دكتر علي اصغر مصلح، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي، در گفتگو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" به نقش هيدگر در فلسفه معاصر اشاره كرد و گفت : هيدگر به خاطر نحوه تاملي كه در مابعدالطبيعه و تفكر معاصر دارد بستري را فراهم كرد كه فرهنگهاي غير مدرن به صورت جديدي مورد تامل قرار گيرند و بازخواني شوند. به عبارتي ديگر، نقد او از مابعدالطبيعه زمينه اي را فراهم كرد كه فرهنگهاي شرقي به ميراث خود به صورت جديدي نگاه كنند و به نحو جديدي نيز سراغ فرهنگهاي و سنتهاي خود كه در زماني كه زنده و پويا بودند بازگردند.
دكتر مصلح با تاكيد بر اينكه نكته اي كه هيدگر اشاره مي كند درمورد طبيعت هم صدق مي كند اظهار داشت: هيدگر در بحث تكنيك اشاره به انسان دوره جديد دارد. وي معتقد است كه در اين دوران نسبت انسان با طبيعت دگرگون شده و سرآغاز اين بحث هم سوبژكتيويسم است. در واقع خصوصيت سوبژكتويسم باعث شده كه نسبت انسان با طبيعت دگرگون شود و همين نگرش مقدمه اي گرديد كه آيينهاي شرقي، چه شرق دور مانند آيينهايي كه در ژاپن و چين و هند هستند و چه در شرق نزديك مانند فرهنگها و سنتهاي كشورهاي اسلامي به صورت جديدي مورد التفات قرار گرفتند.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي تصريح كرد: هيدگر در مقابل فرهنگ مدرن سعي مي كند پيش سقراطيان را نيز بازخواني كند. وي معتقد است كه پيش سقراطيان در دام تفكر مابعدالطبيعي نيفتادند و هنوز دچار غفلت از وجود نشدند. بنابراين رو كردن و تامل در پيش سقراطيان مي تواند زمينه اي براي فهم سنتهاي فراموش شده شرقي را فراهم آورد. در صورتي كه اين مقدمه را بپذيريم، ارزش و ميراث و آثار هيدگر را در فهم مجدد فرهنگهاي شرقي روشن مي شود. اين مورد در تاريخ تفكر آيينهاي شرقي نيز ملاحظه شده است به طوري كه مثلا متفكران بزرگ ژاپني بعد از همنشيني و تامل در آثار هيدگر توانستند سنت خودشان را مجددا بازخواني و آن را زنده كنند. همچنين آن را براي تفكر مدرن زندگي خودشان حيات مجدد ببخشند.
دكتر مصلح در ادامه سخنانش به تفسيري كه هيدگر از طبيعت كرده اشاره كرد و گفت: هيدگر معتقد است نگاه يونانيان به طبيعت كاملا متفاوت از نگاه مدرن است. به نظر او يونانيان مي گذاشتند طبيعت، طبيعت باشد. چرا كه طبيعت در فرهنگ يوناني معادل واژه فوزيسم است. در فوزيسم نوعي سر زدن و جوشش وجود دارد. يعني وجود در طبيعت خودش را ظاهر و آشكار مي كند. اين نگاه در دوره جديد كاملا دگرگون شده است. از كوجيتوي( من مي انديشم پس هستم) دكارتي به بعد و در كل مابعدالطبيعه دوره جديد انسان به عنوان سوژه اي است كه طبيعت را ابژه خود ساخته است. يعني فاعلي است كه مي خواهد با شناخت طبيعت آن را به تسخير خود در آورد. اوج اين نگاه جديد به طبيعت در پيدايش علم و سپس تحقق آن در تكنولوژي است.
وي افزود: به تعبيري كه خود هيدگر به كار مي برد، انسان وقتي كه به طبيعت نگاه مي كند طبيعت را صرفا منبع انرژي تلقي مي كند و ديگر طبيعت نمي تواند طبيعت بماند و ظهور و جلوه وجود باشد. چرا كه طبيعت متعلق شناخت و عمل من است و هر آنچه در طبيعت است بايد به تسخير و تصرف من درآيد. لذا نگاه هيدگر به تكنولوژي يك نگاه كاملا فلسفي است. يعني به نظر او مقدمه تكنولوژي، ابزار و دستگاهي است كه به كار گرفته مي شود و مقوم زندگي امروز ماست. به عبارت ديگر نگاه تكنولوژي است كه به اوج و شدت و نهايت خود رسيده و اين ريشه در تغيير نگاه ما نسبت به طبيعت دارد.
دكتر مصلح با تايكد بر اين مطلب كه هيدگر با تفسيري كه از انسان و وجود و همين طور از نسبت طبيعت با وجود ارائه مي دهد قصد دارد نظر ما را دوباره به سوي وجود و طبيعت باز گرداند گفت: با چنين نظري است كه طبيعت و انسان هر دو در نسبت با وجود معنا پيدا مي كنند. طبيعت و انسان جلوه اي هستند كه از اين طريق مي توان به وجود رسيد و يا اينكه آن را مبناي وجود دانست كه از طريق آن مي خواهد به فهم انسان و طبيعت نائل آيد. اين نگاه هيدگري به شرق و آيينهاي شرقي بسيار نزديك است و هيدگر علي رغم اين كه مخالف تكنولوژي نيست اما انتظار وضعي را مي كشد كه ما به يك ديد و نگاهي از طبيعت نائل آييم.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي در پايان سخنانش به مطلبي از هيدگر در "نامه به اومانيسم" اشاره كرد و گفت: هيدگر مي گويد: امروز انسان خود را مالك و سرور طبيعت احساس مي كند در حالي كه در گذشته خود را شبان مي دانست و اين تفاوت عظيمي است كه انسان خود را شبان وجود بداند و يا اينكه سرور و مالك موجودات قلمداد كند.


نظر شما