(1) كتاب، در گستره فلسفه منطق و درباره يكي از مهمترين مفاهيم و مسائل اين گستره ، يعني بحث ماهيت وكيفيت دلالت referring اسماء خاص proper name ، است . نامگذاري و ضرورت كه مجموع سه سخنراني نويسنده است بي گفت و گو از مهمترين متون فلسفه تحليلي در نيمه دوم قرن بيستم است . برخي، آراء كريپكي را انقلابي در فلسفه تحليلي دانسته اند، و ديگران - كه نظر متواضعانه تر اتخاذ كرده اند - معترفند كه اين آراء موجب شده است بسياري از مسائل فلسفي از اساس و يا در كيفيت تقرير دچار تحول گردد .
لاريجاني در مقدمه كتاب ، انگيزه خود از تحرير و شرح نامگذاري و ضرورت را مدون و مبوب نبودن ، وجود مطالب تكراري و مثالهاي متعدد دانسته و مي افزايد : " ترجمه كتاب به شكل اصلي اش به سبب تحفظ بر قالبهاي متن، موجب نوعي ملال و محدوديت مي شد . از اين رو به شرح و تبيين ، و در عين حال ، نقد و تطبيق آن دست يازيدم . در مقام تحرير كوشيدم عمده مطالب كتاب را طرح كنم و در حد مقدور مطلب مهمي از قلم نيفتد ؛ اما در مقام نقد ، طبعا ، ملزم به گزينش مطالب بودم . زيرا بعد از طرح آراء كريپكي ، مكتوبات بسياري ، له و عليه آن به صورت كتاب و مقاله به بازار داغ اين مباحث سرازير شده است . بنابراين در مقام نقد آراء كريپكي تنها به چند بحث ، آن هم نه به تفصيل ، اكتفا كردم . البته ، به تناسب ، پاره اي آراء ديگر از كواين، پلانتينگا، نيل و ... را به متن افزوده و در دو - سه مورد ، بحث هاي تطبيقي آورده ام" ( صفحه 12) .
(2) كتاب داراي چهار بخش به شرح زير است :
بخش اول : دلالت در اسماء خاص
(1-1) تئوري فرگه و راسل
(1-1-1) نظريه استوارت ميل
(2-1-1) اشكال نظريه ميل
(3-1-1) اشكال نظريه فرگه
(2-1) نقد برهان اول كريپكي
(1-2-1) حيطه و ابهام آن
(2-2-1) تقرير برهان كريپكي
(3-2-1) اشكال به برهان كريپكي
(4-2-1) پاسخ كريپكي به اشكال فوق
(5-2-1) اشكال مجدد" دامت "
(3-1) نظريه توصيفي راسل
(1-3-1) نظريه توصيفي جديد
(2-3-1) ارزيابي نظريه سرل
(3-3-1) بررسي تز اول و دوم
(4-3-1) پاسخ راسلي ها
(5-3-1) بررسي تز سوم
(6-3-1) بررسي تز چهارم و پنجم و ششم
(4-1) نظريه علي دلالت و نقد آن
(1-4-1) طرح نظريه
(2-4-1) تحليل بيشتر نظريه كريپكي
(3-4-1) طرح اشكالاتي بر نظريه كريپكي
(4-4-1) محقق اصفهاني و دلالت بر خارج
(5-4-1) اشاره به آراء اصوليون
(6-4-1) نظريه مختار
(7-4-1) تفصيلي ديگر در اسماء خاص
بخش دوم : اسماء خاص، عوالم ممكنه و ضرورت
(1-2) ضرورت و انواع آن
(1-1-2) قضيه قبلي ، تحليلي و ضروري
(2-1-2) دو نوع ضرورت
(3-1-2) پلانتينگا و ضرورت عيني
(4-1-2) اشكال هارمن و پاسخ پلانتينگا
(5-1-2) اشكال ويليام نيل و كواين
(2-2) عوالم ممكنه و دوال ثابت
(1-2-2) طرح مساله
(2-2-2) حفظ هويت در طول عوالم ممكنه
(3-2-2) دال ثابت
(4-2-2) قضاياي اتحاديه
بخش سوم : اسماء صور نوعيه
(1-3) دلالت در صور نوعيه
(1-1-3) مدلول اسماء جنس
(2-1-3) اوصاف ضروري در صور نوعيه
(3-1-3) مقايسه نظر كريپكي و ميل
بخش چهارم : كاربردهايي از بحث دلالت
(1-4) رد تئوري هاي اتحاد
(1-1-4) تز اتحاد : تقريب اول
(2-1-4) تز اتحاد : تقريب دوم
(3-1-4) تز اتحاد : تقريب سوم
(2-4) اسم خاص در كلام
(1-2-4) لفظ جلاله اسم خاص است ؟
(2-2-4) كيفيت دلالت لفظ جلاله
(3-2-4) موقعيت ويژه در دلالت لفظ جلاله
(4-2-4) سخن هارتشورن
(5-2-4) نظريه آلستون
(3) مساله اصلي بخش اول اين است كه : اسماء خاص ، مانند " ارسطو" و " اورست" و ... چگونه دلالت خويش را به انجام مي رسانند ؟ آيا اوصاف در اين دلالت نقشي دارند ؟ آيا اسم خاص داراي معنايي است كه متضمن اين اوصاف است يا از چنين معنايي خالي است ؟ روايتي از كلام راسل و فرگه مي گويد كه اين دو فيلسوف و منطقدان ، اوصاف را در معناي اسم خاص ( معمولي) اشراب مي كردند و آنها را در انجام دلالت اسم خاص لازم مي دانستند . استوارت ميل درباره اسماء خاص - كه پيش از راسل و فرگه ارائه شده - معتقد است كه آنها داراي معنا( معنايي متضمن وصف) نيستند ، بلكه فقط محكي و مدلول referent دارند. راسل و فرگه در مقابل اين نظر و در دفاع از اخذ اوصاف در معناي اسم خاص و در دلالت آنها ، استدلالهايي اقامه كرده اند كه در فصل اول به اختصار مطرح مي شوند . تئوري راسل - فرگه به تئوري توصيفي اسماء خاص ( descriptiv theory of proper name) معروف است . كريپكي با نظر راسل و فرگه به شدت مخالف و معتقد است اوصاف به هيچ وجه در معناي اسم خاص اشراب نشده اند و در تعيين محكي آن هم نقشي ندارند . منظور كريپكي اين است كه اوصاف نمي توانند جايگزين اسماء خاص شوند ، نه در مقام معنا و نه در مقام دلالت ؛ گر چه گاه در تثبيت محكي در عالمي خاص موثر مي افتند . كريپكي دو برهان عمده عليه تئوري توصيفي اقامه كرده است كه مورد انتقاد استادان فلسفه قرار گرفته است . مهمترين اين نقدها ، نقد مايكل دامت است . پاره اي از اشكالات وي در فصل دوم از بخش اول آورده شده ، كه به نظر لاريجاني اين اشكالات قابل دفع است . در فصل سوم پس از تقريربرهان دوم كريپكي نقدهاي مطرح شده درباره آن مورد بررسي قرار مي گيرد . به نظر نويسنده براهين كريپكي در نهايت ، قابل دفاعند . فصل چهارم نظريه ابتكاري كريپكي در باب دلالت اسماء خاص مورد بررسي قرار مي گيرد و بعد از طرح پاره اي از اشكالات ، به آراء اصوليان اشاره مي شود، و در پايان نظريه مختار در باب اسماء خاص به صورتي ملخص طرح مي گردد .
درفصل اول از بخش دوم مباحث مهمي چون : بحث امكان و ضرورت و تفكيك آنها از دو مقوله ديگر، يعني علم قبلي ( پيشين) و بعدي (پسين)، قضاياي تحليلي و تركيبي، و انحاء ضرورت ( ضرورت عيني de re و ضرورت قضايا de dicto مطرح مي شوند . در فصل دوم تز دال ثابت ( rigid designator ) و مسائل تابعه آن مطرح مي شود . اين مباحث ربط بحث اسم خاص با ضرذرت و امكان را روشن مي سازد.
بخش سوم، دلالت در صور نوعيه ( natural kind) را مورد بررسي قرار مي دهد . مهمترين مساله در اين بخش اين است كه اوصاف از مدلول اسماء جنس يا صور نوعيه بيرونند . الفاظي چون "طلا" ، " آب" - كه به صورت نوعيه خاصي اشاره دارند - متضمن هيچ وصفي نيستند و در اين دلالت خويش از آنها كمك نمي گيرند .
بخش پاياني كتاب در دو فصل ، كاربردهايي از مباحث دلالت در اسماء خاص و اسماء جنس را مطرح كرده است . از جمله اين كاربردها ، ابطال نظريه اي است كه بين پديده هاي نفسي و روحي و پديده هاي بدني قائل به نوعي وحدت مي شود . از ديگر كاربردها ، تحليل گزاره هاي كلامي است كه مشتمل بر لفظ جلاله است .
درپايان بايد متذكر شد كه متن اصلي كتاب نامگذاري و ضرورت نيز توسط كاوه لاجوردي ترجمه شده و انتشارات هرمس آن را به چاپ رسانده است .
نظر شما