خبرگزاري "مهر" - گروه بين الملل : قرن بيستم را مي توان يكي از پرحادثه و پر افت و خيزترين دوران تاريخ بشريت توصيف كرد و علت آن هم چيزي نبود جز پيشرفت بشر بويژه در زمينه فناوري تكنولوژيكي و دانش فني كه طبيعتاً چنين پيشرفتي تقاضاي بشر را بالا برد. اين قرن همچنين مصادف بود با افزايش توقعات بيشتر نسبت به امكانات موجود در جامعه جهاني كه اين امر نيز به نوبه خود برخورد بين قدرتهاي موجود در سطح خرد در درون جوامع چند فرهنگي تا سطح كلان در جامعه بين الملل را در پي داشت.
كتاب "قرن زياده روي ها ؛ قرن بيستم " در 4 قسمت و در مجموع در 25 فصل به به مسائلي مي پردازد كه جامعه جهاني و دولت ملت ها با آن رو به رو بودند.
در قسمت اول به يك قرن بحران و تحولات اقتصادي جهاني از سال 1870 مي پردازد و در ادامه اين قسمت به تولد ، اوج بحران تجدد (مدرنيته) ابعاد فرهنگي در زمينه انقلابهاي علمي، فرهنگ درعصر توده ها و جهاني شدن و فرهنگ و ايدئولوژي در دوره بين دو جنگ ، بنيادگرايي و تجدد اديان از سال 1850 به بعد اشاره مي كند.
مسائل بين الملل از اموري هستند كه در قسمت دوم مورد بحث و گفتگو قرار مي گيرد.
در اين قسمت به مسائل مربوط به عصر سيستم ها و جنگ جهاني اول و تاثيرات آن بر روابط بين الملل در اروپاي بين 33-1919 اشاره مي شود.
همچنين كتاب در ادامه به توضيح نظام هاي ديكتاتوري فاشيستي و مخالف مردمسالاري مي پردازد و اقدام به طرح مبحث قدرت هاي جديد و كناررفتن قدرت هاي پير و فرسوده مي كند كه در پي جنگ جهاني دوم نتيجه آن ظهور آمريكا و شوروي و جنگ سرد بود. اين زمان مصادف بود با زمان گذار جهان از چند قطبي به چهان دو قطبي.
كتاب "قرن زياده روي ها؛ قرن بيستم" درادامه به مسائل مربوط به جمهوري فرانسه اشارت دارد و دنياي زياده روي ها مبحثي است كه قسمت چهارم كتاب را به خود اختصاص داده است .
فروپاشي شوروي مناقشه اعراب و اسرائيل و همچنين ظهور قدرت هاي نظامي و سپس در قالب اقتصادي در خاور دور ازجمله ژاپن از مباحث مهم ديگري است كه بطور مشروح در اين كتاب درباره آنها بحث شده است.
همچنين در اين بخش به موضوعاتي همچون قدرت آمريكا در پايان قرن 19 ، روند توسعه طلبانه ژاپن در آسياي قاره اي و توقف اين روند از سوي غربي ها ، رقابت ژاپن و آمريكا و جهش قدرت آمريكا از سال 1945 درست همزمان با پايان جنگ جهاني دوم پرداخته مي شود و با عنايت به اين كه آمريكا تنها كشوري بود كه لطمه اي در جنگ تخريب گر نديده بود، به سرعت قدرت خود را افزايش داد و داعيه سيادت بر جهان را به ديگران قبولاند.
همچنين تحولات شوروري از زمان استالين تا گورباچف از ديگر مباحث مهم كتاب حاضر به شمار مي رود.
نظر شما