پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۲ مرداد ۱۳۸۵، ۱۱:۱۸

/قطعنامه 1701در معرض قضاوت (1) / حسين شريعتمداري در گفتگو با "مهر":

قطعنامه شوراي امنيت آرزوهاي برباد رفته اسرائيل را به اين رژيم هديه كرد / توطئه اي دراز مدت براي محو حزب الله در كار است

قطعنامه شوراي امنيت آرزوهاي برباد رفته اسرائيل را به اين رژيم هديه كرد / توطئه اي دراز مدت براي محو حزب الله در كار است

حسين شريعتمداري، قطعنامه 1701 شوراي امنيت را در راستاي توطئه اي درازمدت براي محو حزب الله لبنان دانست و تاكيد كرد : قطعنامه شوراي امنيت آرزوهاي برباد رفته اسرائيل را به اين رژيم نامشروع هديه كرده است.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، حسين شريعتمداري مديرمسئول كيهان در سرمقاله امروز اين روزنامه چنين نوشت:

"در آخرين ساعات روز جمعه 20/5/85-11آگوست 2006- شوراي امنيت سازمان ملل همانگونه كه انتظار مي رفت به ياري اسرائيل شكست خورده و تحقيرشده برخاست و با صدور قطعنامه اي تلاش كرد آنچه را اسرائيل در صحنه نبرد يك ماهه با حزب الله لبنان قادر به كسب آن نبوده است، از طريق مفاد اين قطعنامه به رژيم صهيونيستي هديه كند.

درباره اين قطعنامه- شماره 1701- كه بايد آن را لكه ننگ ديگري در كارنامه سياه شوراي امنيت سازمان ملل دانست، گفتني هايي هست؛

1- "... تلاش فراواني شد تا مواضع اسرائيل در قطعنامه مورد توجه قرار بگيرد و ما تقريبا در نقطه نقطه قطعنامه 1701 به آنچه مي خواستيم رسيده ايم. من نمي توانم متني دلخواه تر از اين براي اسرائيل به ياد آورم... ما همان چيزي كه اميدش را داشتيم در سازمان ملل به دست آورده ايم. تقريبا تمامي درخواست هاي اسرائيل در قطعنامه گنجانده شده است و اين بي سابقه است..."

آنچه خوانديد، اظهارات شيمون پرز، معاون نخست وزير اسرائيل است كه بعد از صدور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل و در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه ابراز شده است.

در همان حال، "ايهود اولمرت" نخست وزير رژيم صهيونيستي بلافاصله بعد از صدور قطعنامه 1701 در يك تماس تلفني با جرج بوش رئيس جمهور آمريكا از تلاش پيگير او براي صدور اين قطعنامه تشكر كرد.

خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از "فردريك جونز" سخنگوي شوراي امنيت ملي كاخ سفيد نوشت؛ در اين مكالمه 8 دقيقه اي اولمرت از تمامي بندهاي قطعنامه ابراز خرسندي كرده و اين موفقيت را مديون تلاش مشترك آمريكا، فرانسه و انگليس دانسته است. آسوشيتدپرس در ادامه اين گزارش تاكيد مي كند كه اسرائيل قادر به شكست حزب الله نبوده و حملات هوايي به لبنان اگرچه زيرساخت هاي اين كشور را تخريب كرده است ولي قهرماني حزب الله و برانگيختگي ملت هاي مسلمان عليه اسرائيل و آمريكا را در پي داشته است.

اتحاديه اروپا نيز كمتر از يك ساعت پس از صدور قطعنامه 1701با انتشار بيانيه اي حمايت و خرسندي خود از مفاد آن را اعلام كرد.

و اما، " نبيه بري " رئيس مجلس لبنان كه به عنوان نماينده حزب الله براي مذاكره درباره " آتش بس احتمالي " معرفي شده است در اولين واكنش نسبت به قطعنامه 1701خطاب به شوراي امنيت سازمان ملل گفت؛ شما كه به اسرائيل شكست خورده اينهمه امتياز مي دهيد، اگر در جنگ پيروز شده بود چه مي كرديد؟!

 انطباق "حزب الله" با مفاد فصل هشتم منشور سازمان ملل متحد از كمترين وجاهت قانوني نيز برخوردار نيست و اين بند از قطعنامه را تنها مي توان توطئه اي درازمدت براي محو حزب الله و تسخير بي دردسر كشور لبنان تلقي كرد

و سيدحسن نصرالله رهبر بلندآوازه و شجاع حزب الله لبنان قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را به تمسخر گرفته و با استهزاء اين شورا گفت : "آنچه به اسرائيل داده ايد از آنچه مي خواست خيلي بيشتر است". اگرچه واكنش هاي مورد اشاره به تنهايي و بدون نياز به هيچ دليل ديگري، از متن يكجانبه، ظالمانه و جانبدارانه قطعنامه شوراي امنيت به نفع رژيم اشغالگر قدس حكايت مي كند، ولي در اين باره شنيدني هاي تكان دهنده ديگري نيز هست.

2- قطعنامه 1701 شوراي امنيت داراي يك مقدمه و 19بند است. در بند يك آن از اسرائيل خواسته شده "همه نيروهاي خود را از جنوب لبنان خارج كرده و به پشت "خط آبي" سازمان ملل منتقل كند و از دولت لبنان نيز خواسته شده است تا ارتش اين كشور را با هماهنگي نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل -UNIFIL- همزمان با عقب نشيني اسرائيل به جاي نيروهاي اسرائيلي مستقر كند..." كه بايد توجه داشت :

الف : تلاش ارتش اسرائيل طي يك ماه اخير، براي استقرار در جنوب لبنان با شكست سختي روبرو گرديده و بيشترين تلفات را متحمل شده است و هربار كه به بخشي از جنوب لبنان وارد شده با كمين و آتش سنگين حزب الله روبرو بوده است تا آنجا كه پارلمان اسرائيل مقامات نظامي اين رژيم را براي توقف حملات زميني تحت فشار قرار داده و تمامي منابع خبري غرب- بدون استثناء- از ناكامي و زمين گير شدن نيروي زميني اسرائيل در جنوب لبنان خبر داده اند. بنابراين خروج نيروهاي اسرائيلي از جنوب لبنان، يك امتياز به اسرائيل و بيرون كشيدن نظاميان وحشي صهيونيست از ميدان تير حزب الله است.

ب : كشور لبنان در عمل فاقد ارتش است و آنچه با عنوان ارتش لبنان از آن ياد مي شود به سختي در حد و اندازه يك نيروي انتظامي قابل ارزيابي است. با اين حساب، قطعنامه در پي آن است كه جنوب لبنان را در اختيار نيروهاي سازمان ملل -يونيفل- قرار دهد و عملكرد اين نيرو به نفع اسرائيل نه فقط از تجربيات قبلي قابل اثبات است، بلكه وقتي شوراي امنيت سازمان ملل، آشكارا به نفع اسرائيل وارد عمل مي شود، از نيروهاي تحت امر اين سازمان چه انتظاري غير از اين مي توان داشت.

3- در بند 2 قطعنامه 1701، اجراي مفاد قطعنامه 1559 سازمان ملل خواسته شده است اين قطعنامه كه در سال 2004 به تصويب رسيده خواستار خلع سلاح شبه نظاميان لبنان- خلع سلاح حزب الله- است.

اين بند نيز، خواسته ناكام مانده اسرائيل را برآورده مي كند. چرا كه، اسرائيل در آغاز حمله- با اطمينان از قدرت نظامي خود- خواستار قلع و قمع و محو كامل حزب الله بود ولي پس از آن كه با مقاومت سرسختانه حزب الله و تلفات سنگين نيروهاي خود روبرو شد، از خلع سلاح حزب الله سخن گفت و در ادامه، به ناچار خواسته خود را در حد ايجاد خط حائل پايين آورد، كه هيچكدام مورد توافق حزب الله قرار نگرفت... و اما، اكنون شوراي امنيت سازمان ملل، آرزوي- به قول وال استريت ژورنال- برباد رفته اسرائيل را در مفاد قطعنامه به اين رژيم غيرقانوني هديه كرده است.

درخواست احترام طرفين به "خط آبي" و خلع سلاح حزب الله - تحت عنوان نيروهاي شبه نظامي- در چند جاي ديگر قطعنامه نيز مورد تأكيد قرارگرفته است.

4- در بخش "ب" از بند 8 قطعنامه آمده است : يك منطقه خالي از سلاح در حد فاصل "خط آبي" و جنوب رودخانه "ليتاني" به عمق 20كيلومتر در خاك لبنان پيش بيني و تأكيد شده است كه تنها سلاح موجود در اين منطقه بايد سلاح ارتش لبنان و نيروهاي يونيفل باشد!

اين در حالي است كه؛

الف : آرزوي اسرائيل از آغاز جنگ، رسيدن به پشت رودخانه ليتاني در عمق 20 كيلومتري خاك لبنان بود كه با شكست هاي پي درپي و مفتضحانه اي اين آرزو ناكام ماند. اسرائيل اعلام مي كرد كه قصد دارد اين منطقه را بعد از اشغال در اختيار ارتش لبنان و نيروهاي كلاه آبي سازمان ملل -UNIFIL- قرار دهد و...

بنابراين، بند ياد شده از قطعنامه 1701نيز دقيقاً تامين خواسته ناكام مانده ارتش اسرائيل است.

ب : ارتش اسرائيل تنها به اين علت از عدم استقرار دايمي خود در منطقه حائل مرزهاي فلسطين تا رودخانه ليتاني سخن مي گفت كه تلفات سنگين خود در صورت استقرار- كه غيرممكن بود- را پيش بيني مي كرد و اكنون سازمان ملل اين خواسته رژيم صهيونيستي را نيز اجابت كرده است.

ج: ارتش لبنان همانگونه كه گفته شد، در حد يك نيروي انتظامي است و حضور يا عدم حضورش در خط حائل فرضي، عملاً بي تاثير است.

د: جنوب لبنان- منطقه ميان رود ليتاني تا مرز فلسطين اشغالي- يك منطقه كوهستاني با ارتفاعات سوق الجيشي است. اين ويژگي ژئوپولتيك توان حزب الله در موشك باران شهرها و شهرك هاي شمالي فلسطين اشغالي را تامين مي كند. بنابراين تبديل منطقه ياد شده به "خط حائل" از يك سو محروم كردن حزب الله از يك اهرم قدرتمند نظامي را در پي دارد و از سوي ديگر، امنيت اسرائيل را تامين مي كند كه هر دو به زيان حزب الله و به نفع اسرائيل خواهد بود.

هـ: سوال اين است كه چرا و بر پايه كدام قاعده حقوقي بايد منطقه حائل در خاك لبنان باشد؟ اين در حالي است كه اسرائيل در همه دنيا به جنگ افروزي و تجاوز شناخته مي شود و براساس عرف شناخته شده منطقه حائل بايد در خاك فلسطين اشغالي باشد و يا، حداقل آنكه بخش مشتركي از خاك لبنان و فلسطين اشغال شده به منطقه حائل اختصاص يابد.

5- در بند 9 قطعنامه 1701از دبيركل سازمان ملل خواسته شده است براساس بند هشتم منشور سازمان ملل براي حل و فصل درازمدت بحران لبنان و اسرائيل اقدام كند.

فصل هشتم منشور سازمان ملل متحد درباره "مسئوليت بين المللي دولت ها" است. در اين فصل تأكيد شده است كه اگر يك گروه وابسته به يك كشور، عليه يكي از كشورهاي همسايه آن كشور دست به اقدامي بزند و يا فرد و افرادي از اتباع آن كشور كه مسئوليتي در نظام حكومتي دارند عليه كشور همسايه اقدامي انجام دهند مسئوليت اين اقدام برعهده دولت آن كشور خواهد بود و بايد ضمن جلوگيري از اقدامات گروه يا فرد و افراد مزبور، پي آمدهاي بين المللي آن نظير پرداخت خسارت و... را نيز بپذيرد.

همانگونه كه ملاحظه مي شود اين بند نيز دقيقا با هدف تامين منافع اسرائيل تنظيم شده است، و حال آن كه؛

فصل هشتم منشور سازمان ملل درباره گروهها و افرادي است كه از پيش خود و بدون ارتباط با منافع ملي و يا خواست مردم كشور خويش دست به اقدامي خصمانه و غيرقانوني مي زنند و بديهي است كه هيچيك از اين موارد درباره حزب الله لبنان مصداق ندارد. چرا كه حزب الله يك جريان فراگير و مورد حمايت رسمي مردم و دولت لبنان است و به قول " اميل لحود" رئيس جمهور لبنان، به نمايندگي از سوي مردم لبنان با اسرائيل مي جنگد. حزب الله اكثريت مجلس لبنان را در اختيار دارد و در تمامي دوره هاي انتخاباتي چند سال اخير بيشترين رأي مردم لبنان را به خود اختصاص داده است.

جنگ اخير نيز مانند چند جنگ قبلي با هدف رسماً اعلام شده دفاع از تماميت ارضي كشور لبنان و دفع تجاوز صهيونيست ها صورت گرفته است بنابراين انطباق "حزب الله" با مفاد فصل هشتم منشور سازمان ملل متحد از كمترين وجاهت قانوني نيز برخوردار نيست و اين بند از قطعنامه را تنها مي توان توطئه اي درازمدت براي محو حزب الله و تسخير بي دردسر كشور لبنان تلقي كرد كه خوشبختانه دولت لبنان بلافاصله نسبت به آن واكنش نشان داده و رئيس جمهور اين كشور، حزب الله را نماينده دولت و تمامي مردم لبنان دانست.

6- در بند 10قطعنامه، دبيركل سازمان ملل موظف شده است؛ " با همكاري طرف هاي بين المللي و طرف هاي ذيربط در مورد بندهاي قطعنامه هاي 1559 و 1680و خلع سلاح و ترسيم مرزهاي بين المللي لبنان و مناطق مورد اختلاف از جمله كشتزارهاي شبعا اقدام و پيشنهاد خود را ظرف 30 روز به شوراي امنيت ارائه كند."

درباره خلع سلاح حزب الله -موضوع قطعنامه 1559- قبلاً توضيح داده ايم و تكرار اين خواسته اسرائيل در چند جاي قطعنامه نشانه كليدي بودن آن براي رژيم اشغالگرقدس است.

و اما، نكته درخور توجه و كينه توزانه شوراي امنيت در تنظيم اين بند، بخش مربوط به كشتزارهاي "شبعا" است.

در اين بند از دبيركل سازمان ملل خواسته شده است پيشنهاد خود را پيرامون اختلاف لبنان و اسرائيل درباره كشتزارهاي "شبعا" ظرف 30 روز ارائه كند. اين در حالي است كه كشتزارهاي شبعا در جنوب لبنان بخشي از خاك لبنان بوده و هست كه در تجاوزات قبلي اسرائيل به خاك لبنان اشغال شده بود. بنابراين، تعجب آور و مضحك است كه سازمان ملل از حل اختلاف درباره كشتزارهاي "شبعا" سخن مي گويد!

اين بخش از قطعنامه آشكارا و بدون كمترين توجيهي، از تلاش سازمان ملل براي ضميمه كردن بخشي از خاك لبنان به اسرائيل حكايت دارد، و از آنجاكه انضمام "شبعا" به فلسطين تحت اشغال صهيونيست ها با هيچ منطق قانوني و عرفي امكان پذير نيست، مي توان بند ياد شده را تهديدي باج خواهانه از سوي سازمان ملل دانست كه عليه مردم مظلوم لبنان به كار گرفته شده است.

7- در بند 14 قطعنامه از دولت لبنان خواسته شده تا از ورود سلاح به داخل مرزهاي خود جلوگيري كند و از نيروهاي سازمان ملل- يونيفل- نيز خواسته شده است دولت لبنان را در اين زمينه ياري كند!

در اين باره بايد گفت؛

الف : اين بند از قطعنامه نقض آشكار حاكميت لبنان و دخالت مستقيم در امور داخلي يك كشور مستقل عضو سازمان ملل است، چرا كه مطابق منشور سازمان ملل متحد، تمامي كشورها براي دفاع از تماميت ارضي و حفظ استقلال و حاكميت خود حق برخورداري از تسليحات جنگي و خريد آن از منابع بيروني را دارند.

ب : تلاش سازمان ملل براي محروم كردن لبنان از سلاح در حالي است كه آمريكا، انگليس، فرانسه و بسياري ديگر از كشورهاي غربي، پيشرفته ترين تسليحات جنگي و سلاح هاي ويرانگر و مخرب را در اختيار رژيم غيرقانوني اسرائيل قرار داده و به اين اقدام خود افتخار كرده و مي كنند!

اسرائيل در آغاز حمله- با اطمينان از قدرت نظامي خود- خواستار قلع و قمع و محو كامل حزب الله بود ولي پس از آن كه با مقاومت سرسختانه حزب الله و تلفات سنگين نيروهاي خود روبرو شد، از خلع سلاح حزب الله سخن گفت و در ادامه، به ناچار خواسته خود را در حد ايجاد خط حائل پايين آورد، كه هيچكدام مورد توافق حزب الله قرار نگرفت... و اما، اكنون شوراي امنيت سازمان ملل، آرزوي- به قول وال استريت ژورنال- برباد رفته اسرائيل را در مفاد قطعنامه به اين رژيم غيرقانوني هديه كرده است.

8- حزب الله در طول بيش از يك ماه مقاومت در برابر حملات وحشيانه اسرائيل و جنايات جنگي اين رژيم عليه مردم مظلوم و بي دفاع لبنان از يكسو پيروزي خود در عرصه نبرد را به اثبات رسانده و اين نكته اي است كه دشمن نيز ناچاراً به آن اعتراف دارد و از سوي ديگر حقانيت مبارزه خود را در افكار عمومي مردم جهان كسب كرده است. اما، شوراي امنيت سازمان ملل- بخوانيد نماينده آمريكا و متحدانش- هيچگاه در تصميم گيري هاي خود بر "واقعيت"ها و "حقيقت"ها تكيه نداشته است كه قطعنامه اخير را بر مبناي اين دو محور اصلي تنظيم كند.

در اين قطعنامه مواردي به نفع لبنان نيز ديده مي شود ولي اين موارد در مقابل بندهاي خصمانه و كينه توزانه قطعنامه، به اندازه اي ناچيز است كه قابل ذكر نيست.

9- اين نكته را هم نبايد ناديده گرفت كه توقف جنگ با توسل به شوراي امنيت سازمان ملل، شكست بزرگي براي اسرائيل است چرا كه صهيونيست ها همواره بر قدرت نظامي خود به عنوان يك اهرم بازدارنده مي باليدند و در جنگ ژوئن 1967، ظرف 6 روز سه كشور بزرگ عربي با تسليحات جنگي و ارتش كلاسيك را شكست داده بودند. اما اين بار در مقابل يك گروه مقاومت و فاقد ارتش كلاسيك و تجهيزات مدرن جنگي بيش از يك ماه است كه زمين گير شده اند. به يقين در صورت آتش بس نيز، اسرائيل ديگر جرأت حمله ندارد و سيلي سختي كه از حزب الله خورده است همراه با برانگيختگي جهان اسلام، نابودي رژيم اشغالگر قدس در آينده اي نه چندان دور را نويد مي دهد."

کد خبر 365893

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha