گلدكوئيست انگليسي در اهواز / تكه هاي پازل يك بازي استراتژيك از نوع انگليسي ؛ اختلاف، تفرقه، نارضايتي، بدگماني به نظام و ايجاد نيروي گريز از مركز

در اواخر قرن نوزدهم، انگليسي هاي خسته از رقابت هاي استعماري با "اسپانيا و آلمان و ايتاليا و پرتغال"  به فكر يك ابتكار تجاري عظيم در بازار بكر و پهناور و دست نخورده  چين و خاور دور  افتادند، طرح موذيانه اين تجارت عظيم اين طور شروع شد: انگليسي ها ، ترياك را به صورت رايگان در اختيار چيني ها قرار مي دادند و به آنها مي گفتند كه بعد از مصرف ترياك، سوخته ترياك را هم از آنها خريداري مي كنند! چيني ها  از اين حماقت ظاهري انگليسي ها به وجد آمدند، موج مصرف مجاني ترياك و كسب درآمد از فروش سوخته آن به انگليسي ها خيلي زود، چين را فراگرفت...دقيقا به همان سرعتي كه موج اعتياد چين را فرامي گرفت، لذت نشئگي و پول بادآورده خيلي دوام نياورد...بعد از چند ماه ، انگليسي ها ، نه تنها پول سوخته ترياك را به چيني ها نمي دادند، بلكه ترياك هم "پولي" شد...اعتياد و لشكر معتادان يكي از دلايل اضمحلال امپراطوري چين شد و انگليس از تجارت ترياك در چين، سود كلاني برد...

***

 24خرداد ماه  84 ، سه روز مانده به "روز سرنوشت" ، ايران در التهاب و شور و هيجان "نهمين انتخاب"  است كه ناگهان گروهك تجزيه طلب خلق عرب، اهواز را به خاك و خون مي كشد! به اين اميد كه مشاركت مردم و به خصوص عرب زبانهاي غيور خوزستاني را خدشه دار و كمرنگ كند، چند هفته قبل هم شورش ها و ناآرامي هايي در خوزستان شكل گرفته بود...اما " انفجار" هم مثل "شورش" و "فتنه انگيزي" نمي تواند غيرت خوزستاني هاي خونگرم- اما محروم و گله مند- را خاموش و سرد  كند، خوزستاني ها يك صدا در انتخابات شركت مي كنند، اربابان چشم آبي تجزيه طلب ها ديگر فهميده اند كه كار به اين آساني ها نيست! نشانه هاي بحران و بن بستي كه غرب و سه كشور اروپايي، در روابطش با ايران ، بر سر فعاليت هاي هسته اي ايران ، ساخته اند،  كم كم نمايان مي شود، انگليسي ها تصميم مي گيرند ، با " فشار از درون" و دامن زدن به نارضايتي هاي داخلي آنهم در آسيب پذيرترين و مستعدترين مناطق  ايران براي ايجاد ناآرامي هاي  قومي يعني كردستان و خوزستان ، ايران را سر ميز مذاكره وادار به تسليم و سازش و كوتاه آمدن از حق هسته اي  كنند.يك ماه بعد در 25 مرداد، وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي رسما اعلام مي كند: وابستگي عوامل بمب گذاري به انگليس ، قطعي است.

 ***

"پژوي 10 ميليون توماني با 6 ميليون تومان، پرايد 7ميليون توماني  با 4 ميليون تومان...!، پيكان صفر، سه ميليون!  تحويل 20 روزه! كولر، يخچال، تلويزيون و ..."  اينها زمزمه هاي آشنايي در اهواز است ! مردم محروم و فقير محله هايي  "شلنگ آباد، ملاشيه، كوت عبدالله و آسياباد و ..."  حدود هفت ماه است كه هرروز با اين وسوسه ها مي خوابند و بيدار مي شوند...! دقيقا يك هفته بعد از ناآرامي هاي اهواز؛ تجارتي عجيب و مرموز در خوزستان شروع شد، ابتدا غيرعلني و مخفيانه و بعد از چند ماه، علني و تابلودار! همه چيز هم ظاهرا كاملا قانوني است! حتي صاحبان اين تجارت خانه ها، مالبات شان را هم به دولت پرداخت مي كردند، البته خيلي زود مي شود فهميد كه سرمايه اي كه اين نوع از تجارت عجيب و مرموز  را در بازار اهواز و خوزستان به راه انداخته، نمي تواند "خودي و داخلي" باشد، نشانه هاي آشكار و غيرآشكار سياست  "سوخته ترياك خريدن انگليسي ها" در منطقه به چشم مي خورد. مهره چيني بسيار زيركانه و دقيق انجام شده: چند نفر از "سادات" - كه در منطقه خوزستان بسيار مورد علاقه و اعتماد مردم هستند- اين تجارت عجيب را رهبري مي كنند!: "سيدعدنان، سيد علي؛ سيد حسين و عياشي"، تمركز و محل فعاليت عمده اين تجارت خانه دقيقا در مناطق شديدا محروم و تنش خيز اهواز مثل شيلنگ آباد، ملاشيه و كوت عبدالله است.

چهل تا پنجاه درصد سود خالص در زماني كمتر از دو هفته !  نكته مشكوك و قابل توجه اينكه تزار مالي اين شبكه ها، منفي است ، يعني هيچ كار اقتصادي با اين پولها انجام نمي شود ودر حقيقت  فقط " يك منبع" مرموز بين مردم پول مفت پخش مي كند!

اما اين بازي خطرناك، آنقدر جذاب است كه گروههايي از كسبه اصفهان و يزد هم به اهواز مي آيند و به آن مي پيوندند...!  بسياري از تاجران و كسبه بازار اهواز كه توان رقابت با اين تجارت خانه هاي عجيب و مرموز را ندارند، ورشكست مي شوند، كمر بازار اهواز مي شكند و اين در حالي است كه  بعضي ها خانه شان را مي فروشند تا وارد اين بازي خطرناك شوند. جالب است كه اين حركت، در ماهيت و شكل شباهت هاي زيادي به " گلدكوئسيت" دارد كه موج آن خوابگاهها و دانشگاهها و مدارس تهران را درنورديده است! تكه هاي پازل يك بازي استراتژيك از نوع انگليسي آن،  در حال چيده شدن است: " اختلاف، تفرقه، نارضايتي، بدگماني به نظام و ايجاد نيروي گريز از مركز و ..."

براي خيلي از مراجعين به اين تجارت خانه ها اين سئوال پيش مي آمد كه تجارت هاي زنجيره اي اهواز مابه تفاوت پول اين اجناس  را از كجا مي آورند؟ پاسخ اين شبكه مرموز اين بود: "بورس نفت دبي!" پاسخي كه بيشتر به يك طنز اقتصادي شبيه است!

 چند هفته بعد، اواخر مرداد ماه سال جاري ، اداره اطلاعات خوزستان برخي از سران اين جريان را دستگير مي كند، اما به فاصله 24 ساعت همه را آزاد مي كنند به يك دليل بسيار ساده: "هيچ مدرك عليه آنها وجود ندارد!" نه مدرك و نه حتي شاكي !

حجت الاسلام شيخ سعيد سعدي ، معاون دادستان خوزستان شخصا پيگيري اين مساله عجيب را بر عهده مي گيرد، از مراجع عظام، فاضل لنكراني ، مصباح يزدي استفتاء مي كنند كه اين دونفر به صراحت حكم بر حرمت اين تجارت مي دهند .

دادستاني خوزستان، به استناد اين دو استفتاء كه اين نوع تجارت را حرام دانستند شروع به مصادره و ضبط اموال اين تجارتخانه ها، اما اين مساله آنقدر پيچيده است كه با اين مصادره ها و ممنوعيت ها، كار به جايي نمي رسد و حتي درگيري هايي هم ايجاد مي شود، بسياري از مردم محروم كه فكر مي كنند دولت مانع خوشبختي و بهره مندي آنها از لوازم لوكس و اتوموبيل است، از اين كار دادستاني خشمگين مي شوند و در يكي از همين تنش ها، با حمايت و تحريك عناصر فرصب طلب كه از مدتها قبل منتظر همين فرصت بودند يك ماشين حمل پول پليس اهواز در "شلنگ آباد"  به آتش كشيده مي شود و چندين نفر مجروح و راهي بيمارستان مي شوند.چند نفر از سركردگان اين گروه، در تلويزيون محلي اعتراف مي كنند كه " تامين اين پول از محل بورس نفت دبي" دروغي بيش نيست...با اين اعتراف اين سئوال جدي ترمي شود كه منشاء اين پولهاي اختلاف افكن و مرموز كجاست؟

دادستاني در ادامه برخورد با اين شبكه، حسابهاي بانكي سركردگان اين شبكه را مسدود كرد اين مساله باعث شد گردش مالي و بده بستانهاي اين شبكه ازبانكها خارج و به صورت عرفي و غيررسمي انجام شود.

-در نوزدهم تيرماه ، حدود دويست نفر تز سپرده گذاران مقابل منزل سيدعدنان-م يكي از صاحبان اين تجارتخانه ها تجمع مي كنند و خواهان دريافت اصل و سود پول خود شدند كه وي اعلام كرد:" با توجه به جلوگيري دولت ، ما ازاين پس از مردم پول نمي گيريم و شما اصل سپرده خود را تحويل بگيريد" جمعيت معترض خواهان ادامه كار و فعاليت وي شدند و در نهايت با وعده پرداخت اصل و سود پولشان متفرق شدند.

-سي و يكم تيرماه درمحله شلنگ آباد ؛ يك شب نامه به "زبان عربي" مردم را به شورش و گرفتن " حق شان" دعوت مي كرد،در بخشي از اين اعلاميه آمده بود:"اگر اين فعاليت ها خدعه، نيرنگ و كلاهبرداري بود چرا زودتر اقدام نشد و اگر واقعا اقتصادي است ؛ طبق قانون مي توان آن را ادامه داد...ما در نهايت خواهان اجراي قواعدي براي بازگشت اموال مردم هستيم و از هركسي كه صاحب حساب است درخواست مي كنيم كه از حق و حقوق خود دفاع كند و تحت هيچ شرايطي عقب نشيني نكند"

تلاش براي ايجاد تشنج و اختلاف و سياست قديمي انگليسي ها ( تفرقه بيانداز و حكومت كن) ادامه دارد: در اول مرداد سه نفر از ساكنان منطقه حصيرآباد و از بستگان نزديك يكي از عوامل شبكه غيرقانوني تجارت توسط افراد ناشناس ربوده شده و ربايندگان خواستار دريافت 150 ميليون تومان براي آزادي اين سه نفرمي شوند؛ يك روز بعد در دوم مرداد، دو نفر ديگر ربوده مي شوند ، تجمعي ديگر در مقابل منزل علي .ع يكي ديگراز صاحبان تجارتخانه هاي مشكوك برگزار مي شود، معترضين تا صبح به تجمع و درگيري و بعضا پرتاب سنگ به پليس و بانكها و ساختمان هاي دولتي ادامه مي دهند.

نكته تاسف انگيز سكوت بسياري از دستگاههاي مسئول استان خوزستان در قبال اين توطئه سازمان يافته شده پيچيده است؛ سازمان هايي مثل شهرداري، بازرگاني و امور اقتصادي، نمايندگان استان در مجلس شوراي اسلامي، اعضاي شوراي شهر هيچ نوع موضع گيري و اطلاع رساني و روشنگري در اين خصوص نداشتند.

 فعاليت اين تجارت خانه ها، آثار متنوعي و قابل توجهي  در منطقه خوزستان به وجود آورده است، ايجاد يك "گروه بزرگ" در سطح منطقه كه هواداران زيادي دارد كه "مرجعيت" اجتماعي هم  دارد و پتانسيلي براي ايجاد شورش در سطح منطقه يا پشتوانه اي براي انتخابات هاي آتي در منطقه محسوب مي شود. پيامد ديگر فعاليت اين تجارتخانه ها، اين است كه اگر دولت يا نظام بخواهد در مقابل اين تجارت مشكوك و آسيب هاي اقتصادي آن مقاومت كند، با عكس العمل شديد اجتماعي توده هاي مردم و به خصوص اقشار آسيب پذير و مستضعف ، روبرو مي شود و "دولت در برابر مردم" قرار مي گيرد. 

آخرين گزارشها حاكي از آن است كه بخش زيادي از پولها و وجوهات اين شبكه توسط دادگستري خوزستان ضبط شده است و دادگستري با انتشار قبوض مخصوص، اصل پول مردم را به آنها برمي گرداند و اين مساله، بحران و شورش هاي احتمالي را كنترل نموده و آرامش را بر منطقه حكفرما كرده است. فعاليت اين تجارتخانه هاي عجيب و مشكوك دوباره بطور غيرعلني دنبال مي شود...نكته مهمي كه بايد بيشتر مورد توجه دستگاههاي امنيتي و قضايي خوزستان قرار بگيرد، اثبات ارتباط مستقيم و تقريبا علني اين تجارتخانه ها با گروهك خلق عرب الاحواز و اين گروهك با عوامل اطلاعاتي  انگليس در منطقه  است.نشانه ها و دلايل و قرائن بسياري حاكي از اين ارتباطات  وجود دارد كه ممكن است در صورت تعلل دستگاههاي مربوط ، آنها اقدام به از بين بردن و مخفي كردن اين قرائن كنند.

نكته مهم ديگر اين است كه اقدام دادگستري هرچند اقدام بجا و مناسبي بود اما راهكاري " موقتي و تسكيني" محسوب مي شود و نمي تواند به عنوان راهكاري دائمي و اصولي مورد توجه قرار بگيرد و زمينه "رشد زيرزميني" اين شبكه و ايجاد خطرات بيشتر امنيتي -اقتصادي  را در منطقه ايجاد مي كند.