پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۴ آذر ۱۳۸۲، ۱۱:۵۵

روز جهاني فلسفه در دانشگاه تهران

دكتر پايا: اصلي ترين گره شبكه فلسفي موجود در ايران تنك مايگي زيستبوم عقلانيت است

دكتر علي پايا استاد فلسفه دانشگاه وست مينستر انگلستان روز گذشته به دعوت جهاد دانشگاهي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در مراسمي كه به مناسبت « روز جهاني فلسفه» برگزار شد تحت عنوان « مدهاي فكري، آشفتگي معرفت شناختي، و رسالت انديشوران جوان ايراني» سخنراني كرد .

 به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر»، وي با ذكر اين كه چند سال پيش در انگلستان يك روزنامه نگار انگليسي مقاله اي تحت عنوان « وضعيتي كه در آن به سر مي بريم » نوشت، گفت :  من سعي مي كنم  در اين سخنراني براي پرسش « وضع و حال فلسفه و تفكر فلسفي و علوم انساني در ايران كنوني چگونه است؟ » پاسخي عرضه كنم .

وي افزود : مي توان صورت مسئله را چنين عنوان كرد « چرا فلسفه و علوم انساني در ايران ازرشد و شكوفايي و تاثيرگذاري ، مشابه آن چه در كشورهاي پيشرفته به چشم مي خورد برخوردار نيست؟ » . سرزمين ايران ازگذشته هاي دور همواره داراي تفكر فلسفي و فيلسوفان بزرگي همچون فارابي ، ابن سينا بوده است ، اما ، پس از نقد و تكفير ابو حامد غزالي عليه فيلسوفان - به ويژه ابن سينا- اين تفكر فلسفي در ميان مسلمانان تضعيف شد ، و حتي مي توان گفت كه در ميان مسلمانان اهل سنت كاملا از بين رفت . اما اين حكم درباره  متفكران شيعي صادق نيست ، چرا كه وجود فيلسوفاني همچون خواجه نصيرالدين طوسي ، جلال الدين دواني، ميرداماد ، مير فندرسكي، ملاصدرا، و ... و آثارشان نشانگر ادامه  تفكر فلسفي در ايران هستند . پس چرا اكنون تفكر فلسفي در ايران كنوني آن گونه كه بايد باشد نيست ؟ ما در حال حاضر مشاركت جدي فلسفي در سطح بين المللي نداريم و كمتر تزي در جهان معاصر ازفيلسوفان ايراني به چاپ مي رسد و ...  .  با توجه به وجود چنين تفكر فلسفي ، براي رفع اين مشكل چه مي توان كرد ؟

دكتر پايا با ذكر دو جنبه دشواري افزا در مسئله مورد نظر، يعني پيچيدگي ساختاري و تغيير و تحول ساختاري مستمر گفت :  اين دو جنبه اتخاذ يك رهيافت كارساز را دشوار مي كند . براي سيستم هاي پيچيده دو راه حل افراطي و تفريطي وجود دارد : تحويل گرايي افراطي و كارايي فاقد كل گرايي . تحويل گرايي افراطي ، يعني رهيافتي كه يك پديدار پيچيده را با يكي از عوامل اصلي توضيح مي دهد . مشكل اين رهيافت محدوديتي است كه با تبيين خود ايجاد مي كند . كارايي فاقد كل گرايي، يعني اين كه يك كل پيچيده را نمي توان به اجزاء تقسيم كرد . مشكل اين رهيافت هم  نداشتن كارايي است .

وي پس از بيان دو رهيافت ياد شده ، مدل بديل خود را« رهيافت شبكه اي » اعلام كرده و در توضيح آن گفت : شبكه ازيك نظر به دو قسمت تقسيم مي شود : شبكه هاي رندم random network  ، و شبكه هاي با مقياس آزاد sccale-free network  . وي مدل پيشنهادي خود را شبكه هاي با مقياس آزاد اعلام كرده و در توضيح آن گفت در اين مدل برخي از گره ها  مهمتر از بقيه گره ها هستند . هر دو شبكه ، هم در طبيعت و هم در جامعه كاربرد دارند . نمونه اي از اين شبكه را مي توان در اينترنت مشاهده كرد . يعني در شبكه اينترنت  برخي ازسايتها از نظر اتصالات و مراجعه كنندگان  اهميت بيشتري دارند  . هر چند كه شبكه هاي رندم پايدارتر هستند ، اما، كمك چنداني براي دستيابي سريع به اطلاعات به دست نمي دهند .

دكتر پايا با ذكر اين كه از رويكرد مسئله محور استفاده مي كند گفت : در ايران چند گره اصلي به نام هاي : پيشينه تاريخي، موقعيت جغرافيايي، مسائل سياسي، ساختارهاي اجتماعي، عوامل اقتصادي، سنت استبدادي دير پا، و علل فرهنگي وجود دارد . از آن جا كه حاضران جلسه دانشجوي يا فارغ التحصيل فلسفه هستند من ازميان گره هاي فوق به توضيح اصلي ترين گره ، يعني علل فرهنگي مي پردازم . برخي از اين علل عبارتند از : عدم ارتباط ميان علوم انساني و علوم طبيعي، عدم آشنايي جدي با معرفت هاي درجه دوم ، مشكل ترجمه، مشكل مدهاي فكري .

وي درتوضيح علل فوق گفت : تصور نادرست تمايز كامل ميان علوم انساني و علوم طبيعي از آلمان به ساير فرهنگ ها و كشورها سرايت كرده است . علم جديد پارادايم معرفت جديد است و عدم آشنايي با دستاوردهاي علمي فوق زيان بار است . توجه به معرفت هاي درجه دوم از قرن بيستم به بعد مورد توجه قرار گرفته است و ناظر به تغيير و تحول علوم و تبيين آن است . و اما مشكل ترجمه، درباره اين موضوع بايد به طور مستقل بحث كرد، اما به طور اجمالي بايد متذكر شوم كه مترجمين ما با زبان مادري خود و زبان مبداء آشنا نيستند و علاوه بر اين نقيصه از تئوري هاي ترجمه كه تاثير به سزايي در ترجمه دارد غافلند . مدهاي فكري كه يكي ازعلتهاي اصلي فرهنگي هستند داراي انواع مختلفي مي باشند كه از جمله آنها مي توان به غامض گفتن و غامض نوشتن براي فضل فروشي، نوآوري به نيت نوآوري  نه به دليل بسط معرفت،  مانند بحث هاي پست مدرن اشاره كرد .

دكتر پايا در ادامه با ذكر چند نمونه از مدهاي فكري همچون « مرزهاي زبان ما مرزهاي عالم ما را معين مي سازد» ، « قدرت و معرفت دو روي يك سكه هستند » ، « پارادايمهاي مفهومي غير قابل قياسند» ، « علم تجربي روايتي در عرض ديگر روايتهاست ، و« در عصر پست مدرن ماهيت معرفت تغيير يافته است»، اصلي ترين گره را تنك مايگي زيستبوم عقلانيت دانسته و در توضيح آن گفت : زيستبومهاي عقلانيت را به تمثيل مي توان مانند زيستبومهاي طبيعي در نظر گرفت كه در آنها هستارهايي از جنس انديشه به مثابه ارگانيزمها حضور دارند . اين هستارها انواع مختلفي دارند كه عبارتند از: « موقعيت ، كه خود به دو بخش توصيفها و تجويزها تقسيم مي شود» ،« ظرفها و زمينه ها » ، « نقاديها» ، و« فرا- زمينه ها » .

وي افزود : پرسش اساسي مربوط به زيستبوم عقلانيت را مي توان چنين مطرح كرد « چگونه مي توان حيات عقلي و عاطفي و نيز نهادهاي اجتماعي به گونه اي تنظيم كرد كه از يكسو باورها، حدسها، سياستها، مواضع، منابع انديشه، سنتها، نهادها و ... معروض نقادي بهينه واقع شوند ، آنگونه كه بتوان تا حد زيادي با خطاهاي فكري مبارزه كرد و آن را حذف نمود ؛ و از سوي ديگر ، زمينه براي ظهور و رشد انديشه هاي نو و پر محتوا و نهادهاي سازنده و مثمر ثمر فراهم شود ؟ » .

دكتر پايا در پاسخ به اين پرسش ، شرط اساسي زيستبوم عقلانيت را آزادي و عقلانيت دانسته و در توضيح آن گفت : منظور از آزادي، امكان رشد همه استعدادهاي آدمي است نه اين كه هر كه هر چه دلش خواست بگويد . آزادي براي رشد همه استعدادهاي آدمي ضرورت دارد . عقلانيت داراي معاني زيادي همچون پرهيز از تناقض، بهره گيري مناسب ازامكانات ، و ... ، اما معناي مورد نظر من از عقلانيت ، رهيافت معطوف به حل مسئله است .

وي برخي از  علل فرهنگي زيستبوم ايراني را چنين برشمرد : « تفكر قبيله اي در برابر تفكر نقادانه» ، منظور از تفكر قبيله اي تفكري است كه فعاليت آزاد فرد را محدود مي كند . و منظور از فعاليت آزاد، آزادي نقادانه است ؛ « جامعه باز دربرابر جامعه بسته» ، منظور از جامعه باز جوامع غربي نيست . جامعه باز جامعه اي نيست كه در آن هر كس هر چه دلش خواست بگويد ، بلكه  جامعه باز خود را موظف به رعايت آزادي فرد مي داند .

دكتر پايا در ادامه، نمونه اي را به عنوان يك مد روشنفكرانه مطرح كرده و گفت :  در اين مد روشنفكرانه عقلانيت، عينيت ( واقعگرايي) ، و حقيقت (صدق) جاي خود را به ترتيب به هزل، امكان (ذهنگرايي) ، و همبستگي داده است . نمونه اي از اين مد روشنفكرانه در جامعه ما هم وجود دارد كه چون همگي شما از آن اطلاع داريد توضيحي درباره آن نمي دهم .

وي در پايان سخنان خود گفت : براي رفع اين مشكل ، دانشوران جوان مي توانند با تلاش براي تقويت زيستبوم عقلانيت، تقويت نهادهاي مدني و مردمسالاري، حضور در عرصه هاي جهاني به برون رفتن از اين وضعيت كمك كنند .  

کد خبر 40052

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha