به گزارش خبرگزاري مهر، اصل و اساس اين فيلم را ارتباط ميان آدمها تشكيل مي دهد. مساله اي كه طي اين سالها به شدت تحت تاثير مسايل مالي، نگاه هاي بدبينانه و حتي ترديدهاي مختلف قرار گرفته و بشر گرفتار ميان دود و آهن و تكنولوژي را دچار سرگرداني بيشتري كرده است. "دريا" كه شخصيت محوري اين فيلم محسوب مي شود، چنان گرفتار چنبره عجيب و پيچيده روابط ناسالم شده است كه طغيان و حركت در خلاف جهت كليت جامعه و خانواده اش را انتخاب مي كند.
كارگردان فيلم در ساخت اثري اجتماعي يا روانشناختي كاملا" سرگردان است. شخصيت هاي اين اثر سينمايي هر چند در شرايط تعريف شده و مشخصي قرار دارند، اما به اندازه اي بدون هويت و پيشينه هستند كه انگار به تازگي از فضا آمده اند. همين مساله موجب شده است تا از صفاتي برخوردار باشند كه كمتر مي توان شبيه آنها را در ميان افراد جامعه پيدا كنيم.
اين اشكال چيزي بيشتر از شخصيت پردازي دراماتيك است. دكتر عصار در اين فيلم نماينده خرد جمعي است و شيوه هايي كه وي در برابر اتفاقات و شرايط مختلف به كار مي گيرد در اصل توصيه كارگردان براي بيننده است، اما اين آرامش و اطمينان خاطر به اندازه اي بدون پيشينه مشخص مطرح مي شود كه بيننده از هيچ كجاي قصه نمي فهمد، دكتر چگونه توانسته به سطحي از آگاهي دست پيدا كند كه در برابر مشكلات و شرايط پيچيده اجتماعي اتفاقات را به خوبي هدايت كند.
به نظر مي رسد تعلق خاطر سيامك شايقي به هم نسلان خود باعث شده است كه تا حد ممكن دكتر عصار را در حد و اندازه يك شخصيت ايده آل ارتقاء بدهد. انساني برتر و شايسته كه هيچ كار خطايي انجام نمي دهد و تمامي كار و زندگي او تعقيب عجيب و غير منطقي دريا است. بي آنكه مشخص باشد در اين تعقيب ها چه چيزي را دنبال مي كند كه از صحبت كردن با دريا به آن نكات دست پيدا نمي كند.
دريا در اين فيلم نماينده جوانهايي است كه به خاطر دشواريهاي حاصل از شرايط اجتماعي امروز كه بر جنبه هاي مختلف زندگيشان سايه مي اندازد، مستاصل و عصباني بي آنكه برنامه مشخصي داشته باشند يا الگوي مناسبي پيش روي خود قرار دهند با هر اتفاقي به اين سو و آن سو مي روند و توانايي مهار خشم و ناملايمات زندگي را ندارند. اين شرايط به اندازه اي به آنها فشار مي آورد كه كنترل حركات خود را از دست مي دهند و دريا به انگيزه نشان دادن همين عصيان در صحنه ابتدايي فيلم با سر به شيشه مي كوبد. البته فيلم مشخصه هايي از شخصيت دريا ارايه مي كند تا اعمال و رفتار او به اندازه دكتر عصار عجيب و پيچيده نباشد و مخاطب بتواند به دلايل و انگيزه هاي رفتار وي پي ببرد.
تمامي داستان فيلم سينمايي "باغ فردوس پنج بعدازظهر" به گونه اي پيش مي رود كه مخاطب به عشق ميان دريا و دكتر عصار پي ببرد و در پايان ازدواج اين دو نفر را باور كند، اما اين عشق به اندازه اي ناگهاني است كه با هيچكدام از شخصيت هاي داستان همخواني ندارد. دريا دختري عصيانگر در مدت زمان كوتاهي از بيماري روحي نجات پيدا مي كند و با آنكه روحيه اي شاد و پر انرژي دارد، عاشق پيرمردي عارف پيشه و تنها مي شود كه آرامش و سكون را بيش از هر چيز ديگر مي پسندد.
دكتر عصار هم كه به خاطر اصرارها و عشق كهنه مادر دريا درمان اين دختر را پذيرفته، در حالي كه يك بار در عشق به شدت شكست خورده و اين مساله زندگي او را در تمامي جنبه ها تحت تاثير قرار داده است. همانند جوان هاي كم سال كه با يك كرشمه عاشق مي شوند، چنان ناگاه و بي دليل به بيمار خود دل مي بازد كه انگار سالها از آشنايي شان مي گذرد. نبايد فراموش كرد كه اين روانشناس دريا را از رفتارهاي تند برحذر مي دارد، اما خود در اين زمينه گوي سبقت را از بيمارش مي ربايد.
در فيلمنامه چند صحنه وجود دارد كه كارگردان به واسطه آنها سعي مي كند پيدايش شرايط نامساعد روحي دريا را توجيه نمايد. درگيري خياباني ميان راننده آژانس با جوانهاي مزاحم دريا، دعواهاي گاه و بيگاه و بي دليل اين شخصيت با كاركنان دفتر محل كارش به خاطر بي نظمي و بدقولي، پيشنهاد ناپدري اش براي برقراري رابطه نامشروع و اجبار براي حاضر شدن در سر سفر عقد عين وصله هاي ناهمرنگي مي مانند كه نه تنها ميان بخش هاي مختلف قصه انسجام ايجاد نمي كنند، بلكه به نظر مي رسد بيشتر وظيفه اين صحنه ها كش دادن داستان براي پر شدن زمان فيلم است.
البته منظور از بيان اين مطالب نفي ويژگي هاي مثبت فيلم نيست. در اين فيلم يك نكته بسيار مشهود است؛ اينكه كارگردان مي كوشد نوعي آرامش و عشق لطيف و دور از هياهو را نشان بدهد كه برخلاف فيلمهاي سالهاي اخير ميان دو جوان پر شور و به واسطه اتفاقات پشت سر هم و پر هياهو به وجود نمي آيد، بلكه دختري عاصي كه تحمل رفتار و اعمال اطرافيان برايش دشوار شده است عاشق مردي كامل و خردمند مي شوند كه نياز واقعي روحي او را برطرف مي كند و به او چنان آرامشي مي بخشد كه حاضر است به خاطر آن از تمامي امكانات مادي خود بگذرد.
اين فيلم به جهت فرم و شكل ارايه داستان نيز خوش ساخت از آب درآمده است. داستان روان پيش مي رود و كمتر دچار سكون آزار دهنده مي شود و هر چند ريتم فيلم آرام است و اتفاقات آن اندك، اما در دل اتفاقات پيش پا افتاده داستان زندگي جريان دارد و مخاطب دوست دارد از سرنوشت نهايي شخصيت هاي داستان اطلاع پيدا كند. ديگر اينكه فيلم به شدت وابسته به تصوير است و بي جهت از ديالوگ استفاده نشده است. هر كلام به طور دقيق انتخاب و به كار گرفته شده تا در نهايت عشق به ثمر برسد.
فيلم سينمايي " باغ فردوس پنج بعدازظهر "داستان زندگي دختري جوان به نام دريا است كه از مشكلات روحي و رواني رنج مي برد و با ورود يك دكتر روانپزشك زندگي اين دختر جوان دستخوش اتفاقات جديدي مي شود. رضا كيانيان ، لادن مستوفي، آزيتا حاجيان، جواد يحيوي و حامد بهداد بازيگران اصلي فيلم هستند.
همچنين سيامك شايقي نويسنده و تهيه كننده، غلامرضا آزادي مدير فيلمبرداري، مهري شيرازي طراح چهره پردازي، سعيد شهرام آهنگساز، عباس شوقي مسئول جلوه هاي ويژه، مازيار شيخ محبوبي صدابردار و فاضل ژيان طراح صحنه و لباس اين فيلم هستند.
نظر شما