به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از محيط، محمد اقبال لاهوري انديشمند مسلمان و پدر معنوي پاكستان معاصر و كشورهاي اسلامي به شمار مي رود. وي تمام زندگي اش را صرف تحصيل علم و فراگيري فلسفه بويژه فلسفه اسلامي و غربي كرد. ذوق و استعداد شعري اقبال زمينه اي فراهم آورد تا وي تمام دردها و رنجهاي امت مسلمان را در قالب اشعاري روان و جاري گنجانده و براي اهل علم و اهل ادب ارمغاني در خور به جا نهد.
زندگي و حيات اقبال لاهوري
محمد اقبال 22 فوريه سال 1873 در شهر سيالكوت در منطقه پنجاب پاكستان از خانواده اي برهمايي كشميري الاصل زاده شد. او در خانواده اي متوسط كه به دين توجه زيادي داشتند رشد كرد. به زودي مبادي و اصول خواندن و نوشتن را از پدرش فرا گرفت و حافظ قرآن شد. آموزشهاي ابتدائي اش را در شهرش گذراند و سپس به مدرسه اسكاتلندي ملحق شد. اقبال در مدرسه دو زبان فارسي و عربي را ياد گرفت و تحصيلاتش را ادامه داد تا اينكه به دانشگاه لاهور پيوست.
محمد اقبال لاهوري در سال 1905 به لندن سفر و تحقيقاتش را در دانشگاه كمبريج آغاز كرد و درجه دكتراي خود را در طرحي با عنوان" پيشرفت و ترقي متافيزيك در سرزمينهاي فارس" كسب كرد.
وي در جولاي سال 1908 به كشورش بازگشت و در لاهور ماند. در سال 1909 استاد فلسفه دانشگاه لاهور شد . اما پس از مدتي از تدريس استعفا داد و به كار وكالت و اجراي قانون مشغول شد. اقبال در سالهاي آخر عمرش با كم بينايي مواجه شد تا اينكه نتوانست حتي دوستانش را به سهولت بشناسد. وي از بيماري حلق و نارساييهاي گوارشي نيز رنج مي برد وبه التهاب حلق دچار شد و صدايش خفه گشت. اين باعث شد تا او نتواند به كار قضاوت نيز ادامه دهد. بالاخره در 21 آورل سال 1983دار فاني را وداع گفت.
شعر اسلامي در كلام اقبال
به گزارش "مهر"، ذوق شعري كه در اقبال لاهوري موج مي زد، با راهنمايي يكي از دوستان پدرش به نام "سيد ميرحسن" كه استاد نظم شعر بود، مضاعف شد . اما در ابتدا اشعاري كه مي سرود به زبان پنجابي بود كه پس از مدتي در كوچه و خيابانهاي شهرش رايج و ورد زبانها شد. لاهوري پس سفرهايي كه به اروپا داشت، به نوشتن شعر به زبان فارسي روي آرود . زيرا زبان فارسي را نقطه ارتباطي جمهوري وسيع ايران با پاكستان مي دانست. اما "سيد مير حسن " او را به سرودن اشعاري به زبان اردو تشويق كرد؛ چرا كه بخش اعظمي از هند فارسي نمي دانستند.
آنچه كه در اشعار اقبال به چشم مي خورد توجه به شخصيتهاي برجسته ديني بود؛ طي اشعاري از انبياء الهي چون ابراهيم خليل الله (ع)، حضرت فاطمه (س) را مدح كرده و در خور آنها اشعاري سروده است. مي توان گفت كه اقبال در سرودن اشعاري كه پيامد عشق و دوستي به اسلام باشد، كوتاهي نكرده است.
اقبال و اشاعه اسلام در غرب
لاهوري طي يك قرن زندگي به كشورهاي زيادي اعم از شرق و غرب سفر كرد. اين سفرها زمينه اي براي اشاعه اسلام و تبيين تعاليم اين دين و تمدن آنرا فراهم كرد. به طوري كه حتي اشعاري كه مي سروده تأثيرزيادي بر روي اروپاييها داشت. از سوي ديگر اقبال سخنرانيهاي بسياري در كشورهاي اروپايي انجام داد كه نقش آنها در جهان غرب كم نبوده است.
لسفه ديني و شيوه قرآني انديشمند پاكستاني
اقبال لاهوري سعي داشت تا از بناي فلسفه ديني اسلامي ساختار جديد ديگري ايجاد كند يعني كه از فلسفه اسلامي به منظور شناخت انسان و پيشرفت و ترقي او در همه زمينه ها بهره برد. اقبال از برجسته ترين انديشمندان مسلمان در عصر حاضر به شمار مي رود كه كتابهاي وي از جهت عمق و انسجام ممتاز است .
كتاب " احياي فكر ديني در اسلام" از مهمترين كتابهاي وي است كه از تفكرات ناب وي سرچشمه مي گيرد و نتيجه تلاش او به منظور بناي جديد فلسفه ديني اسلامي است.
شيوه قرآني اقبال تجربي بوده است به طوري كه خود مي گويد: ظهور سبك قرآن و تجربه در اسلام از توافق بين عقل اسلامي و عقل يوناني حاصل نشده، بلكه آن به زد و خوردهاي دراز مدت عقلي در طول زمانهاي بسيار منجر شده است. در واقع يونانيها به نظر بدون توجه به واقعيت توجه كردند؛ از اين رو آنها بر روي ديدگاههاي مسلمانان تأثير بيشتري گذاشتند. اما من اين فكر اشتباه را كه نشان دهنده حمايت فكر يوناني به طور طبيعي از فرهنگ اسلامي است، ريشه كن مي كنم.
اقبال لاهوري، فيلسوف مشرق زمين
برخي از غربيها به ويژه آلمانيها او علامه اقبال لاهوري لقب" فيلسوف" داده اند، اما به ندرت پيش مي آيد كه لقب " فيلسوف" را به انديشمند ديني از شرق دهند و جاي بسي شگفتي است.
اقبال مي گويد: بيشتر اوقات زندگي ام را به تحقيق در فلسفه غرب گذراندم و اسلام را از زاويه اين فلسفه تحليل و بررسي كردم؛ اما اين فلسفه چيز مأنوسي با ما ندارد.
به گزارش "مهر"، اقبال به فلسفه بيشتر از آنچه كه مي گويد توجه مي كرد و معتقد است كه فلسفه بر دين حق دارد. ارتباط ميان فلسفه و دين ارتباط ميان فكر و بدايت است و هر كدام از آنها تكميل كننده ديگري است و ناقض يكديگر نيستند. در واقع هر دوي آنها يكي هستند. وي مي گويد: دين امري جزئي نيست فكري مجرد نيست بلكه تعبيري براي انسانيت است. فلسفه از موضوعاتي كه دين از آن استفاده مي كند و از آن جدا نمي شود.
برخي از تأليفات فيلسوف لاهور
اقبال ثروت زيادي از علمش را در ميان دوستداران دانايي و علم به جا گذاشت كه آنها حدود 20 كتاب در زمينه اقتصاد، سياست، آموزش، فلسفه و فكر هستند. اما همه كتابها و نوشته هاي وي در زمينه هاي مذكور نيست . چون نامه هايي كه به دوستانش و يا به امراء كشورها ارسال مي كرد و يا شاهكارهاي شعري را كه از وي به جا مانده است نبايد فراموش كرد.
كتاب " پيشرفت فكر فلسفي در ايران" به زبان انگليسي است كه حسن شافعي و محمد سعي جمال الدين به زبان عربي ترجمه كرده اند و در سال 1989 در قاهره منتشر شد. كتاب " احياي فكر ديني در اسلام" را نيز عباس عقاد به عربي ترجمه كرده است. از اين كتاب دو ترجمه در زبان فارسي هم موجودند.
نظر شما