حسن انصاری:

سخن از نوزایی سنت سخت است/ سنت مانع مشارکت ما در تجدد نیست

سخن از نوزایی سنت سخت است/ سنت مانع مشارکت ما در تجدد نیست

عضو شورای عالی دائرة المعارف اسلامی گفت: سخت است که ازنوزایی سنت سخن برانیم. سنت مانع مشارکت ما در تجدد نیست. نیازمند الگوهای شناخته شده در اقتصاد دانش محور و پیشرفت هستیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر حسن انصاری در گفت‌و‌گو با نشریه «گفتمان الگو» نظریه‌پردازی مسلمانان درباره تمدن و مدنیت را امری پراکنده دانسته است. وی معتقد است اسلام‌شناسی در غرب متحول شده و اکنون از زمینه شرق‌شناسی فاصله گرفته. به نظر انصاری ما در مقابل تجدد منفعل شده‌ایم و نمی‌توانیم از اتکا به سنت یا نوزایی آن سخن بگوییم. وی سنت گرایی امثال نصر را نیز جریانی غیرتاریخی و مرتبط با گرایشات صوفیانه می‌داند.

حسن انصاری معتقد است: «به دلایل مختلف و به شکلی پراکنده به مقوله مدنیت پرداخته شده است. مهم‌ترین این نظریه پردازی‌ها را باید در فارابی و فلسفه مدنی او جستجو کرد، اما فقیهان هم از دیگر سو به پیامدهای مدنیت بی‌توجه نبودند. نمونه آن ابوالحسن ماوردی است. مورخانی مانند بیهقی و یا ابوریحان بیرونی هم به مقولات تمدنی توجه داشتند. بعد‌ها البته بعد از پایان دوران شکوفایی تمدن در اسلام، ابن خلدون کوشید «علم العمران» را تأسیس کند و و به علل و اسباب برآمدن و زاول تمدن‌ها بپردازد و مهم‌تر از همه نظریه مهمی درباره مدنیت و دولت ارائه دهد.»

اسلام‌شناسی

انصاری درباره رویکرد غرب به اسلام می‌گوید: «اسلام‌شناسی در غرب تاریخی طولانی و پر فراز و نشیب دارد. اسلام‌شناسی را باید نخست در زمینه تاریخی شرق‌شناسی مورد مطالعه قرار داد که خود یکی از پیامدهای پدیده استعمار بود. شرق‌شناسی به عنوان شاخه‌ای علمی، خیلی زود جای خود را در نهاد دانشگاه در غرب باز کرد و البته بیش از نیم قرن است که دیگر نسبتی با آن پیش زمینه تاریخی ندارد. به عبارت دیگر ما در غرب هم اکنون شرق‌شناسی به مفهوم قرن نوزدهمی آن نداریم. اسلام‌شناسی بخشی از دپارتمان‌های خاورمیانه و خاور نزدیک یا مطالعات آسیا و در برخی دانشگاه‌ها هم به عنوان بخشی از دپارتمان‌های مذهب مطرح است.»

وی می‌افزاید: «امروزه در بسیاری‌ از دانشگاه‌های غربی، استادان و پژوهشگران در مسائل مربوط به اسلام و یا کشورهای اسلامی را کسانی تشکیل می‌دهند که از کشورهای اسلامی برای ادامه تحصیل به غرب آمده‌اند و حال متصدی مطالعات اسلام شناسی‌اند و یا اینکه نسل دوم و سوم کسانی‌اند که در دهه‌های پیش برای زندگی به غرب مهاجرت کرده‌اند. بنابراین شناخت آنان از اسلام و منابع اسلامی بی‌تأثیر در مطالعات اسلام‌شناسی آکادمیک نیست.»

مواجهه با تجدد

این دانش آموخته دانشگاه سوربن تصریح می‌کند: «ما با تجدد مواجه شدیم و این بدین معناست که در خلق آن مشارکتی نداشتیم. زمینه‌ها و شرایط تاریخی مانع از این مشارکت بود. سنت در شکل متصلبانه خود که حاصل عوامل گوناگونی بود، مانع از این مشارکت بود. تجدد از درون و از شکم سنت غربی و مسیحی زاییده شد. ما نسبتی با آن نداشتیم. به دلیل عدم نوزایی در سنت و بروبستگی آن در دورن متصلب خویش، راهی را هم برای گفت‌و‌گو با تجدد و پیدا کردن نسبتمان با آن نیافتیم.»

وی در عین حال معتقد است: «عمدتاً موانع را باید موانعی سیاسی به دلیل تحولات ویژه تاریخی در دویست سال اخیر در جهان اسلام دید تا موانعی نظری که در تعالیم دینی ریشه دارد. موانع نظری یا تفسیرهای بسته از دین و سنت در میان سایر ملل غیر غربی هم وجود داشته و دارد، اما این‌ها همه مانعی از ورود آنان به تمدن جدید، تعامل با غرب هم زبانی با تمدن نوین و مهم‌تر از همه ایفای سهم در تمدن جهانی نبوده است.»

انصاری تأکید می‌کند: «در چنین شرایطی بسیار سخت است که از نوزایی سنت سخن برانیم. باید دست کم باور کنیم که راه‌هایی طی شده و ما تجربه مهمی را از غرب و از نوزایی تمدنی در غرب و مدرنیت در اختیار داریم. راه مناسب، تقلید صرف آنچه طی شده نیست، و اساسا نیازی هم بدان نیست. آن تجربه می‌تواند ما را به بازخوانی سنت و طرح پرسش‌ها فراخواند؛ گر چه پاسخ‌ها به فراخور زمان ما و به دلیل تفاوت میان دو سنت غربی و اسلامی لزوما همواره یکی نیست. به نظر من مهم‌ترین مسأله، اندیشیدن به این گشودگی و به کار گیری خرد انتقادی است؛ چه در مذهب و مرجعیت فکری و چه در سیاست و اجتماع و چه درباره الگوی پیشرفت و ترقی. متأسفانه راه درازی در پیش داریم.»

وی می‌افزاید: «ما همانند سایر ملت‌ها و کشور‌ها نیازمند الگوهای شناخته شده در اقتصاد دانش محور و پیشرفت هستیم که البته این تنها در سایه پذیرش قواعد مردم سالاری، شفافیت، دستگاه قضایی مستقل و عدالت محور و به رسمیت شناختن حقوق بشر به عنوان مبنای جهانی مشترک امکان پذیر است. البته موانع سیاسی داخلی و خارجی هم قابل بحث است، اما به نظر می‌رسد که دسترسی به چنین الگویی دست کم از نقطه نظر مبانی دینی اسلامی ناممکن نیست.»

سنت گرایی

عضو شورای عالی دائرة المعارف اسلامی در مورد سنت گرایی می‌گوید: «پرسش از سنت زمانی اتفاق می‌افتد که ما از آن فاصله گرفته باشیم و به همین جهت است که اگر مبانی نظری کسانی با آن موافق باشد، می‌توانند بدان فراخوانند، اما در گذشته اساسا چنین پرسشی مطرح نبوده است. باری در تاریخ اسلام و ایران، سنت گرایان کسانی بودند که از حدیث و اخباری‌گری در برابر گرایشات خردگرا مانند معتزله تبعیت می‌کردند و در برابر خرد به حدیث دعوت می‌کردند و این البته نسبتی با مباحث جدید در رابطه با سنت گرایی ندارد.»

وی با اشاره به اینکه اساسا اعتقادی به شکل گیری سنت گرایی و یا ضرورتی در آن نمی‌بیند در مورد نگاه غرب به اسلام یادآوری می‌کند: «اگر مقصود رویکرد رسانه‌ای به اسلام در غرب است، باید گفت که این رویکرد هیچ نسبتی با رویکرد سنت گرایانی مانند دکتر نصر ندارد. در میان مجامع دانشگاهی و دپارتمان‌های اسلام‌شناسی در غرب هم گرچه شاید به برخی آثار دکتر نصر، به عنوان مقدمه‌ای در خصوص آشنایی با اسلام یا تشیع توجه شود؛ اما طبعا رویکرد اسلام‌شناسان غربی ارتباطی با رویکرد سنت گرایان ـ اگر منظور کسانی چون سیدحسین نصر است ـ ندارد.»

انصاری با تأکید بر اینکه هیچ کدام از گرایشات سنت گرایی در جهان اسلام تأثیرگذار نیستند در مورد سیدحسین نصر اضافه می‌کند: «بیش از هر چیز سایه هانری کوربن بر سنت گرایانی مانند سیدحسین نصر سنگینی می‌کند. از دیدگاه کوربن سنت ایرانی، همانی است که او در کتاب اسلام ایرانی خود مطرح کرد و بیشتر تفسیری صوفیانه از اسلام با بهره گیری از مایه‌های فلسفی ملاصدرا و یا ابن عربی که در ‌‌نهایت الگوی فکری خود را در شیخی‌گری کرمان متمثل می‌دید.»

......................................................

 * گفت‌و‌گوی فوق الذکر در صفحات ۱۷۷ تا ۱۷۹ از شماره ششم نشریه «گفتمان الگو» با عنوان «گشودگی تمدن اسلامی بر فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر» منتشر شده است.

کد خبر 2518808

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha