگون شده كه داراي گرماي مختصري است . سرطان ورمي سوداوي است كه پيدايش آن از سوداي سوخته از ماده صفراوي است كه از آن سوخته گرديده و خالص نيست يعني به عبارت ديگر از سوداي صرف توليد نمي شود ".
ابن سينا در كتاب قانون به يك مرحله ابتدايي سرطان كه هنوز آثار آن از نظر كلينيكي مشخص نشده است اشاره مي كند و چنين مي نويسد : " بيماري سرطان در ابتداي پيدايش مخفي است بنابراين د ر هنگام بروزبيماري غالبا تشخيص مشكل بوده زيرا بعد از مدتي علائم بيماري آشكار مي گردد" .
ابن سينا در ادامه اين بحث در كتاب قانون چنين مي نويسد : و در بسياري ، موارد در درون ، سرطاني نا پيدا ( مخفي ) به وجود مي آيد و مصلحت در اين گونه سرطان بنا بر گفته بقراط آن است كه تحريك نشود چون اگر تحريك شود گاه منتهي به هلاكت بيمار خواهد شد ، واگر بحال خود واگذار شده و معالجه نگردد چه بسا با سلامت مختصري مدت طولاني را سپري كند به ويژه هنگامي كه همراه با اصلاح رژيم غذايي بوده و غذا تركيبي از مواد مبرد ( خنك كننده ) و رطوبت آور و مولد ماده آسايش بخش و سالم باشد ، مانند مائ ا لشعيرو ماهي رضراضي و زرده تخم مرغ نيم پز و نظائر آنها .
و هنگامي كه در آن حرارتي باشد ( مزاج حار باشد ) غذاي مناسب دوغ گاو است كه در همان موقعي كه زده مي شود صاف گرديده همراه با گياهان مرطوب ( آنچه از سبزي هاي تازه مي گيرند ) حتي كد و حلوايي مورد استفاده قرار مي گيرد .
در باره مخفي بودن آثارسرطان در مراحل اوليه نمونه هاي بسياري از جانب متخصصان پزشكي از نقاط مختلف جهان گزارش شده است كه همگي تاييد بر نظريه ابن سينا در اين زمينه است .
پروفسور " فرانس بوشنر " استاد پاتولوژي دانشكده پزشكي دانشگاه فرايبورگ در باره سرطان پروستات و سينه مي نويسد : غده هاي كوچك سرطان هم مي توانند مخفي بمانند و در حقيقت به صورت متاستاز هاي سرطان استخوان از نظر علائم كلينيكي ظاهر شوند .
ابن سينا در درمان سرطان ضمن توجه به پيشگيري 3 روش درماني را مورد توجه قرار داده است كه عبارتند از : 1- غذا درماني 2- گياه درماني 3- كارد درماني ( جراحي ) . اين روش هاي درماني هنوز هم پس از مدت ها در اصول اهميت و ارزش خود را حفظ كرده است .
بنابراين اين نظر ها دهها نظريه مشابه ديگر در اين باره همه نشان دهنده اين واقعيت است كه اصول نظرات ابن سينا در باره سرطان با گذشت چند قرن هنوز هم از اعتبار خاصي برخوردار است . پزشكي جديد نيز با وجود در اختيار داشتن امكانات وسيع تكنيكي و آزمايشگاهي براي تشخيص سريع و به موقع سرطان ها به منظور شروع هر چه زودتر درمان بيماران دچار همان اشكالاتي است كه ابن سينادر هزار سال پيش به آن توجه داشته و به شاگردان خويش آموزش مي داده است .
دكتر " احمد جليلي " در باره مباني رواني طب سينايي در مقاله اي كه در هزارمين سال تولد ابن سينا ارائه كرده ، مي گويد : روانپزشكي سابقه اي به درازاي تاريخ پزشكي دارد و از فراز و نشيب هايي گذشته است ، ابن سينا از طلايه داران و پيشگامان اين راه است كه نظرات پزشكي و هم فلسفي اوتا قرن ها بر كار پزشكان و دانشمندان ايراني سايه انداخته بود و درغرب نيز تدريش مي شد و كارها و شرح حال بيماران او به شعر و نثر در كتب بزرگان مي آمد .
تاثير اين بينش و ديد را مقاله چهارم از كتاب چهار مقاله عروضي كه احتمالا بعد از قرني پس از " شفا " و" قانون " تدو ين شده مي بينيم كه در تعريف طب چنين آمده است : " طب صناعتي است كه بدان صناعت صحت در بدن انسان نگاه دارند و چون زايل شود باز آرند ، و بيارايند او را بد رازي موي و پاكي روي و خوشي بوي و گشادگي " .
كه مقصود از گشادگي ، انبساط خاطر و شادي است كه معمولا در اثر بيماري هاي رواني مختل و يا ضايع مي گردد . و آمدن اين معني در تعريف طب ، نشانه اي از نگرشي همه جانبه به پزشكي است و جدا نكردن مسايل رواني و جسمي ، از اين گذشته از اين تعريف مي توان فهميد كه اين قدما در نگرش به انسان و بيمار به اين نكته نيز توجه داشته اند كه هر بيماري جسمي علائمي رواني به دنبال دارد و گشادگي را زايل مي كند و حال آنكه نزد بسياري از متاخرين چنين نيست .
اين نگرش معيوب يعني جداانگاشتن مسايل رواني از جسمي آفتي است كه به جان پزشكي افتاده و پزشكي نوين در تلاش است كه با آن به مبارزه برخيزد و انسان را همه جانبه مورد بررسي ، مراقبت و درمان قرار دهد و اين همان نگرش ابن سينا است كه هم در كتاب قانون و هم در حكايت هايي كه به وي نسبت داده اند ديده مي شود .
امروزه اين ديدگاه اين گونه بيان مي شود كه ديد پزشك بايد ديدي همه جانبه و كافي باشد ، پزشك بايد انسان را به تمامي و كاملا بشناسد و ديد هاي محدود جسمي يا ديدگاه هاي رواني محض نمي تواند به تشخيص ، درمان و نتيجه صحيح و مطلوب برسد .
منبع : مجموعه مقالات و سخنراني هاي هزاره ابن سينا
نظر شما