۲۸ خرداد ۱۳۸۵، ۱۴:۱۴

/ گزارش مهر از پشت صحنه نمايش "موسيو ابراهيم و گل‌هاي قرآن" ـ 1 /

"موسيو ابراهيم و ..." پيام صلح و دوستي ميان اديان با زباني ساده است

"موسيو ابراهيم و ..." پيام صلح و دوستي ميان اديان با زباني ساده است

خبرگزاري مهرـ گروه فرهنگ و هنر: عليرضا كوشك جلالي، كارگردان ايراني مقيم آلمان كه به زودي نمايش "موسيو ابراهيم و گل‌هاي قرآن" را درباره دوستي اديان الهي در تالار چهارسو تئاتر شهر اجرا مي‌كند، معتقد است تئاتري خوب است كه ساده و بدون غلو باشد.

به گزارش خبرنگار "مهر"، شايد روزي كه اريك امانوئل اشميت نويسنده فرانسوي مقيم بلژيك رمان "موسيو ابراهيم و گل هاي قرآن" را مي نوشت، به ذهنش هم خطور نمي كرد كه روزي اين اثر توسط يك كارگردان فرانسوي روي پرده سينما مي رود يا  توسط يك كارگردان ايراني مقيم آلمان روي تنها سالن تئاتري ايران اجرا مي شود.

"موسيو ابراهيم و گل هاي قرآن" داستان يك پسر 13 ساله يهودي است كه با يك مرد ترك زبان مسلمان آشنا مي شود و اتفاقاتي در زندگي او رخ مي دهد. عليرضا كوشك جلالي از كارگردانان نام آشناي آلمان است كه در سال 2003 به طور اتفاقي با رمان دوست داشتني اشميت آشنا شد و فورا تصميم گرفت بر اساس آن نمايشنامه اي بنويسد و آن را با دو پرسوناژ روي صحنه ببرد.

وي در اين باره به خبرنگار "مهر" مي گويد: "اين كتاب اشميت را به عنوان هديه تولد در سال 2003 از يكي از بازيگران گروه تئاترمان در آلمان دريافت كردم و يادم مي آيد وقتي شروع به خواندن آن كردم، چنان جذبش شدم كه تا وقتي به پايان نرسيد، رهايش نكردم. اشميت يكي از بزرگترين نويسندگان تئاتر معاصر اروپاست كه آثار او در تمام دنيا روي صحنه مي رود. او يك فيلسوف بزرگ هم هست."

اين كارگردان ايراني تبار مقيم آلمان درباره انگيزه اجراي "موسيو ابراهيم و گل هاي قرآن" با توجه به اينكه يك نسخه سينمايي موفق از اين كار نيز ساخته شده، توضيح مي دهد: "من قبل از ساخت اين فيلم نمايشنامه اش را نوشتم و قبل از آنكه اين فيلم اكران شود ما آن را روي صحنه برديم. اين اثر به نظر من قابليت هايي براي اجرا در صحنه داشت و من تمايل پيدا كردم آن را تنها با دو بازيگر روي صحنه ببرم. در واقع من بر اساس قصه يك نمايشنامه جديد نوشتم و چيزهايي را به آن اضافه و از آن كم كردم و بافت نمايشي آن را زيادتر كردم."

كوشك جلالي كه اين نمايشنامه اش اثر برگزيده سال 2003 آلمان شده، درباره علت اجراي اين نمايش براي دومين بار با بازيگران ايراني در تئاتر شهر مي گويد: "من 23 سال است كه در آلمان زندگي مي كنم و در آنجا گروه تئاتر داريم. هر وقت هم دلم براي زبان فارسي تنگ شود، به ايران مي آيم و يك نمايش روي صحنه مي برم. در سال هاي گذشته نيز نمايش "بازرس" را با بازي سعيد پورصميمي، رويا تيموريان، پيام دهكردي، سيما تيرانداز و خسرو احمدي اجرا كردم. همچنين "پابلو نرودا" را نيز با بازي رويا تيموريان، كاظم هژير آزاد، كيكاووس باكيده و نرگس هاشم پور روي صحنه بردم ."

وي به خبرنگار "مهر" مي گويد: "به نظر من قصه براي اجراي تئاتر يك متريال است كه اگر خوب باشد قابليت نمايشي پيدا مي كند. در تئاتر بايد نمايشنامه و بازيگر خوب باشند و ديگر عناصر زياد اهميتي ندارند. بازيگر ستون اصلي اجراست و بايد بتواني بر اساس امكانات او تئاتر را اجرا كني . معتقدم بازيگر بايد با توانايي فيزيكي خود صحنه را پر كند. در اين اجرا همه صحنه بازيگر است. بازيگر خودش فضاي اتاق را در ذهن تماشاگر مي سازد و به نظر من همين مي تواند براي تماشاگر جذاب باشد."

عليرضا كوشك جلالي

اين كارگردان همچنين درباره علت اجراي نمايش "موسيو ابراهيم و گل هاي قرآن" در ايران نيز مي گويد: "موضوع اين كار و پيام آن براي من جذاب است، اين قصه بدون پيام يا درس دادن با يك زبان ساده مساله صلح و دوستي بين اديان الهي را مطرح مي كند. من معمولا در تمام كارهايم با توجه به موضوعات اجتماعي پيرامون، نمايشنامه ها را انتخاب مي كنم. به نظر من اين نمايش مي تواند در رفع سوء تفاهمات موجود بين پيروان اديان الهي بسيار مؤثر باشد و بين آنها دوستي ايجاد كند."

كوشك جلالي همچنين در پاسخ به اين پرسش كه به نظر شما آيا اجراي اين نمايش در ايران مانند اجراي آلمان است؟ خاطرنشان مي كند: "به هر حال من هر كاري را با توجه به شرايط اجتماعي اجرا مي كنم. حالا ممكن است وجه مثبت يا منفي داشته باشد. معمولا اجرايي كه در آلمان دارم با اجرايي كه در ايتاليا دارم متفاوت است. نمايش در ايران نيز تغييراتي كرده اما اصل موضوع حفظ شده است."

كوشك جلالي در مورد متد خاص خود نيز مي گويد: "من سعي مي كنم حشو و زوايد موجود در بيان، بازيگري و طراحي صحنه را كم كنم و سر اصل مطلب بروم. غلو و حالت هاي اسطوره اي بازي بازيگران را مي گيرم و به بازي ساده مي رسم. به هر حال من در آلمان تحصيل كرده ام و شيوه ام متفاوت است. هر چند هنوز دارم كشف مي كنم. من هنوز مي بينم شيوه اي را كه برشت سال ها با آن مبارزه كرده در برخي تئاترهاي ايران وجود دارد؛ غلو در بازيگري، صحنه آرايي و ديگر موارد. در حالي كه تئاتر بايد ساده باشد."

آفتاب گرم ظهر تابستان و نيمكت هاي سنگي محوطه بيروني تئاتر شهر، اضطراب براي ديدن بازي سرنوشت ساز ايران با پرتغال در جام جهاني و چهره خسته موسيو ابراهيم (بهزاد فراهاني) و پسر سيزده ساله يهودي (هومن برق نورد) كه منتظر پايان اين گفتگو هستند، باعث مي شود صحبت هاي ما خلاصه شود.

کد خبر 340738

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha