به گزارش خبرنگار مهر، ماجرای باند مخوفی که ماهها پلیس برای دستگیری آنها برنامه ریزی کرد حکایت جالبی است که سردار محمد قنبری فرمانده انتظامی استان لرستان روایتگر آن است.
سردار قنبری شامگاه دوشنبه خبرنگاران را به دفتر کار خود می خواند تا از یک عملیات پیچیده پلیسی پرده بردارد، عملیاتی که چند جانی را اسیر چنگال قانون می کند، متخلفانی که در پرونده شان همه چیز پیدا می شود، از سرقت مسلحانه گرفته تا قتل و اسلحه کشیدن روی پلیس.
سرنخ ماجرا از محله اسدآبادی
وی سرنخ ماجرای این عملیات پلیسی که چندماهی به طول انجامیده را به محله اسدآبادی خرم آباد می برد، در پلان اول این فیلم واقعی در تاریخ هفتم اسفندماه سال ۹۳ در جریان یک درگیری، شخصی به نام «محمد.و» با شلیک گلوله از پای در می آید.
پس از اطلاع از قتل صورت گرفته پلیس در محل حضور پیدا می کند و در تحقیق و بررسی های پلیسی قاتل شناسایی می شود.
سردار قنبری می گوید که پس از انجام عملیات شناسایی متوجه شدیم که فرد قاتل از متخلفان متواری و تحت تعقیب پلیس بوده که به رغم سوابق متعدد تخلف و جرایم مختلف تلاشها برای دستگیری وی همچنان ادامه دارد.
توطئه برای فراری دادن یک زندانی
صحنه دوم ماجرا به هفته های بعد از حادثه اول برمی کردد، فروردین ماه دوباره آبستن حادثه دیگری است ولی این بار پلیس زودتر از جانیان به سر صحنه توطئه می رسد.
فرمانده انتظامی لرستان می گوید: حدود دو ماه پیش قرار بود برابر درخواست قاضی متهمی از زندان برای محاکمه به دادگاه انتقال داده شود ولی با توجه به اشرافیت اطلاعاتی که داشتیم اطلاع پیدا کردیم که سوژه داستان با همراه کردن تعدادی سارق و مجرم فراری مسلح از استانهای دیگر قصد دارد که در مسیر انتقال با ماموران پلیس درگیر شده و متهم را فراری دهند.
پلیس که دست این فرد جانی و باند مخوف را خوانده است تصمیم می گیرد وانمود کند که می خواهد متهم را انتقال دهد ولی متهم را در زندان نگه می دارد و تحقیقات را از وی برای شناسایی محل اختفا و نقشه گروه تبهکار شروع می کند؛ در حقیقت برنامه این است که به تک و کمین متخلفان پاتک زده شود.
سردار قنبری در حرهایش می گوید که بر اساس اطلاعات به دست آمده متوجه شدیم که این افراد هیچ وقت بیشتر از دو ساعت در یک مکان نمی مانند و به خاطر اینکه در دام پلیس نیفتند مدام تغییر مکان می دادند.
وی ادامه می دهد: کار نظارت و کنترل این افراد تا شب ادامه پیدا کرد و زمانی که می خواستند از مخفیگاه خود خارج شوند به کمین ماموران ما خوردند تا در حوزه پلیس راه درگیری مسلحانه اتفاق بیفتد.
فرار تبهکار زخمی
عملیات پلیس اینجا نیمه تمام باقی می ماند. سردسته تبهکارها تیر خورده و متواری می شود تا صحنه بعدی ماجرا در کرج رقم بخورد. سردسته باند تا آب از آسیاب بیفتد شبانه به خانه زنی می رود که همدست وی بوده و مدتی آنجا مخفی می شود.
سردار قنبری می گوید که اطلاع رسانی در مورد این عملیات پلیسی صورت نگرفت تا روند تحقیق و شناسایی را بتوان بهتر پیگیری کرد.
تبهکاران پس از سکوت رسانه ای پلیس احساس می کنند که اشرافیت اطلاعاتی نیروی انتظامی ناقص بوده و همین امر آنها را ترغیب می کند که برای کلید زدن پرونده بعدی دور هم جمع شوند.
نقشه سرقت از طلافروشی
پلان بعدی این ماجرای واقعی در کرج رقم زده می شود. سردسته باند به اتفاق سه تبهکار دیگر نقشه جدیدی دارند، آنها با تهیه چهار قبضه سلاح برنامه حمله مسلحانه به یک طلافروشی را تدارک دیده اند.
فرمانده انتظامی لرستان در روایت این بخش ماجرا می گوید که افراد مسلح برای پیاده کردن نقشه خود نیاز به یک خودرو دارند، خودرویی که بتوانند از صحنه سرقت مسلحانه فرار کرده و ردی از آنها بر جای نماند. برای تهیه این خودرو به یکی از محلات کرج رفته و با زور اسلحه راننده یک دستگاه پراید را پیاده می کنند و خودرو را به سرقت می برند.
این اشتباه تبهکاران آخرین اشتباه آنها است، صاحب خودروی پراید بلافاصله پلیس را در جریان حادثه گذاشته و پلاک خودرو اطلاع رسانی می شود تا در کمین یکی از ماموران پلیس آگاهی ضمن شناسایی خودرو ماموران در شاهراه اصلی دستگیری متخلفان قرار بگیرند.
سردار قنبری می گوید که پس از رویت خودرو این افراد تحت تعقیب گشت آگاهی قرار می گیرند و راه آنها سد می شود.
زد و خورد در خیابان
گشت های پلیسی محور را بسته اند ولی تبهکاران قصد توقف ندارند، پلیس به طرف آنها تیر اندازی می کند تا هیجان و استرس عملیات بالا بگیرد، در طرف مقابل هم مجرمان دست به اسلحه می برند و به سمت پلیس آتش می گشایند، تیراندازی طرفین ادامه دارد و حاصل این عملیات شهادت یکی از افسران پلیس در شهرستان کرج است.
باند تبهکار دو خیابان بالاتر ماشین را رها کرده و اسلحه ها را داخل ساک می گذارند و متواری می شوند. خبر ماجرای عملیات تهران به خرم آباد می رسد و اطلاعات متخلفان در اختیار پلیس کرج قرار می گیرد.
سردار قنبری می گوید: ما متوجه شدیم که کار، کار این افراد بوده است و با فیلم هایی که از دوربین های کمین نیز به جا مانده بود این موضوع برای ما مسجل شد.
شب دستگیری
فرمانده انتظامی لرستان ادامه می دهد: عوامل پلیس آگاهی به صورت شبانه روزی موضوع را در دستور کار خود قرار دادند تا اینکه شب گذشته این افراد در یکی از محلات خرم آباد شناسایی شده و قبل از اینکه بخواهند از محل خارج شوند تحت محاصره پلیس قرار می گیرند.
حوالی نیمه شب یکشنبه است، پلیس محل اختفای متخلفان در خرم آباد را تحت محاصره قرار داده و حدود نیم ساعتی می شود که از آنها می خواهد بدون درگیری تسلیم شوند.
تبهکاران که به آخر خط رسیده اند در پاسخ مهلت پلیس می گویند که چیزی برای از دست دادن ندارند و به رجز خوانی خود ادامه می دهند، ولی این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری ها نیست!
حلقه محاصره تنگ می شود
سردار قنبری می گوید: با تمهیداتی که اندیشیده شده محاصره به گونه ای بود که این افراد چاره ای جزء اینکه در دام ماموران پلیس بیفتند ندیدند و در نهایت با عملیات سریع پلیس این افراد بدون اینکه حتی اجازه تیراندازی به آنها داده شود دستگیر شدند.
دستگیری تبهکاران پایان این ماجرا نیست؛ در مسیر انتقال این باند مخوف یکی از آنها با طرح این موضوع که بیشتر از دو ساعت دیگر زنده نیست می خواهد که با خانواده اش تماس حاصل کند. ظن پلیس به تبهکاران شکل می گیرد، آنها در دقایق پایانی قبل از دستگیری برای فرار از محاکمه قانون اقدام به مصرف قرص کرده اند.
ماموران پلیس با اورژانس تماس گرفته و پس از محرز شدن ادعا توسط تیم های فوریت پزشکی تبهکاران به بیمارستان انتقال داده می شوند. در مسیر انتقال به بیمارستان کار بازجویی کلید زده می شود تا قبل از مرگ متخلفان پرونده تکمیل شود.
سردار قنبری می گوید که قاضی پرونده هم همان لحظه اولیه حضور پیدا کرده و اظهارات این باند را مستند سازی می کند. تبهکاران به همه جرایم خود اقرار می کنند.
مرگ پایان یک تبهکاری
مطابق جزئیات درج شده در پرونده تا این لحظه تبهکاران به قتل محمد ولی پور در تاریخ هفتم اسفندماه سال گذشته در شهرستان خرم آباد، درگیری مسلحانه با پلیس آگاهی برای رهایی یک متهم، سرقت یک دستگاه پراید، قصد و تلاش برای اجرای پروژه سرقت مسلحانه طلا فروشی و شهادت افسر نیروی انتظامی اقرار کرده اند.
همچنین این افراد به سرقت مسلحانه یک طلا فروشی در شهرستان دزفول و هفت فقره تیر اندازی به منازل اشخاص در خرم آباد، بروجرد و دورود به قصد ایجاد وحشت و انتقام جویی معترف شده اند.
فرمانده انتظامی استان لرستان پرونده این ماجرا را اینگونه می بندد: بعد از اینکه تبهکاران به بیمارستان منتقل شدند دو نفر از آنها نیمه های شب فوت کردند ولی دو نفر دیگر هنوز در بیمارستان بستری بوده و قادر به تکلم هستند که امیدواریم برای محاکمه زنده بمانند.
پایان ماجرای تبهکاران به مرگ و محاکمه ختم می شود، این پایانی است که پلیس برای همه پرونده های از این دست تدارک دیده، تبهکاران خواب آرام نداشته باشند که روزی پرونده آنها نیز روی همین صحنه بسته خواهد شد.
نظر شما