به گزارش مهر، جنبش مقاومت اسلامي حماس از زمان تاسيس در سال 1987، همواره با روند سازش مخالفت نموده است؛ اين جنبش در آغاز درگيريهاي فلسطنيان و اسرائيل در دسامبر 2000 نقشي اساسي (اگرچه غيرمستقيم) ايفا كرد؛ فعاليتهاي مبارزاتي حماس در كل، مواضع امنيتي اسرائيل را با مشكل روبروكرد كه اين امر منجر به اجراي اقدامات شديدتري از سوي اين رژيم شده است.
اين اقدامات به نوبه خود سبب شد تا حمايت عمومي از روند سازش تحميلي تضعيف شود. به علاوه، اين وضعيت هر گونه انعطاف در مذاكرات سازش از سوي تشكيلات خودگردان را در نظر فلسطينيان غيرقابل توجيه جلوه داده است.
حماس همچنين با مبارزات تبليغاتي عليه اسرائيل با اين مضمون كه اين رژيم در تلاش براي تضعيف پايههاي مسجدالاقصي است،بر تداوم و پايداري مقاومت تاكيد كرد .
فضايي كه سبب شد تا در هنگام ديدار آريل شارون نخست وزير رژيم صهيونيستي(كه از سه هفته پيش در پي سكته مغزي همچنان در بيمارستان هداسا قدس اشغالي در كما به سر مي برد و به جاي وي ايهود اولمرت كفيل نخست وزيري اين رژيم است) از حرم شريف، شعله هاي انتفاضه مسجد الاقصي اوج گيرد؛اين جنبش با اشاره به الاقصي به عنوان آغاز رودررويي، معتقد است كه درگيري اعراب و اسرائيلي ها يك تعارض ديني است كه سازش براي آن بي معنا است.
درگيري هاي مذكور به عنوان حركت جمعي آغاز شد،ياسرعرفات (رئيس فقيد تشكيلات خودگردان)و تشكيلات خودگردان از آن به عنوان وسيلهاي براي تغيير روند مذاكرات سازش به نفع فلسطينيان استفاده كردند و اين موفقيتي براي استراتژي جنبش حماس به شمار رفت.
سخنگوي حماس از زمان امضاي اعلاميه حصول استقلال فلسطين در سال 1993، همواره اعلام كرده است كه مسير مذاكره با اسرائيل فقط به تسليم منتهي مي شود، در حالي كه در مقابل اين تسليم هيچ چيز عايد فلسطينيان نمي شود،زيرا اسرائيل همواره درصدد تحميل راه حل هاي خود به فلسطينيان است.اين جنبش،سازمان آزاديبخش فلسطين را كه با امضاي پيمان اسلو، اجتناب ازاقدامات نظامي را پذيرفته بود،به باد انتقاد گرفت، زيرا اين عمل را تضعيف فشارهاي وارده بر اسرائيل وبي حاصل كردن نتايج انتفاضه تلقي مي كرد.
حماس براي مقابله با استراتژي عرفات روشي را درپيش گرفت كه بدعت گذارآن جنبش حزب الله بود ونهايتاً منجر به عقب نشيني يك جانبه اسرائيل از لبنان شد.
به گزارش مهر، اززمان آغازدرگيري ها،افزايش بدبيني ودشمني تشكيلات خودگردان نسبت به اسرائيل و تاثير حماس در بسيج مردم، موجب شد تا اين تشكيلات دست از مخالفت با جنبش حماس بردارد؛ تشكيلات خودگردان تحت فشار مردم ناگزير شد تا زندانيان سياسي حماس راآزاد نمايد، البته به استثناي زندانياني كه براي حفظ جانشان از گزند اسراييليان در حبس به سر مي برند و افرادي كه فعاليتهاي آنها صرفا به مبارزه با تشكيلات خودگردان اختصاص داشت.
آزادي زندانيان حماس، به بازسازي زيرساخت عملياتي اين جنبش انجاميد كه طي دو سال گذشته با كشته شدن نيروهاي مسلح و مخفي آن صدمه ديده بود؛ چندي بعد نتايج اين اقدام در عمليات هاي هادرا Hadrea و نتانيا Netanya و ديگر نقاط كاملاً مشهود بود.
با وجود اينكه تشكيلات خودگردان خط فكري عملياتي حماس را درپيش گرفته بود، اما رابطه ميان آنها همچنان مسئله سازورفتارعرفات با حماس همچنان ترديدآميز بود.اين اختلاف از ديدگاههاي متفاوت موجود در مورد تاكتيك ها و استراتژيهاي فلسطينيان دردرگيريهاي آن زمان سرچشمه گرفت.
اين موضوع از يكي از نقطه نظرات جنبش حماس نيز نشات گرفت كه معتقد بر اين بود كه اختلاف نظرهاي بنيادين موجود ميان اين جنبش و تشكيلات خودگردان در مورد مسائلي از قبيل خصوصيات كشور مورد نظر فلسطينيان و ماهيت جامعه فلسطيني موقتاً مسكوت مانده و هنوز كاملاً از ميان نرفته است.
مواجهه تشكيلات خودگردان با اسرائيل موجبات رضايت خاطر جنبش حماس را فراهم آورده است و رهبران اين جنبش برآن شدند تا زماني كه اين رويارويي ادامه داشته باشد، ازعرفات رهبر فقيد تشكيلات خودگردان حمايت به عمل آورند،اما هنگامي كه عرفات، دولت اسرائيل را مورد فشار قرارمي داد، يكي از شهرك ها را طبق مصلحت مصون از حمله نظامي اعلام كرد. حماس، با آن مخالفت نمود و از برخورد مصلحتي با مبارزات پيشگيري كرد.
|
در استراتژي حماس هدف از مبارزات چانه زني در مورد خواسته هاي فلسطينيان نبود ، بلكه هدف وادار نمودن اسرائيل به عقب نشيني بدون قيد و شرط از اراضي فلسطينيان بود |
به عبارت ديگر، در استراتژي حماس، هدف از مبارزات چانه زني در مورد خواسته هاي فلسطينيان نبود(گرچه به آن بي تفاوت هم نبود)، بلكه هدف وادار نمودن اسرائيل به عقب نشيني بدون قيد و شرط ازاراضي فلسطينيان بود،بدون اينكه فلسطينيان تعهداتي رادر قبال اين اقدام متقبل شوند. رهبران حماس با وجود تنشزدايي ميان اين جنبش و تشكيلات خودگردان، همچنان از عرفات كه به منظور دستيابي به توافق تبليغاتي، با اسراييل از خود انعطاف نشان مي داد، انتقاد نمود. نمايندگان جنبش حماس به كرات هدف حماس را، كه به گفته آنها آزاد سازي فلسطين از شمالي ترين نقطه در شمال تا رفح در جنوب و از صحرا به درياست اعلام كرده اند. آنها خواستار عقب نشيني كامل اسرائيل هستند در حالي كه قصد هيچ گونه چشمپوشي از حقوق خود را ندارند. به عبارت ديگر فلسطينيان روش لبناني ها را در پيش گرفتهاند، كه به آنها اجازه مي دهد كه در شرايطي مناسب تر ، براي رسيدن به اهداف ملي خود تلاش نمايند.
بنابراين مفهوم استراتژيكي ديدگاه حماس، كه درگيريهاي اخير را تنها مرحله اي از تلاش براي دستيابي به پيروزي، يعني محو اسرائيل، مي داند، كاملاً جا افتاده است.
البته، حماس از اين نكته آگاه است كه راي فلسطينيان نشانگر آن است كه مردم از فساد در تشكيلات به تنگ آمده اند. به اعتقاد اين افراد از آنجا كه ابومازن قادر به تصحيح يا تغيير ماهيت تشكيلات خودگردان نيست، نتيجه اين خواهد بود كه حماس در بلند مدت استحكام بيشتري خواهد يافت.
در نهايت به اين نكته بايد اعتراف كرد كه پيروزي حماس عامل دو فاكتور عمده يعني قدرت مقاووت اين جنبش و نقش سازماندهي آن در مقاومت و خدمات رساني بود.
اين جنبش امروزه بيش ازدولت خودگردان كه از كمك هاي مالي فراواني برخوردار است كارآيي خود را درزمينه اقدامات مثبت به اثبات رسانده است؛حماس را مي توان جنبشي ياد كرد كه راي دهندگان آن به فعاليت هاي مثبت آن پس از اقدامات منفي اعتقاد دارند.
نتيجتاً، دو گروه بر اين جنبش حاكميت دارند كه از آنها مي توان به گروه" عمل گرا" در درون فلسطين و گروه "آرمان گرا" در بيرون از فلسطين ياد كرد و گرچه هر دو گروه به لحاظ استراتژي به هم بسيار نزديك هستند،اما در حوزه تاكتيك به نظر
مي رسد كه گروه عملگرا با موافقت گروه آرمان گرا، ابتكار عمل را در دست بگيرد.
پس هرگونه توافقي كه پس از اين حادث شود، تا زماني كه شرايط به نفع اعراب تغيير نيافته و اهداف ملي فلسطينيان محقق نشده باشد، هر دو گروه بر مبارزه به عنوان تنها گزينه اين ملت خواهد نگريست.


نظر شما