
فلسفه اسلامي قابليت پرداختن به مسائل جديد را دارد
به گزارش خبرگزاري مهر، آيت الله سيد مصطفي محقق داماد، رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم، در گفتگو با خبرگزاري "مهر" گفت : جامعه اسلامي اگر پشتوانه فلسفي نداشته باشد موفق نخواهد شد كه به اهدافش برسد. اگر كسي بپرسد كه خدمات حكماي اسلامي به دنيا و اسلام چه بوده است خواهم گفت كه جوامعي كه به فكر فلسفي و تعقل اهميت مي دهند با جوامعي كه به اين گوهره اهميتي نمي دهند مقايسه كنيد قطعاً به ثمره پشتوانه فلسفي پي خواهيد برد. فلسفه اسلامي اگر به پشتوانه هاي فكري و فلسفي خود توجه كند قابليت پرداختن به مسائل جديد را دارد .
دكتر محقق داماد تأكيد كرد: من معتقدم كه پيام فلسفه اسلامي اين بود كه جامعه ما جامعه اي نقاد باشد. جامعه مطيع به تمام معنا ارزشي ندارد. اين جامعه به سوي رشد و تعالي نمي رود جامعه اي كه مديرانش مردم را نقاد به بار آورند جامعه متعالي است. امير المومنين در نهج البلاغه مي فرمايند كه اگر جامعه به گونه اي باشد كه كسي بخواهد سخني بگويد و زبانش بگيرد و در سخن گفتن آزاد نباشد اين جامعه رستگار نمي شود.

فلسفه اسلامي نيازمند بازنگري در شيوه هاي استنتاجي است
پروفسور حسين ضيايي، رئيس گروه شرق شناسي و مطالعات ايراني و اسلامي دانشگاه U.C.L.A آمريكا نيز درباره جايگاه فلسفه اسلامي معتقد است كه براي اينكه فلسفه هر آينه سامان يافته و منطقاً سازگار با وضعيتهاي گوناگون باشد و پويايي و اصول را در خود بپرورد نيازمند سازگاري با موقعيتهاي متفاوت است. فلسفه مي بايست در راستاي اصالت عقل و عقلانيت به پيش رود و محدود به پيش فرضهاي وارد شده از نظامهاي غير فلسفي نشود و گويايي خود را هميشه داشته باشد.
رئيس گروه شرق شناسي مطالعات ايراني و اسلامي دانشگاه U.C.L.A آمريكا تأكيد كرد: در اين صورت است كه فلسفه توانايي پاسخ به هر نوع پرسشهايي را در هر دوره تاريخي خواهد داشت. گفتگوي فلسفي همانند گفتگو در هر زباني بايد نسبت به ساختار آن زبان، انتخاب واژگان و ديگر اجزاء و عناصر متشكله بدرستي مولف و گويا باشد. لذا در اين گفتگوها اصالت در زمينه است و نه با فرايند امتداد زمانه تاريخي. بنابراين پاسخهاي فلسفي نيز بايد متكي به فرايندهاي فني فلسفي باشند. براي اينكه فلسفه اسلامي را در غرب مطرح كنيم و انديشمندان خود را بشناسانيم بايد در مرحله اول از نو تمامي اصول، عبارات، شيوه هاي استنتاجي و ساختارهاي فلسفه اسلامي را تحليل كنيم و در اين امر از روشهاي منقح منطق نوين استفاده كنيم.
فلسفه اسلامي مستقل از دين اسلام نيست
پروفسور ولفهارت هينريچز، استاد زبان و تمدن هاي شرقي دانشگاه هاروارد آمريكا در گفتگو با مهر در پاسخ به اين پرسش كه آيا فلسفه اسلامي قابليت اين را كه به پرسشهاي جدي جوامع پاسخ گويد را دارد يا خير و اينكه فلسفه اسلامي در غرب اكنون چه وضعيتي را دارد گفت : ما با فلسفه اسلامي در غرب از طريق پروفسور سيد حسين نصر آشنا شديم و او كسي است كه از مجموعه فيلسوفان زنده مجلدي را به خود اختصاص داده است. پروفسور نصر صداي رساي فلسفه اسلامي در غرب است. ديدگاه هاي پروفسور نصر چالشهاي بسياري را به خصوص براي كساني كه معتقدند دين از فلسفه جداست بر انگيخته است. البته من معتقدم اين ديدگاه نمي تواند درست باشد چرا كه ما فلسفه مسيحي هم داريم.
استاد زبان و تمدن هاي شرقي دانشگاه هاروارد آمريكا در ادامه افزود : در جهان اسلام فيلسوفاني بودند كه صبغه ديني نداشتند مانند رازي، اما پرسش اين است كه آيا رويكرد پروفسور نصر در جهان غرب مي تواند تاثير بيشتري داشته باشد. تعدادي از متفكران غربي هستند كه هنگامي كه با متون فلسفي قرون وسطي رو به رو مي شوند آن را صرفا تاريخي نمي بينند و به آن به ديده بحث فلسفي جدي مي نگرند. پرداختن به فلسفه اسلامي مطمئنا انگيزه هايي دارد كه با مطالعه آثار فارابي، ابن رشد و ملاصدرا و ديگر فيلسوفان كه جديدا مورد توجه قرار گرفته اند آغاز مي شود.

فلسفه اسلامي نتوانسته تعاملي جدي با منطق جديد برقرار كند
دكتر سيد حسن حسيني، استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتي شريف، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاري "مهر" در پاسخ به اين پرسش كه آيا فلسفه اسلامي قابليت اين را كه به پرسشهاي جدي جامعه ما پاسخ گويد دارد يا خير گفت : مهمترين نكته اي كه به نظر مي رسد فلسفه اسلامي در دوران جديد با آن مواجه است بحث تعامل فلسفه اسلامي با منطق جديد است.به نظر مي رسد كه فلسفه اسلامي در تعامل با منطق جديد بسيار تهي و دست خالي است و نتوانسته از روشهاي منطق جديد استفاده بهينه ببرد و همچنان بر همان روشهاي گذشته منطق قديم و ارسطويي باقي مانده است. روشهاي منطق جديد بسيار مي توانند در استنباط و استنتاج مفاهيم و گزاره هاي فلسفي نقش جدي ايفا كنند.
استاد فلسفه دانشگاه صنعتي شريف اظهار داشت : فلسفه اسلامي پس از تحولات دوران روشنگري نتوانسته نيازهاي فرهنگي و اجتماعي بشر را تأمين و خود را با آن تطبيق نمايد. متأسفانه فلسفه اسلامي در مرحله انتزاعي باقي مانده و چندان به جامعه و نيازها و مسائل آن توجهي ندارد. فلسفه اسلامي ناخودآگاه و يا آگاهانه دچار قداستي شده كه آن را از مرحله نقد جدي خارج كرده است. فلسفه اسلامي همچنين با عرفان دين نيز بسيار آميخته شده و بيشتر براي تبيين ايمان به كار مي رود و اين نگرش در مقابل هرگونه خلاقيت ايستادگي مي كند.
دكتر حسيني در ادامه افزود: در تاريخ فلسفه غرب بخصوص پس از كانت تعامل جدي ميان فلسفه و ديگر حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي در جامعه غرب به وجود آمده و حتي ما شاهد فلسفه هاي مضاف جديدي در غرب هستيم اما فلسفه اسلامي متأسفانه بر همان روش و سياق گذشته حركت مي كند و بر همان سه پايه فلسفي كلان قرار دارد.

فلسفه اسلامي را نبايد جدا از چارچوب اخلاقي اش بررسي كرد
دكترمحمدآزادپور، استاد فلسفه دانشگاه سانفرانسيسكو، در گفتگو با "مهر" نيز گفت : من معتقدم كه فلسفه اسلامي نبايد جدا از چارچوب اخلاقي مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد. اين چارچوب اخلاقي است كه معنايي را به طرح بسياري از فيلسوفان اسلامي به خصوص در دوره جديد ارائه مي كند. در زمينه زيبايي شناسي هم مي توان گفت كه مقوله استعلا بسيار مهم است و مي بايست تأثير اين مورد نيز در فلسفه اسلامي روشن گردد. يكي از مواردي كه بسيار مورد توجه من قرار دارد اين است كه بدانم مقوله استعلا در حكمت نبوي و در فلسفه اسلامي چگونه تأثير گذار بوده است.

فلسفه عملي در جهان اسلام مورد غفلت قرار گرفته است
دكتر ديناني نيز معتقد است كه فلسفه عملي در جهان اسلام مورد غفلت قرار گرفته و كسي مي تواند فلسفه اسلامي را تبيين كند كه به مباني فلسفه اسلامي و مواجهه آن با دنياي جديد واقف بوده و كم و بيش نيز با مباني فلسفي جهان آشنايي داشته باشد . اگر چه در ميان ساير حكماي اسلامي نيز به حكمت عملي توجه چنداني نشده است.
دكتر ديناني عقل عملي و نظري را از ويژگي هاي انسان دانست و گفت : به نظر من ملاصدرا كسي است كه به نظر بسيار اهميت داده و عمل در نظر او جنبه سلبي دارد.
استاد فلسفه دانشگاه تهران درباره مسؤل و مطلوب گفت : هر دو ناظر به عمل هستند و مطلوب ناظر به نظر است. اما اساس فلسفه ملاصدرا بر سلوك است و آن هم سلوك نظري.

فلسفه اسلامي بايد در باب مشكلات امروز انديشه كند
دكتر نصرالله حكمت، عضو هيئت علمي گروه فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي، در گفتگو با خبرگزاري "مهر" در پاسخ به اين پرسش كه آيا فلسفه اسلامي در وضعيت حاضر قابليت پاسخگويي به مسائل جديد جامعه را دارد يا خير، گفت : فلسفه اسلامي در دوران ما در وضعيت انجماد قرار دارد. الان به لحاظ فكري دچار ركود و انجماد شده ايم و بايد تلاش كنيم انجماد فلسفه اسلامي شكسته شود. فلسفه قداست پيدا كرده و منجمد شده و رابطه اش با مسائل قطع شده است. فلسفه اگر از حالت قداست خارج شود و به طرح پرسش و تأمل درباره پرسشها تبديل شود، طبعاً با پرسشهاي امروز ما هم ارتباط برقرار ميكند. پس اگر ما بخواهيم اين انجمادها را بشكنيم و فلسفه را به دنياي امروزمان و مشكلات آن برگردانيم بايد حوزه اش را از حوزه ديانت خارج كنيم و آن را به عنوان امري كه متعلق به تعقل و تفكر بشر است در نظر بگيريم.
دكتر حكمت معتقد است كه ما نيازمند بحث مسئله شناسي هستيم. بايد بدانيم كه مسئله روز يعني چه؟ آيا امروز مسئله اي داريم كه تبار و پيشينه نداشته باشد؟ يعني همين مسئله درگذشته بشر وجود نداشته باشد. ما امروز مسائل حل نشده اي داريم كه بايد حل شوند.
وي تصريح كرد: فلسفه بايد از حالت بسته خارج شود و به انديشيدن و تأمل آزاد درباره پرسشها تبديل شود. ممكن است بگويند آنچه ما به عنوان فلسفه اسلامي مي شناسيم بيشتر كلام است تا فلسفه. من ميگويم بايد بينديشيم و اهل تفكر باشيم منتهي اين تفكر و انديشيدن در يك فضاي ايماني خيلي راحت تر تحقق پيدا ميكند.
گفتگوي فلسفه اسلامي با فلسفه ساير اديان مهمترين چالش امروز است
پرفسور كورت آندرس ريچاردسون استاد الهيات دانشگاه مك مستركانادا در گفتگو با خبرنگار "مهر" درباره وضعيت فلسفه اسلامي در غرب گفت: فلسفه اسلامي در غرب بسيار خوب توسعه و گسترش يافته و علت اين امر گسترش تحقيقات آزادانه در اين عرصه است. آزادي در عرصه تحقيق همواره راه را به سوي بصيرت ديني باز مي كند.
موسس "انجمن استدلال براساس متون مقدس" با اشاره به سخنراني سيد محمد خاتمي رئيس جمهوري سابق ايران كه چهار سال قبل در آن شركت كرده بود گفت: همه ما در يك دنيا واقعي زندگي مي كنيم و بايد تعاليم انبياء را به آداب ديني معاصر ترجمه كنيم و از آموزه هاي ديني تعابير معاصرداشته باشيم و اين راست ديني همواره عامل شكل گرفتن نسل تازه اي از متفكران و روشنفكران ديني محسوب مي شود.
عضو گروه تازه تأسيس الهيات تطبيقي آكادمي دين آمريكا و نويسنده كتاب "حقيقت و الهيات انجيلي: رئاليسم وحي مسيحي" مهمترين چالشي را كه فلسفه اسلامي در غرب با آن مواجه است گفتگو با فلسفه ساير اديان عنوان كرد.
اين متأله مسيحي گفتگوي نزديكتر فلسفه اسلامي با فلسفه ديگر اديان را از وظايف فلسفه اسلامي دانست و گفت: متفكران غربي نيز بايد بيش از پيش از علماي اسلامي و فيلسوفان مسلمان جهان اسلام دعوت كنند تا در اين گفتگو همپاي متفكران غربي حضوري مساوي داشته باشند. همواره از كنارهم بودن مي توان مطالب تازه اي آموخت.فاصله جغرافيايي يا سياسي نبايد ميان متفكران و علما فاصله ايجاد كند . فلسفه، زندگي ديني و علم بايد فراتر از مرزهاي سياسي حركت كند.

دور شدن از حكمت الهي مهمترين دليل انسداد فلسفه در ايران است
دكتر غلامرضا اعواني، رئيس مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، در گفتگو با خبرنگار " مهر" درباره وضعيت فلسفه اسلامي و مواجهه آن با مسائل جديد گفت : فلسفه در ايران در حيات پيوسته و مستمري قرار داشته است. اگر ما تاريخ فلسفه در اسلام را مطالعه كنيم هر چند در بعضي از دوره ها مجهول به نظر مي رسد، اما داراي يك حياتي مستمر بوده است. متأسفانه غربيها فلسفه اسلامي را فقط به عنوان يك مرحله انتقال به اروپا تلقي مي كنند و غربزده هايي هم كه از زاويه نگاه غربيان به فلسفه اسلامي نگاه كرده اند اين قول غربيها را پذيرفته اند، يعني كتابهاي تاريخ فلسفه اي كه در جهان عرب نوشته مي شوند هميشه فلسفه اسلامي را به ابن رشد ختم مي كنند.
اعواني تصريح كرد: اين روش در واقع روش اروپائيان است كه ابن رشد را آخرين فيلسوف مسلمان مي دانند. چون به فلسفه اسلامي نه به عنوان فلسفه اسلامي في نفسه، بلكه به عنوان حلقه انتقال فلسفه از يونان به جهان مدرن و قرون وسطي نگاه مي كنند و بيش از اين براي فلسفه اسلامي اهميتي قائل نيستند. در حالي كه چنين نيست، بعد از ابن رشد تازه فلسفه حقيقي اسلام آغاز مي شود .


نظر شما