به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر»، وي با ذكر اين كه چند سال پيش در انگلستان يك روزنامه نگار انگليسي مقاله اي تحت عنوان « وضعيتي كه در آن به سر مي بريم » نوشت، گفت : من سعي مي كنم در اين سخنراني براي پرسش « وضع و حال فلسفه و تفكر فلسفي و علوم انساني در ايران كنوني چگونه است؟ » پاسخي عرضه كنم .
وي افزود : مي توان صورت مسئله را چنين عنوان كرد « چرا فلسفه و علوم انساني در ايران ازرشد و شكوفايي و تاثيرگذاري ، مشابه آن چه در كشورهاي پيشرفته به چشم مي خورد برخوردار نيست؟ » . سرزمين ايران ازگذشته هاي دور همواره داراي تفكر فلسفي و فيلسوفان بزرگي همچون فارابي ، ابن سينا بوده است ، اما ، پس از نقد و تكفير ابو حامد غزالي عليه فيلسوفان - به ويژه ابن سينا- اين تفكر فلسفي در ميان مسلمانان تضعيف شد ، و حتي مي توان گفت كه در ميان مسلمانان اهل سنت كاملا از بين رفت . اما اين حكم درباره متفكران شيعي صادق نيست ، چرا كه وجود فيلسوفاني همچون خواجه نصيرالدين طوسي ، جلال الدين دواني، ميرداماد ، مير فندرسكي، ملاصدرا، و ... و آثارشان نشانگر ادامه تفكر فلسفي در ايران هستند . پس چرا اكنون تفكر فلسفي در ايران كنوني آن گونه كه بايد باشد نيست ؟ ما در حال حاضر مشاركت جدي فلسفي در سطح بين المللي نداريم و كمتر تزي در جهان معاصر ازفيلسوفان ايراني به چاپ مي رسد و ... . با توجه به وجود چنين تفكر فلسفي ، براي رفع اين مشكل چه مي توان كرد ؟
دكتر پايا با ذكر دو جنبه دشواري افزا در مسئله مورد نظر، يعني پيچيدگي ساختاري و تغيير و تحول ساختاري مستمر گفت : اين دو جنبه اتخاذ يك رهيافت كارساز را دشوار مي كند . براي سيستم هاي پيچيده دو راه حل افراطي و تفريطي وجود دارد : تحويل گرايي افراطي و كارايي فاقد كل گرايي . تحويل گرايي افراطي ، يعني رهيافتي كه يك پديدار پيچيده را با يكي از عوامل اصلي توضيح مي دهد . مشكل اين رهيافت محدوديتي است كه با تبيين خود ايجاد مي كند . كارايي فاقد كل گرايي، يعني اين كه يك كل پيچيده را نمي توان به اجزاء تقسيم كرد . مشكل اين رهيافت هم نداشتن كارايي است .
وي پس از بيان دو رهيافت ياد شده ، مدل بديل خود را« رهيافت شبكه اي » اعلام كرده و در توضيح آن گفت : شبكه ازيك نظر به دو قسمت تقسيم مي شود : شبكه هاي رندم random network ، و شبكه هاي با مقياس آزاد sccale-free network . وي مدل پيشنهادي خود را شبكه هاي با مقياس آزاد اعلام كرده و در توضيح آن گفت در اين مدل برخي از گره ها مهمتر از بقيه گره ها هستند . هر دو شبكه ، هم در طبيعت و هم در جامعه كاربرد دارند . نمونه اي از اين شبكه را مي توان در اينترنت مشاهده كرد . يعني در شبكه اينترنت برخي ازسايتها از نظر اتصالات و مراجعه كنندگان اهميت بيشتري دارند . هر چند كه شبكه هاي رندم پايدارتر هستند ، اما، كمك چنداني براي دستيابي سريع به اطلاعات به دست نمي دهند .
دكتر پايا با ذكر اين كه از رويكرد مسئله محور استفاده مي كند گفت : در ايران چند گره اصلي به نام هاي : پيشينه تاريخي، موقعيت جغرافيايي، مسائل سياسي، ساختارهاي اجتماعي، عوامل اقتصادي، سنت استبدادي دير پا، و علل فرهنگي وجود دارد . از آن جا كه حاضران جلسه دانشجوي يا فارغ التحصيل فلسفه هستند من ازميان گره هاي فوق به توضيح اصلي ترين گره ، يعني علل فرهنگي مي پردازم . برخي از اين علل عبارتند از : عدم ارتباط ميان علوم انساني و علوم طبيعي، عدم آشنايي جدي با معرفت هاي درجه دوم ، مشكل ترجمه، مشكل مدهاي فكري .
وي درتوضيح علل فوق گفت : تصور نادرست تمايز كامل ميان علوم انساني و علوم طبيعي از آلمان به ساير فرهنگ ها و كشورها سرايت كرده است . علم جديد پارادايم معرفت جديد است و عدم آشنايي با دستاوردهاي علمي فوق زيان بار است . توجه به معرفت هاي درجه دوم از قرن بيستم به بعد مورد توجه قرار گرفته است و ناظر به تغيير و تحول علوم و تبيين آن است . و اما مشكل ترجمه، درباره اين موضوع بايد به طور مستقل بحث كرد، اما به طور اجمالي بايد متذكر شوم كه مترجمين ما با زبان مادري خود و زبان مبداء آشنا نيستند و علاوه بر اين نقيصه از تئوري هاي ترجمه كه تاثير به سزايي در ترجمه دارد غافلند . مدهاي فكري كه يكي ازعلتهاي اصلي فرهنگي هستند داراي انواع مختلفي مي باشند كه از جمله آنها مي توان به غامض گفتن و غامض نوشتن براي فضل فروشي، نوآوري به نيت نوآوري نه به دليل بسط معرفت، مانند بحث هاي پست مدرن اشاره كرد .
دكتر پايا در ادامه با ذكر چند نمونه از مدهاي فكري همچون « مرزهاي زبان ما مرزهاي عالم ما را معين مي سازد» ، « قدرت و معرفت دو روي يك سكه هستند » ، « پارادايمهاي مفهومي غير قابل قياسند» ، « علم تجربي روايتي در عرض ديگر روايتهاست ، و« در عصر پست مدرن ماهيت معرفت تغيير يافته است»، اصلي ترين گره را تنك مايگي زيستبوم عقلانيت دانسته و در توضيح آن گفت : زيستبومهاي عقلانيت را به تمثيل مي توان مانند زيستبومهاي طبيعي در نظر گرفت كه در آنها هستارهايي از جنس انديشه به مثابه ارگانيزمها حضور دارند . اين هستارها انواع مختلفي دارند كه عبارتند از: « موقعيت ، كه خود به دو بخش توصيفها و تجويزها تقسيم مي شود» ،« ظرفها و زمينه ها » ، « نقاديها» ، و« فرا- زمينه ها » .
وي افزود : پرسش اساسي مربوط به زيستبوم عقلانيت را مي توان چنين مطرح كرد « چگونه مي توان حيات عقلي و عاطفي و نيز نهادهاي اجتماعي به گونه اي تنظيم كرد كه از يكسو باورها، حدسها، سياستها، مواضع، منابع انديشه، سنتها، نهادها و ... معروض نقادي بهينه واقع شوند ، آنگونه كه بتوان تا حد زيادي با خطاهاي فكري مبارزه كرد و آن را حذف نمود ؛ و از سوي ديگر ، زمينه براي ظهور و رشد انديشه هاي نو و پر محتوا و نهادهاي سازنده و مثمر ثمر فراهم شود ؟ » .
دكتر پايا در پاسخ به اين پرسش ، شرط اساسي زيستبوم عقلانيت را آزادي و عقلانيت دانسته و در توضيح آن گفت : منظور از آزادي، امكان رشد همه استعدادهاي آدمي است نه اين كه هر كه هر چه دلش خواست بگويد . آزادي براي رشد همه استعدادهاي آدمي ضرورت دارد . عقلانيت داراي معاني زيادي همچون پرهيز از تناقض، بهره گيري مناسب ازامكانات ، و ... ، اما معناي مورد نظر من از عقلانيت ، رهيافت معطوف به حل مسئله است .
وي برخي از علل فرهنگي زيستبوم ايراني را چنين برشمرد : « تفكر قبيله اي در برابر تفكر نقادانه» ، منظور از تفكر قبيله اي تفكري است كه فعاليت آزاد فرد را محدود مي كند . و منظور از فعاليت آزاد، آزادي نقادانه است ؛ « جامعه باز دربرابر جامعه بسته» ، منظور از جامعه باز جوامع غربي نيست . جامعه باز جامعه اي نيست كه در آن هر كس هر چه دلش خواست بگويد ، بلكه جامعه باز خود را موظف به رعايت آزادي فرد مي داند .
دكتر پايا در ادامه، نمونه اي را به عنوان يك مد روشنفكرانه مطرح كرده و گفت : در اين مد روشنفكرانه عقلانيت، عينيت ( واقعگرايي) ، و حقيقت (صدق) جاي خود را به ترتيب به هزل، امكان (ذهنگرايي) ، و همبستگي داده است . نمونه اي از اين مد روشنفكرانه در جامعه ما هم وجود دارد كه چون همگي شما از آن اطلاع داريد توضيحي درباره آن نمي دهم .
وي در پايان سخنان خود گفت : براي رفع اين مشكل ، دانشوران جوان مي توانند با تلاش براي تقويت زيستبوم عقلانيت، تقويت نهادهاي مدني و مردمسالاري، حضور در عرصه هاي جهاني به برون رفتن از اين وضعيت كمك كنند .
نظر شما