به گزارش خبرنگار مهر، محمد سعید حنایی کاشانی، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، در دومین جلسه از سمینارهای فلسفه تحلیلی که عصر دیروز در پژوهشکده دانشهای بنیادی برگزار شد به بررسی موضوع زبان هنر در هنرهای غیر زبانی پرداخت.
وی با اشاره به این نکته که هنرمندان نمی خواهند نشانه ها را در هنرشان بازتولید کنند بلکه برای ایشان ساختن مقدم بر همانند سازی است گفت : امروزه بحث زبان هنر یکی از مباحث مهم در فلسفه تحلیلی هنر است.
وی افزود: مسئله ابتدایی در این بحث این است که چرا برخی افراد، آثار هنری را نمی فهمند و خصوصیات زبان هنر چیست.
حنایی کاشانی به رویکرد هرمنوتیکی در فهم زبان یک هنرمند اشاره کرد و گفت : اما در فلسفه تحلیلی سخن از این است که تعبیر زبان هنر چه معنایی دارد؟ فیلسوف تحلیلی معاصر علاقه مند است بداند که این نظامهایی را که نمودگارهای زیبا شناختی را تشکیل میدهند چگونه می توان با یکدیگر مقایسه کرد و فهمید.
حنایی کاشانی در ادامه به دو تن از متفکران معاصر که به این موضوع پرداختند اشاره کرد و گفت: از زمان هومر و افلاطون و ارسطو کار هنرمند را تقلید و بازنمایی می دانستند اما در نیمه دوم قرن بیستم ارنست گامبریج و نلسون گودمن هر یک از سویی به این نظریه انتقادات اساسی وارد آوردند.
وی تصریح کرد: این دو ضعف نظریه های شباهت و تقلید را گوشزد کردند. مثلا گودمن به تفاوتهای جدی میان محاکات و تقلید اشاره کرده است. گامبریج نیز به دلایل روانشناختی نظریه شباهت را رد می کند. این دو در عوض هر یک به ارائه نظرات خود می پردازند و هر یک به گونه ای نظریه محاکات را شرح می دهند. به عقیده گامبریج هنرمند با ذهن بدون پیشداوری به چیزها نگاه نمی کند و اشیایی را که می بیند در فهمیدن بیان می کند.
حنایی کاشانی اظهار داشت: بنابراین او از نظریه جانشینی به جای شباهت استفاده می کند و معتقد است که روان شناسی انسان نقش مهمی در استفاده از نمودگارها دارد.
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی به نظریه گودمن اشاره کرد و گفت: گودمن به جای شباهت از دلالت استفاده می کند. او معتقد است که تصاویر هم مانند کلمات بر اشیا دلالت می کنند. بنابراین نظام نمودگارهای بصری برای تصویر کردن هر چیزی وجود دارد.
نظر شما