۷ فروردین ۱۳۹۲، ۱۹:۲۸

زندگي خلاقانه چيست/ هميشه براي زندگي خود برنامه داشته باشيم

زندگي خلاقانه چيست/ هميشه براي زندگي خود برنامه داشته باشيم

يكي از مشكلات سبك زندگي ما اين است كه گرفتار روزمرگي مي شويم، اما اگر بتوانيم خلاقانه زيستن را ياد بگيريم خيلي از سختي هاي زندگي بر ما فشار نمي آورد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در ابتدا يادآوري مي شود كه منظور از زندگي خلاقانه، تخصص و مهارتهاي هنري و يا آفرينش آثار فرهنگي نيست. در واقع مقصود از موسيقي، ادبيات، هنر،علوم ويا هرمعنايي كه اصطلاحا از خلاقه زيستن استنباط مي شود فراتراست. وقتي از زيستن پويا و خلاقانه سخن به ميان مي آيد مقصود توانايي افراد براي انجام كارهاي مختلف است. ما تنها زماني مي توانيم درهر مقام و موقعيت خلاقيت خود را بروز دهيم كه براي انجام هر كار، به جاي احساس نيازبه مصلحت جويي از ديگران ويا استفاده از كتاب هاي راهنما، با تواناييهاي باطني خود به شور و مشورت بنشينيم و از آنها بهره بگرييم.

با اين منطق تنها افرادي قرباني نمي شوند كه بي توجه به هنجارهاي تجويز شده از سوي ديگران، نگاه باطني خود را به قله هاي بلند دوخته، به قدرت هاي روحي خود شعور كافي پيدا كرده و از ذهن پوياي خود در انواع موقعيت ها بهره برند. زيستن خلاقه يعني بدون توجه به اين كه در كجا به سر مي بريم و با چه موقعيتي روبه رو هستيم، از خود بپرسيم : "چگونه مي توانم اين موقعيت را به تجربه اي مطلوب و شادماني تمام عيارتبديل كنم؟ چگونه بايد احساس و رفتار خود را انتخاب كنم تا به بهترين شكل ممكن از اين وضعيت بهره ببرم؟"

يك ضيافت سرد وخشك نمونه اي از وضعيتي است كه اغلب افراد به دليل متاثرشدن از محيط واطرافيان و بي توجهي به حق انتخاب در قبال احساس و رفتار خويش، همنوايي پيش ساخته و بار گران اين موقعيت را به دوش مي كشند و از اين طريق قرباني مي شوند.براي مثال فرض كنيم كه در چنين ضيافتي، گفتگو درباره مطالبي پيش پاافتاده و بي ارزش نظير رنگ پرده هاي اتاق و يا كارها و حركات بچه فلان كس.اغلب افراد در چنين موقعيتي اوضاع حاكم بر محيط را تحمل و در قبال اين وضعيت خوشايند خودخوري كرده و اين گفتگوي ابلهانه را در درون محكوم مي كنند و به خشم مي آيند. اما فردي كه عنان احساسات خود را در دست دارد، به افكارخود نظم بخشيده و به اين نكته مي انديشد كه چگونه ممكن است اين وضعيت ناهنجار را به سود خود تغيير دهد و عامل شر را به عامل خير تبديل كند.

چنين فردي نيك مي داند كه راه هاي متعددي براي گريز از موقعيت هاي نامطلوب وجود دارد. براي مثال مي تواند در حالي كه همه سرگرم صحبت كردن هستند،از جا برخيزيم وچند لحظه در اين حالت باقي بمانيم و با بر انگيختن تعجب ديگران مسير سخن را تغيير دهيم. مي توان از فردي كه هميشه براي قدم زدن آمادگي دارد تقاضا كنيم همراه ما قدم بزند. به هرحال فردي كه درهرموقعيت براي خود حق انتخاب قايل است، به جاي اينكه در وضعيت هاي ناخوشايند در بحر انديشه منفي فرو رود و لحظه هاي گرانمايه را قرباني كند، به انحاء مختلف مي كوشد از ناگوارترين موقعيت، مطلوب ترين نتيجه را به دست آورد.

ظرفيت ما براي خلاق زيستن بستگي به نگرش و طرز تفكرمان دارد. طبيعي است كه چنانچه همه چيز بر وفق مراد باشد و امور آنگونه كه انتظار است پيش برود، هر كس شاد و مسرور و سر زنده خواهد بود. در واقع هنگام برخورد با موانع و تنگناهاست كه ظرفيت آدمي در بوته ي آزمايش قرارمي گيرد و چنانچه در اين آزمون سربلند بيرون آيد پاداش ارزنده اي كه همانا شادي است نصيبش مي شود.

اگر تاكنون در برابر مشكلات و موانعي كه بر سر راهمان قد علم كرده سر تسليم فرود آورده ايم، وقت آن است كه سيلاب هاي ترديد و تشويق را از پهنه ي بيكران روحمان بيرون رانده و از بدترين موقعيت ممكن، بيشترين بهره را نصيب خود كنيم و با توسل به ذهنيت مثبت، در نامساعدترين موقعيت ها،كوچكترين فرصت ها را دريابيم و از آن در جهت ايده آل و آرمان خود سود ببرند.

كودكان هيچ گاه دنيا را آكنده از بد اقبالي ها و نا بساماني ها تصور نمي كنند. آنان به اندك بهانه اي از ته دل مي خندند و موانع و تنگناها را به ديده تمسخر مي نگرند. اگر روزي يكبرف سنگين سبب شود كه برنامه شان به كلي به هم بخورد، آن را به بدشانسي خود نسبت نداده و روز خود را تيره و تار نمي كنند، بلكه با ساختن يك قلعه يا يك آدمك برفي و يا برف بازي كردن از اين وضعيت براي سرگرمي سود مي برند. چرا ما در بعضي از جهات از كودكان تقليد نكنيم كه طبيعي و ساده زندگي مي كنند و به طور غريزي شاد و سرخوشند. كودكان مي دانند كه چگونه با خلقي خوش كلاس سرد و خشك را از يكنواختي در آورده و آن را قابل تحمل مي كنند. چرا كه به طور طبيعي روش هاي خلاقانه زيستن را مي شناسند، اما به تدريج كه اين كودكان بزرگ مي شوند انكار خلاقانه زيستن را آغاز مي كنند و هنگامي كه اوضاع بر وفق مرادشان نيست شور و نشاط و سرزندگي را كتمان مي كرده و آن الگوي ذهني را كه پس از هر ناراحتي و رنجش آن را به بوته فراموشي سپرده و از دست مي دهند.

کد خبر 2023347

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha