به گزارش خبرگزاري "مهر" ، در اين بيانيه آمده است : 277 ماه از اسارت كاظم اخوان خبرنگار و عكاس خبرگزاري جمهوري اسلامي و ديپلماتهاي ايراني توسط رژيم صهيونيستي گذشت. اخوان با شروع جنگ تحميلي به عنوان خبرنگار و عكاس خبرگزاري جمهوري اسلامي به جبهه هاي جنگ تحميلي شتافت و با دوربين و ذهن خلاقش به ثبت وقايع دفاع مقدس پرداخت.
او لحظات ايثار و دلاوري هاي رزمندگان اسلام را به ثبت رساند و خاطرات بي شماري را در قالب عكس و فيلم براي آيندگان به يادگار گذاشت. ايمان، اعتقاد، شجاعت، جسارت و احساس نياز در ثبت وقايع جنگ تحميلي از او مردي پولادين ساخته بود.
اصل كار ارزنده اش به دست آوردن مقام اول يك نمايشگاه عكس با شركت 75 عكاس حرفه اي و آماتور بود. كاظم اخوان با توجه به رسالت حرفه خبرنگاري و با استناد به وجدان خود، از آنجا كه حق و باطل را فقط در درون مرزهاي ايران نمي ديد به دنبال يورش وحشيانه جنايتكاران صهيونيست به مردم لبنان با علم به خطرات موجود در راه، داوطلبانه به عنوان خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي عازم بيروت شد تا به ثبت جنايات و فجايع آمريكا و اسرائيل غاصب بپردازد و بتواند در افشاي جنايت پيشگان تاريخ، نقش داشته باشد؛ اما در راه ورود به بيروت در 14 تيرماه 1361 به همراه سه عضو هيات ديپلماتيك متشكل از حاج احمد متوسليان وابسته نظامي سفارت، سيد محسن موسوي كاردار سفارت ايران در بيروت و تقي رستگار مقدم كارمند اين سفارت، توسط نيروهاي شبه نظامي مسيحي موسوم به فالانژ ربوده شد و عليرغم گذشت 23 سال سرنوشت او و سه همراهش همچنان در هاله اي از ابهام قرار دارد.
ضمن تبريك روز خبرنگار و گراميداشت شهادت خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي محمود صارمي و ديپلمات هاي ايران در مزارشريف و ارج نهادن به تلاش هاي خستگي ناپذير خبرنگاران و عكاسان در عرصه خبر، بدون هرگونه سياه نمايي بايد از جامعه خبري و هنري كشور سوال كرد در طول 23 سال گذشته چقدر تلاش شده است كه كاظم اخوان را به عنوان يك خبرنگار در داخل و خارج از كشور بشناسيم.
چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و انجمنهاي صنفي روزنامه نگاري و خبرنگاري نتوانسته اند توجه جهانيان و خصوصا روزنامه نگاران را نسبت به سرنوشت يك خبرنگار جلب كنند؟ آيا تمام توان و امكانات خبرنگاران براي همكار خبرنگارشان به كار گرفته شده است؟ قسمتي از آنچه كه در اينجا به آن اشاره مي شود، طي نامه اي به انجمن صنفي روزنامه نگاران منعكس شده است اما هيچ حركتي در پي نداشته است.
سرنوشت كاظم اخوان نه تنها به عنوان يك خبرنگار بلكه در ميان همه كساني كه در تاريخ معاصر نام "گروگان" داشته اند چهره اي غريب دارد. در اولين سالي كه 17 مرداد "روز خبرنگار" نام گرفت از جامعه خبري خواستيم كه همكار دربندشان را فراموش نكنند. از آنها خواستيم دستگاه هاي ذيربط داخلي از جمله وزارت امورخارجه را به تحرك بيشتري وادارند.
چرا كه "كاظم" آيتي از مظلوميت خبرنگاران و نماد غمبار دفاع ازخبرنگاران است. در دورجديد پيگيري ها تصور مي كرديم همكاران وي خصوصا در مطبوعات، ياريمان خواهند كرد، اما وقتي مطبوعات كه به لحاظ حرفه اي و اخلاقي بايد ياور، مددكار، مدافع و حامي باشند بي تفاوت هستند چه بايد كرد؟
تغافل و سكوت در پيگيري سرنوشت يك خبرنگار ايراني در 23 سال گذشته توسط رسانه هاي جمعي، خصوصا مطبوعات، سوالها و ابهامات زيادي را به ذهن متبادر مي سازد. فراموش نكرده ايم يك دهه قبل وقتي چند غربي در لبنان گروگان گرفته شده بودند، رسانه هاي گروهي غرب، خصوصا مطبوعات، با يك سياست تبليغي و پوشش خبري گسترده با تاكيد بر بارعاطفي و انساني قضيه، سرنوشت شهروندانشان را تا آزادي پيگيري كردند و با همراهي خانوادهها بر دولتمردان و سازمانهاي مربوطه فشار وارد مي كردند تا براي آزادي آنان اقدامات جدي بهعمل آورند.
اما در كشور ما مساله 4 گروگان ايراني در صحنه اكثريت قريب به اتفاق مطبوعات به لحاظ خبري و تفسيري در 23 سال گذشته بسيار كمرنگ بوده است. حتي سرنوشت كاظم اخوان به عنوان "يك خبرنگار" يا منعكس نشده و يا بصورت حاشيه اي مطرح شده است.
اهميت يك موضوع براي مطبوعات، بستگي به جايي دارد كه در صفحه اول و يا ساير صفحات به آن موضوع تخصيص مي يابد و يا در قالب سرمقاله، تفسير، تحليل و گزارش به آن پرداخته مي شود. هيچ شاهدي گوياتر از واكنش سرد مطبوعات در قبال اين مساله نيست و شما به راحتي مي توانيد اين نشانهها را ببينيد.
حتي برخي از مطبوعات دوآتشه كه داعيه دفاع از خبرنگاران را دارند با سكوت و تسامح از واقعه اي كه 23 سال از آن گذشته به شكلي برخورد مي كنند كه گويي كاظم اخوان كه 23 سال پيش در لبنان ربوده شد يك خاطره فراموش شده است كه به گذشته تعلق دارد وبه تاريخ پيوسته است و براي صاحبان منافع سياسي طرح و پيگيري سرنوشت او سودي ندارد.
فلسفه وجودي تشكلهايي مانند انجمن صنفي روزنامه نگاران، انجمن روزنامه نگاران مسلمان و ديگر نهادها، احقاق حقوق حقه خبرنگاران است؛ به راستي اين انجمنها از بدو تاسيس براي روشن شدن سرنوشت كاظم چه كرده اند؟
شعارهايي از قبيل اخلاق مطبوعات، تعهد روزنامه نگاري ودفاع و حمايت از خبرنگاران در نزد مطبوعات ما چه جايگاهي دارد؟
اگر حرفه و جايگاه اجتماعي خبرنگاران اهميت دارد چرا مطبوعات حتي در روز خبرنگار به سرنوشت اين خبرنگار توجه درخور و شايسته اي ندارند. حداقل در دو دهه اول اسارت اين عزيزان كدام روزنامه نگار و يا خبرنگاري به سراغ مسئولين ذيربط رفته و از آنان سوال كرده چرا اسارت اين شهروند ساليان درازي است كه در پرده ابهام قرار دارد و چرا نبايد سرنوشت آنان روشن شود؛ دليل چيست؟
چرا سوال يكي از نمايندگان مجلس ششم از وزير امورخارجه وقت، بي پاسخ ماند؟ اين تغافل ناشي از چيست؟ آيا با خدماتي كه اين شهروندان براي كشور داشته اند شايسته چنين غفلتي بوده اند؟ آيا اين غفلت قلب هر ايراني آزاده را آزرده نمي سازد؟
شاهد هستيم در مورد سرنوشت برخي از شهروندان و روزنامه نگاران حساسيت ها و اعلام نظرهاي فراواني مي شود و لحظه به لحظه گفتهها و كردارهايشان تيتر مطبوعات مي شود. اين برخورد دوگانه ناشي از چيست؟
آيا در تمام طول اين سالها مطبوعات و خبرنگاران سعي كرده اند كه خط تماس عاطفي با درد و اندوه و زخم كهنه خانواده ها را حفظ كنند و آن را تبديل به يك عزم ملي كنند تا توان ديپلماتيك در سطح مناسبي به كار گرفته شود؟
البته اين قصور فقط متوجه مطبوعات نيست. شبكههاي متعدد راديو و تلويزيون و خبرگزاري جمهوري اسلامي براي اين 4 نفر در 23 سال گذشته چه كرده اند؟
يك ماه پس از اسارت كاظم، نمايندگان رسانههاي خبري خارجي مستقر در ايران با انتشار بيانيه اي مشترك با عنوان "عكاس ايراني را آزاد كنيد" از كليه سازمانها و سنديكاهاي مطبوعاتي و بينالمللي كه به منظور حفاظت از جان خبرنگاران در برابر خطرات ايجاد شده اند خواستند تا اقدامات عاجل و فوري را براي آزادي او از اسارت شبه نظاميان مسيحي لبنان به عمل آورند. اين اولين و شايد آخرين اقدام كساني بود كه عملكرد خود را متعهد به پيگيري قضيه وانمود كردند.
عملكرد مجامع بين المللي و سازمان هاي مدافع حقوق بشر و مدعيان دفاع از خبرنگاران در دنيا براستي مفتضح و شرم آور است و صدالبته اميد بستن به هر آنچه غير از خود، كاري عبث و بيهوده است اما "من از بيگانگان هرگز ننالم" اگر كسي تلويزيون ايران را در دو دهه گذشته مشاهده كرده باشد و يا مطبوعات را مطالعه كرده باشد شايد اين سؤال به ذهنش برسد مگر آنان تازه ربوده شدند؟ اگر 23 سال پيش ربوده شدند چرا طي اين سالها سخني درخور و شايسته گروگانهاي ايراني گفته نمي شد؟
پاسخ به اين پرسش را چنين مي توان داد كه ما تاكنون نتوانسته ايم مفهوم دفاع از حقوق شهروندان درخارج از كشور در رسانه هاي گروهيمان درست تبيين نماييم و با منافع و ضرر و زياني مادي ومعنوي كه ممكن است متوجه ما شود آشنا نيستند. وقتي يك شهروند آلماني به نام هوفر در ايران محكوم شد علاوه بر دولتمردان، تمامي رسانه هاي گروهي و خبري آن كشور عكس العمل نشان دادند اما وقتي گروگانهاي غربي در لبنان آزاد شدند هيچكس سؤال نكرد پس سرنوشت ديپلماتهاي ربوده شده ايراني چه شد؟
در حالي كه غربي ها هزاران مطلب و برنامه تلويزيوني در مذمت گروگان گيري و در بعد انساني و اخلاقي قضيه تهيه كردند، صدا وسيماي ما در 23 سال گذشته چند برنامه براي اين عزيزان تهيه كرده است. خبرگزاري جمهوري اسلامي براي خبرنگار خود چه كرده است؟ خبرنگاران خبرگزاري در طول 23سال گذشته چند بيانيه در حمايت از همكار خود صادر كرده اند. حتي اخبار مربوط به پيگيري ها درست منعكس نشد. بارها از مسئولين خبرگزاري ها درخواست كرديم با توجه به اينكه مدعي هستند ميليونها نفر از سايت ايرنا استفاده ميكنند شما بياييد كاري كه سالها پيش رژيم صهيونيستي براي خلبان خود "رانآراد" كردند، يك صفحه سايت خودتان را به كاظم اخوان اختصاص دهيد كه هر كس خبري دارد و يا اطلاعاتي دارد از طريق اين سايت بفرستد.
به آنان گفتيم كه شما مدعي هستيد در 32 كشور مهم جهان نمايندگي رسمي داريد. فرماندهان سابق فالانژ اينك هر كدام به يك كشور رفتهاند و پناهنده شدهاند.اين خبرگزاري ميتوانست برحسب نام اين نام كشورها يا اسامي فرماندهان يك نماينده براي مصاحبه به سوي آنها بفرستد. اما چه كردند؟ هيچكار؛
خبرگزاري جمهوري اسلامي كه مدعي است با 70 خبرگزاري جهان به تبادل اخبار و اطلاعات ميپردازد براي كاظم چه كرده است؟ در دو دهه اخير درطي چند مرحله، محافل خبري جهان و نهادهايي كه براي صيانت از حرفه روزنامهنگاري و خبرنگاري فعاليت ميكنند خواستهاند تا براي روشن شدن سرنوشت كاظم اقدام كنند.چه كسي و كدام رسانه بايد به مردم ميگفت پدر كاظم در فراموشي مطلق رسانههاي گروهي پس از گذر سالها چشمانتظاري آرزوي ديدار فرزندش را با خود به سينه سرد خاك برد؟
اگر نشريات 23 سال گذشته را بررسي كنيد به ازاي هر سال اسارت اين 4 تن يك سرمقاله و يا حتي يك يادداشت در مورد اين موضوع را پيدا نميكنيد. چرا دفاع از خبرنگاران بعضي مواقع گم و بعضي مواقع پيدا ميشود.
رسانههاي گروهي فعال ميتوانند با انعكاس نقاط ضعف و قوت سياستهاي اتخاذ شده در قبال دفاع از حقوق اتباع ايراني در عرصه سياستخارجي، منافع كشور را در دراز مدت تامين كنند.
آيا تغافل ما نسبت به سرنوشت شهروندانمان در برابر غربيها و اسرائيل كه از جاسوسان و جنايتكاران خود با شدت و جديت حمايت ميكنند ما را مشمول اين سخن امام علي (ع) قرار نميدهد: "آنان بر باطل خود استوارند و شما در حق خود پراكنده و پريش"
اميدوارم تمام مدافعين حقوقبشر در دنيا و انجمنهاي صنفي و حرفهاي خبرنگاران و روزنامهنگاران در داخل و خارج از كشور و تمامي كساني كه خود را ملزم به پيگيري سرنوشت خبرنگاران به عنوان وظيفهاي انساني و صنفي ميدانند مساعي خود را به كار گيرند تا شاهد روشنشدن سرنوشت كاظم و همراهانش باشيم. اين بزرگترين گام در جهت تكريم خبرنگاران و اقدامي در راستاي حفاظت از امنيت و حقوق خبرنگاران است.
در پايان وظيفه خود ميدانيم ازتلاشهاي برخي از نشريات و خبرگزاري ها كه در گذشته و يا در ماههاي اخير به دنبال پيگيري سرنوشت چهار ديپلمات ربوده شده ايراني بوده و هستند، تشكر و قدرداني نماييم.
نظر شما