۲۶ دی ۱۳۹۸، ۹:۲۷

یادداشت؛

راز محبوبیت سردار سلیمانی/ احیاگر عظمت جبهه اسلام و غرور ایران

راز محبوبیت سردار سلیمانی/ احیاگر عظمت جبهه اسلام و غرور ایران

سردار شهید سلیمانی کسی بود که در سرزمینی که روزگاری از آن بر سر زن و بچه ایرانی موشک ریخته می‌شد، بنای عظیمی از اقتدار و قدرت ملت ایران ساخت.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: ۱۸ ساعت پس از موشک‌باران پایگاه آمریکایی عین الاسد، دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در سخنانی از همه تهدیداتی که پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی بر زبان رانده و مکرر تکرار کرده بود عقب نشسته و واکنش امریکا به این حمله مشروع ایران را از نوع تشدید تحریم‌ها توصیف کرد. این واقعیت که بر خلاف انتظارات و چشمداشت‌های بسیاری از ناظران داخلی و خارجی است بزرگترین پاسخ به این پرسش است که چرا قاسم سلیمانی‌ها این قدر در میان مردم ایران محبوب هستند.

میراث شهدایی مانند طهرانی مقدم و قاسم سلیمانی کار ما ملت ایران را به جایی رسانده است که در زمانی که اراده کرده و در دفاع از اقتدار و حیثیتش، قوی‌ترین قدرت نظامی جهان را هدف قرار دهد، موشک‌هایش رهگیری نشوند و به هدف‌هایی که دقیقاً تعیین شده‌اند با همه مختصاتی که در نظر داشته اصابت کنند. کدام ایرانی شیر پاک خورده‌ای است که قدردان این اقتدار نباشد؟ اقتداری که با خون دل بدست آمده ولی هر چه که هست، وجود دارد و قدرتمندان جهانی که هیچ زبانی جز زور نمی‌فهمند را به کرنش وادار کرده است. ملت‌های منطقه حسرت آزادگی ما را می‌خورند اما آیا ما همواره اینچنین بوده‌ایم؟

تاریخ معاصر ما پر است از روزهای تحقیرآمیز. از روزی که سران کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم در تهران گرد آمدند و جهان شکست خورده را بین خود تقسیم کردند چیزی بیش از ۷۰ سال نگذشته است. استالین، روزولت و چرچیل شاه ایران را پیشتر تغییر داده بودند و رضا شاه پوشالی را به دورترین نقاطی که شاید تصورش را نکرده بود تبعید کرده و فرزندش را برای ایفای نقشی کلبی مسلکانه در تقسیم کار جهانی پس از جنگ دوم بر تخت پادشاهی نشانده بودند. آمدند بیانیه معروفشان را صادر کردند و رفتند و هیچ وقعی به ایرانیان نگذاشتند.

ایران یکی از سرزمین‌هایی بود که به راحتی آب خوردن اشغال شده بود و ارتش پوشالی رضا شاه از کیان این مرز و بوم هیچ‌گونه دفاع قابل عرضی انجام نداده بود. رضا شاه پدر جد همه ان بی خردانی است که با یادآوری اقدامات شبه مدرنیستی او دم از توسعه با اتکا به ساختارهای موجود نظم جهانی می‌زنند و کودکانه فکر می‌کنند که این نسخه راه ملت ایران را به قدرت و عزت هموار می‌کند. پاسخ تاریخ استهزای این ساده اندیشان است. همانقدر که ارتش رضا شاه توانست کاری برای ایران از پیش ببرد این پهلوان پنبه‌های پوشالی هم می‌توانند.

بعدها در داستان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها بودند که دولت قانونی ایران را با کودتا سرنگون کردند و شاه مطیع و حل شونده در نظم جهانی را دوباره به کاخ اقتدار پوشالی اش برگرداندند. ملت به یاد می‌آورند که به دنبال ملی کردن نفت و داشتن سهم بیشتری از سرمایه خود بودند ولی قدرت‌های خارجی اراده خود را به آنها تحمیل کرده و با تحقیری بزرگ آنها را در دامان شاهی مستبد رها کردند.

ملت ما جنگ ۸ ساله‌ای که دولت بعث عراق به آنها تحمیل کرد را به یاد دارند. به یاد دارند که چگونه یکه و تنها با گوشت و پوست جوانانشان از عزت و مرزهایشان دفاع کردند و چگونه قدرت‌های غربی و به ویژه امریکا دشمن بعثی آنها که هیچ مرز اخلاقی نمی‌شناخت را از جمیع جهات ممکن تقویت می‌کردند. ملت، شب‌های موشک باران و خفتن با وحشت موشک‌های عراقی را فراموش نکرده‌اند و همان روزها بود که فهمیدند که مظلوم بودن هیچ اهمیتی در جهان خشن کنونی ندارد. فهمیدند که اگر آماده ضربه زدن نباشی هیچکس در تجاوز و ضربه زدن درنگ نخواهد کرد.

ملت دید که چگونه خصم پلید هواپیمای مسافربری ما را با وقاحت تمام برای انتقال پیامی خاص به ایرانیان سرنگون کرد و این ملت دستان بسته خود را در آن روزها دید و فهمید که مظلوم بودن هیچ راهی به ستاندن حق نخواهد داشت. ملت از آن به بعد مردانی را می‌خواست که در اوج تحریم تسلیحاتی بتوانند گزینه‌هایی واقعی برای فرود اوردن بر سر دشمنان ایجاد کنند. آن مردها وظیفه خود در قبال مردم ایران را با راهبری داهیانه امام و حضرت آیت الله خامنه ای ایفا کردند.

طهرانی مقدم‌ها و سلیمانی‌ها و صدها شهید دیگری که در این راه تمام وجود خود را وقف کردند قهرمانان واقعی این ملتند. در شرایطی که ایران پس از جنگ با تحریم گسترده تسلیحاتی روبرو بود این تصمیمات دقیق و اساسی رهبر انقلاب بود که مسیر توان دفاعی ما را با اعتقاد و تکیه به توان داخلی به سمتی برد که اکنون بتوانیم با وجود به روز نبودن قدرت کلاسیک دفاعی مان در زمینه تجهیزات نوین موشکی و پهبادی حرف‌های زیادی در دفاع از خود داشته باشیم. این استراتژی دفاع نامتقارن فرا سرزمینی مورد تاکید و حمایت رهبری است که امروز لایه‌های امنیتی ما را صدها کیلومتر فراتر از مرزهای سرزمین مادری منتقل کرده است. این مسیری است که امروز به حفظ نمادهای هویت شیعی و اسلامی ما کمک کرده است و مقدسات ما را علاوه بر سرزمینمان از گزند دیو و دد مصون داشته است.

سال‌ها پیش و در زمانی که رضا شاه در ایران حکم میراند وهابیون تازه به قدرت رسیده در عربستان گنبد و بارگاه ائمه بقیع را تخریب کردند و شیعیان ایرانی با تجمع در برابر کاخ رضا شاه با حالی پریشان و چشمانی اشکبار از او تقاضا داشتند که جلوی این کار را بگیرد؛ اما خیلی زود فهمیدند که اقتدار رضا شاهی پیزور لای پالان الاغ جهل و ساده اندیشی است. او نه می‌خواست و نه می‌توانست که از کیان اعتقادات مردمش دفاع کند. بعدتر ثابت شد که ارتش او و اقتدار پوشالی اش حتی به کار حفظ خود او هم نمی‌آید و با اولین نهیب قدرت‌های جهانی به جزیره دور افتاده موریس کوچانده می‌شود.

اما سربازان جان بر کف خامنه ای و مدافعان حرم و حریم اهل بیت ثابت کردند که مردانی که آن روز ملت ایران به دنبالشان بودند بعدها و تحت زعامت ولی خدا به جهان پای خواهند گذاشت. مردانی که ایران را بعد از سده‌های متمادی تحقیر دوباره به مسیر عزت و سربلندی بر خواهند گرداند. شهید قاسم سلیمانی یکی از این مردهاست. مردی که معمار اقتدار منطقه‌ای ایران و مغز متفکر همان استراتژی دفاع نامتقارنی است که از آن یاد کردیم.

سلیمانی کسی بود که در سرزمینی که روزگاری از آن بر سر زن و بچه ایرانی موشک ریخته می‌شد، بنای عظیمی از اقتدار و قدرت ملت ایران ساخت. سلیمانی فرمانده نبردهایی بود که تکفیری‌هایی که روزی قبور ائمه بقیع را تخریب کردند بر سر جایشان نشاند و تار و مارشان کرد. این سرباز جان بر کف انقلاب و تشیع نمادی از مردان پر صلابتی است که عظمت فرو کوفته شده ملت ایران به دست شاهان و سردمداران زبون را با تکیه بر ولایت بازسازی کردند. سلیمانی نماینده همه مردانی بوده و هست که سر اژدهای داعش را له و دستانی که برای تعدی به جان و ناموس ایرانیان دراز شده بود را قطع و لگد مال کردند.

سلیمانی ثابت کرده بود که در پس سیمای آرام و خضوع مومنانه چهره اش، صلابتی بزرگ برای در هم کوفتن دشمنان اسلام، تشیع و ایران وجود دارد. صلابتی که بارها و بارها مردم ایران آثار آن را به چشم دیدند و به جان آزمودند. این راز محبوبیت سردار شهید سلیمانی در میان ایرانیان است. محبوبیت و علاقه‌ای جوشان که سر سوزنی از آن در بدرقه پیکر مطهرش به رخ جهانیان کشیده شد. علاقه و محبوبیتی که بارقه‌ای از عشقی است که ملت ما به سید و سالار شهیدان دارند. از همان جنس است و همان عطر ایمانی عشق و ارادت مردم این سرزمین به خاندان پاک عصمت و طهارت را دارد.

رخداد تلخ حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی که به جان باختن ده‌ها تن از هموطنان‌مان انجامید، شیرینی آن عملیات بزرگ را تلخ کرد، اما این تلخی چیزی از عظمت عملیات موشکی شهید سلیمانی نمی کاهد. پنجه کشیدن به روی انقلاب و فرزندان فداکار آن به بهانه این رویداد تلخ، انتقام از مردم قدرشناسی است که آنگونه باشکوه و تاریخی، سردار خود را بدرقه و از ۴۰ سال مجاهدت وی تقدیر کردند.

کد خبر 4825533

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha