۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱

گفتگوی مهر با اسماعیل امینی-2

امثال «سید» و «قیصر» تکثیر شده‌اند اما کسی به آنها اعتنا ندارد/ به شاعران معتقد به نظام و انقلاب ظلم می‌شود

امثال «سید» و «قیصر» تکثیر شده‌اند اما کسی به آنها اعتنا ندارد/ به شاعران معتقد به نظام و انقلاب ظلم می‌شود

اسماعیل امینی می‌گوید: امثال سید حسن حسینی و قیصرامین‌پور لابه‌لای بچه‌های امروز شعر انقلاب زیاد تکثیر شده‌اند اما کسی به آنها اعتنا نمی‌کند همچنان که به حسینی و امین‌پور هم در زمان حیاتشان توجهی نشد.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و ادب: مجموعه شعر «فستیوال خنجر» دربردارنده اشعاری طنز از سیدحسن حسینی است که به تازگی به کوشش اسماعیل امینی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. انتشار این مجموعه بهانه خوبی برای مرور افکار و اندیشه و بیان شاعرانه مرحوم سیدحسن حسینی از زبان امینی است. گفتگوی مهر با اسماعیلی امینی نیز بر همین اساس شکل گرفت که در ادامه بخش دوم آن را می‌خوانید:

جناب امینی ورود و مانایی مرحوم حسینی در شعر طنز بسیار کوتاه است. به طور مشخص شما علت اینکه او به شعر طنز هم در حدی مجمل مانند سایر آثار ادبی‌اش پرداخت را چه می‌دانید؟

سید بر این باور بود که کار پژوهش در ادبیات این نیست که بروی پژوهش کنی تاریخ فوت فلان شاعر قرن چهام کی بوده و آیا یک سال عقب تر از آنی است که همه می‌گویند یا نه. سید در آثارش دنبال این است که جوانان را با شیوه‌ها و راه‌های پژوهشی تازه‌ای آشنا کند و به همین خاطر شما حس می‌کنید که او کم باقی‌مانده است. او یک کاشف است و هموار کننده راه برای آیندگان. مانند کوهنوردی است که با سختی ابتدا راه رسیدن به قله را هموار می‌کند و در ادامه سایرین نیز از راه پیدا شده توسط او بهره می‌برند.

کار کاشف این است که از راهی برود که تا به حال کسی نرفته و البته کار سختی هم هست. وقتی سید از طنز حرف می‌زند از شیوه‌ای می‌گوید که تا به حال کسی از آن استفاده نکرده است.

خود او این الگوهای نامکشوف را از کجا به دست آورده است؟

از مطالعاتش. او ذهن خلاقی هم داشت و زبان ‌های انگلیسی و عربی را هم خوب بلد بود. اینها در کنار هم باعث می‌شد که برای ما راه باز کند.

جایی از شما خواندم که سید در طنز دنباله رو زبان سعدی است. این اظهار نظر شما از چه منظری ارائه شده و آیا در فستیوال خنجر نیز می‌توان نشانی از این مساله یافت؟

طنز سعدی دو نقطه اتکا دارد. یکی جریان‌هایی که در زمان او بسیار جدی به نظر می‌رسیده و نیز مذاهب کلامی و دیگر ابراز دیانت و بیان داعیه داری در زهد به صورت جدی. سعدی لایه‌های ظاهری هر دوی این موضوعات بسیار جدی را کنار زده و صحبت از واقعیت آنها می‌کند. سعدی هیچ کدام از ظواهر این دو موضوع را جدی نگرفته و آن را دست انداخته است تا بشود به حقیقت آنها رسید و به همین خاطر است که می‌گوید: تو که گفته‌ای تحمل نکنی جمال خوبان/ بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی.

سعدی حتی نظام حکومتی مقتدر دوران عباسی را هم دست انداخته است. نظامی که در آن گفته می‌شد پادشاه با خواست خداوند پادشاه شده است و او را سایه خداوند روی زمین می‌نامیدند و سلسله وجودی او را ادبی و دائمی می‌شمردند. در کنار آنها سعدی به ظرافت‌های زبان هم توجه ویژه‌ای دارد.

سید از نظر من هم بعد زبانی و هم بعد معنایی کلام سعدی را توامان با هم دارد. یعنی هم همه چیزهای جدی در نظر ما و روزگارش را مسخره کرده و از آنها انتقاد و صورت واقعی‌آن را به نمایش کشیده است و در کنارش به مساله زبان توجه زیادی کرده است.

برایم سوالی پیش آمده که بی‌ربط به جسارت شاعری چون سید حسن حسینی نیست و آن این است که چقدر اشعار او در فستیوال خنجر برای استفاده در همان زمان سرایش گفته شد و چقدر می‌شود حدس زد که اگر سید زنده مانده بود آنها را دستخوش اصلاح می‌کرد؟

تعدادی از اشعار سید که در اختیار من قرار داده شده بود در این کتاب نیامده است. حسم این بود که شاید اگر زنده بود قصد می‌کرد که آنها را تغییر دهد چون شوخی‌هایش کمی خصوصی‌تر بود. با این حال باید تاکید کنم که اشعار آقای حسینی در این اندازه هم بسیار استوار است.

جناب امینی دوست دارم به بهانه مجموعه شعری تازه از سید حسن حسینی به ماجرای ادبیات انقلاب از نگاه او نیز نگاه کنیم. به نظر شما از زاویه نگاه سید، شعر انقلاب در غایت عالی و نهایی خود چه باید می‌بود؟

نظام فکری و فرهنگی که انقلاب بر رو آن بنا شده است برای سید و قیصر اولویت داشت به نسبت نظام موجود اقتصادی و سیاسی موجود. آنها مخالف این نظام‌ها نبودند اما باور داشتند که باید تغییر کنند و سعی در این کار داشتند. وقتی می‌گفتند نظام مقدس جمهوری اسلامی منظورشان نظام سازوکار اداری آن نبود بلکه نظام فکری و اعتقادی‌ما که منسوب است به تفکر شیعه را مد نظر داشتند. چیزی که منصوب است به باور فکری شیعه و ظهور امام زمان(عج). لذا باور داشتند هر چه از وضع موجود ما با این نظام فکری سازگای نداشته باشد طبعا مورد انتقاد آنها بود.

اتفاقا تفاوت آنها با جریان روشنفکری هم در همین مساله است. جریان روشنفکری هم مانند سید و قیصر به همین وضع موجود اعتراض داشته و دارد اما اعتراض آنها دقیقا به جاهایی است که میان نظام موجود و باور فکری ما در تشیع تطبیق وجود دارد.

آنها با سوء استفاده‌های اقتصادی و سیاسی مخالف نیستند ولی مثلا با ماجرای پاکدامنی و حجاب و عفت زنان مشکل دارند. در تعریف از آزادی است که با نظام مشکل و اختلاف سلیقه دارند.

شعر سید دقیقا شعری رویاروی روشنفکرانی از این دست است و  و درست در مقابلشان می‌ایستد. به همین خاطرهم خیلی از سوی آنها مورد پسند و اقبال نبود. سید هوشمندانه می‌شناختشان و روبروی آنها می‌ایستاد.

می‌توانید مختصات دقیقتری از این تقابل بیان کنید؟

ببنید عنوانی ظالمانه این روزها از سوی روشنفکران بیان می‌شود تحت نام شعر دولتی و یا حکومتی. اینکه دستگاه‌های دولتی و حکومتی کسی را ترغیب کنند که در مدح آنها شعری بسراید چیز عجیبی نیست اما آنچه در روزگار انقلاب و با نام شعر انقلاب درآمد از قضا چیزی بود که چندان مورد پسند دستگاه حاکم نبود چرا که این دستگاه سعی داشت بگوید آن کاری که من می‌کنم دقیقا همان کاری است که باید بشود و منطبق است بر باورهای ما. شاعر انقلاب شاعری معترض است. شاعری که می‌خواهد وضع موجود را به وضع مطلوب مبدل کند و آنگاه به او انگ حکومتی هم می‌زنند و می‌گویند دوره شعر کمال گرا و آرمانگرا و ایدئولوژیک گذشته است. همین آقایان آن وقت در یک تقلب بزرگ که خیلی‌ها متوجه نشدند گفتند که شرع و ادبیات ایدئولوژیک. این یعنی تداعی کردن ادبیات ایدئولوژیک مارکسیستی و نسبت دادن ادبیات انقلاب با آن. متاسفانه ما متوجه این تداعی نشدیم.

شعر انقلاب شعر اعتقادی است ولی نه شعر ایدئولوژیک دوره اقتدار حکومت چپ. شعر انقلاب ادامه منطقی هزار سال شعر فارسی است. این اندیشه در شعر عطار و سعدی و مولانا و حافظ هم هست. مساله اخلاق در روابط انسانی و حکومت و یا پاکدامنی و .... اینها موضوعاتی است که شعر انقلاب به آنها می‌پردازد.

با این تفسیر نباید چندان غیر منطقی باشد که شاعری مثل سید حسن حسینی نتواند تکثیر شود. چون گویا حضورش به نفع هیچ گروهی نبوده است.

ما از دور که نگاه می‌کنیم اینگونه است. وقتی که سید و قیصر زنده بودند کسی اینگونه نگاه نمی‌کرد که چقدر بودن آنها اهمیت دارد. شما کتاب سکانس کلمات را بخوانید. آدمی با نبوغ و توانایی سید چرا برای دریافت 20 هزار تومان دستمزد باید شش بار به یک اداره مراجعه کند. سید و قیصر اگر هم امروز در میان بچه‌های شعر انقلاب باشند به همان دلایل دیده نمی‌شوند و جدی به حساب نمی‌آیند. این ظلم است که به شاعران و ادیبان معتقد به نظام و انقلاب وارد می‌شود. دستگاه‌های دولتی و ...همیشه فکر می‌کنند اینها که خودی‌اند و همواره هستند، برویم سراغ کسانی که داعیه مخالفت دارند و فخش می‌دهند. فکر می‌کنند اگر از این افراد کار بگیرند جنبه تبلیغاتی کارشان بالاتر می‌رود.

سید و قیصر لابه‌لای بچه‌های امروز شعر انقلاب اتفاقا زیاد تکثیر شده‌اند اما کسی به آنها اعتنا نمی‌کند. بگذارید برایتان خاطره‌ای تعریف کنم. مرحوم امین‌پور می‌گفت که در ابتدای دولت قبل (دولت نهم) به سنت هرساله برای برگزاری همایش سالانه دفتر شعر جوان به سراغ وزارت ارشاد رفتیم که برای حمایت از شاعران جوان شرکت کننده در جشنواره بودجهای بگیریم. بودجه‌ای که صرف صرف برگزاری همایش می‌شد. در آن دوره گفتند که ما فقط می‌توانیم به شما کتاب بدهیم که میان میهمانانتان پخش کنید. نماینده ما که برای دریافت کتاب رفت به او گفتند که از میان کتاب‌های چاپ شده توسط ارشاد که عمدتا گزارش کار وزاتخانه بود می‌توانید انتخاب کنید. با اعلام این مضووع گویا شخص قیصر و چند نفر دیگر برای پیگیری به ارشاد می‌روند و در آنجا به آنها گفته می‌شود که اول از همه باید صلاحیت شما برای برگزاری این همایش تایید شود. مرحوم امين‌پور می‌گفت آن روز فهمیدم که گویا تمایلی برای کار کردن ما وجود ندارد و باید خانه نشین شویم که همین اتفاق هم افتاد.

.................

گفتگو: حمید نورشمسی

کد خبر 2301760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha