خبرگزاری مهر، گروه دین واندیشه- هوشیار نادرپور*: در چند روز اخیر ویدیویی در فضای مجازی دست به دست می شود که در آن نوجوانی در حالیکه در کنار یک سطل زباله فلزی شهری مشغول جمع آوری پلاستیک و مواد بازیافتی است، فردی پاهای او را گرفته و با سر به درون سطل زباله می اندازد. در این حال، فرد دیگری که همراه اوست؛ از این صحنه فیلم می گیرد و هردوی آنها شادمان از وضعیت بوجود آمده؛ می خندند. نوجوانی که حالا معلوم شده است اسمش سینا است؛ هاج و واج و مبهوت از اتفاقی که برایش افتاده به آنها نگاه می کند. آن دو نیز که سرمست از این موقعیت تأسف آور هستند؛ همچنان می خندند و از سینا می خواهند برای دوربینشان دست تکان دهد و سپس این ویدئو را در فضای مجازی پخش می کنند. بلافاصله بعد از این اتفاق تلخ، ماموران امنیتی، فرد خاطی را دستگیر می کنند و او اظهار پشیمانی می کند. هر چند به نظر می رسد این ماجرا بعد از چند روز به فراموشی سپرده شود؛ اما این حادثه را می توان از جنبه های مختلف حقوقی، اجتماعی، روانشناسی و ... بررسی کرد. در اینجا می کوشم از نگاهی فلسفی به ذکر نکته ای بپردازم :
یکی از مسائلی که همواره دغدغه جدی فیلسوفان قرون اخیر بوده است؛ بحث « دیگری[۱] » است. منظور از دیگری تصویری است که هر فرد از « غیر من » یا « نا من » در ذهن خویش دارد. مسأله دیگری در مقابل « خود » معنا می یابد. به عنوان مثال دیگری ممکن است هویت پدر و مادر از نگاه فرزند باشد و یا هویت تمسخرکنندگان از نگاه سینا باشد.
مسأله دیگری همواره مورد عنایت فیلسوفان بوده است و در تشریح مسائل فلسفی خود به این بحث نگاهی خاص داشته اند. به عنوان مثال در اندیشه هگل جریان خودآگاهی « من» بدون آگاهی از « دیگری» ناممکن است و این مسأله به صورت رویارویی خدایگان و بنده تجلی می کند. از نظر هگل دو سوژه به صورت دو خودآگاه روبروی هم قرار می گیرند و اینها بایستی همدیگر را بازشناسی کنند. من برای اینکه آزاد باشم و به آزادی خویش خودآگاه باشم، لازم است از آزادی دیگری نیز آگاه باشم. هگل همچنین معتقد است من نمی توانم بگویم شخص هستم مگر اینکه این جایگاه را برای دیگران هم قائل باشم : پس فرمان حق این است : شخص باش و به دیگران، همچون اشخاص، حرمت بگذار.
یکی از مباحث تبعی موضوع دیگری، اصیل بودن دیگری است.آدمی بایستی در تمام لحظات زندگی خویش تلاش کند تا هم خود در برابر دیگری، اصیل باشد و هم او با دیگرانی مراوده داشته باشد که واجد رگه هایی از اصالت باشند. یکی از مصادیق دیگری اصیل، عدم نگاه ابزاری به دیگری است. دیگری اصیل، من را تنها و صرفاً به خاطر وجود خودم مورد توجه قرار می دهد و نه به خاطر مسائل و امکاناتی که من دارا می باشم. برای دیگری اصیل، مسأله اصلی، وجود خاص انسانی من است که اهمیت دارد. من ابزاری برای تحقق هدف یا اهداف دیگری نمی شوم. شوربختانه در ماجرایی که اتفاق افتاد؛ افراد تمسخر کننده ذهناً خود را مجاز می دانند که بی پروا اصالت دیگری را خدشه دار کنند و او را به ابزاری برای خنده و تفریح خود مبدل کنند. اخلاق و کرامت انسانی با نمایشی درد آور به چالش کشیده می شود تا در موقعیتی که باید از نیازمندی دستگیری کنیم؛ دچار کوررنگی اخلاقی بشویم و با رفتاری ضد اخلاقی بر آلام و درد و رنج او بیفزائیم. در چنین حالتی دیگری، اصالت خود را از دست می دهد وتبدیل به شی می شود. در حقیقت خود محوری انسان سبب فروکاستن دیگری به شیء و ایجاد غیریت و فاصله میان من و دیگری می شود. در جهانی اخلاقی ما خواسته یا ناخواسته دیگری را لحاظ می کنیم و به او احترام می گذاریم. در مواجهه با دیگری، خود در برابر دیگری مسئولیت دارد و در چنین شرایطی است که تعالی و تکامل حاصل می شود و دیگری، احساس « در خانه بودن » می کند. مراد از در خانه بودن و همراه خود بودن، شرایط و موقعیت هایی است که فرد در آنها آسوده است و از جانب دیگری، خطری را احساس نمی کند. وظایف ما در برابر دیگری ایجاب می کند تا به جای ستیز همگان با همگان، در تلاش برای پیدایش افق های بیشتری از مواجهه اصیل با دیگری باشیم. به قول شاعر :
گیرم نشاط و شادی دنیا را
یک سر به دامن دل من ریزند
آیا در آن زمان که بخندم شاد
لرزان لبی ز ناله نخواهد سوخت؟
*دانش آموخته دکتری فلسفه تطبیقی
نظر شما