به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در ابتدای جلسه درس خارج خود طی سخنانی ضمن تأکید بر توجه به ابعاد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) بر بزرگداشت ایام فاطمیه تأکید کرد که سخنرانی این استاد سطوح عالی حوزه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در آستانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها قرار داریم یک روایتی که در کافی شریف کتاب الحجه باب مولد الزهرا فاطمة سلام الله علیها از امام باقر علیه السلام نقل میکنم: لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مَلَکٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ إِنِّی فَطَمْتُکِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُکِ مِنَ الطَّمْثِ» در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها دو موضوع خیلی مهم وجود دارد، یک موضوع مقامات آن حضرت است که مع الاسف هنوز این جهات برای خیلی از خواص هم روشن نیست چه برسد به عموم مردم، مقاماتی که این بانو با عنایت خاص خدای تبارک و تعالی پیدا کرده که انسان به خوبی به این نتیجه میرسد که خدای تبارک و تعالی یکی از پاداشهایی که به پیامبر اکرم عنایت فرمود وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیهاست، یک جنبه اصلیاش إنا أعطیناک الکوثر این بود که مشهور تطبیق میکنند بر فاطمه زهرا سلام الله علیها درست است، ولی جنبه دیگر إن شانئک هو الابتر مسئله اعطای پاداش به پیامبر اکرم در مقابل این زحماتی که برای اسلام کشیده است که خود همین خیلی بحث دارد.
موضوع دیگر مصائب آن حضرت است و این هم عجیب است یعنی واقعاً مصائبی است که به تعبیر خود حضرت «لَو أنّها صبّت علی الأیامِ صِرنَ لیالیاً» است باید خیلی مورد توجه قرار بگیرد.
غفلت از موضوع اول و دوم درست نیست و سالهای گذشته عرض کردم اساساً خود شناخت حضرت زهرا باید در کتابهای درسی حوزههای علمیه و دانشگاه و دانشآموزان قرار بگیرد نباید اکتفا کنیم! به اینکه پیامبر اکرم (ص) یک دختری به نام فاطمه داشت و زوجه امیرالمؤمنین (ع) بود و در سن ۱۸ سالگی از دنیا رفت.
باید ببینیم این بانو کیست و چه موجودی است؟ روایتی است؛ مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّة لِنَبِی حَتَّی اَقَرَّ بِفَضلِهَا وَ مَحَبَّتِهَا؛ هر پیامبری از انبیا گذشته نبوتش به حدّ اعلی برسد مگراو اقرار به فضل حضرت زهرا و محبتش بوده، این در متون روایی ما آمده. این روایت که الآن خواندم امام باقر علیه السلام میفرماید: «لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ علیه السلام أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مَلَکٍ» این نام فاطمه را یک ملکی از جانب خدا بر لسان مبارک پیامبر اکرم قرار داد و این مجرد یک نامگذاری نبود.
در ادامه خدای تبارک و تعالی فرموده ثم قال که ظاهرش این است که فاعل این قال خود خدای تبارک و تعالی است «إِنِّی فَطَمْتُکِ بِالْعِلْمِ» حالا این به چه معناست؟ یک معنا این است که أی قطعتک عن الجهل بسبب العلم، اصلاً در وجود تو من اجازه نمیدهم جهل راه پیدا کند، فطمتک بالعلم یعنی جهل را برای همیشه از وجود تو دور کردم، خیلی مطلب عجیبی است «أو جعلتک مقرونة بالعلم» فطمتک بالعلم احتمال دومش این است که فطام تو را با لبن و شیر مقرون به علم قرار دادم یعنی همان طوری که لبن در نشو و نمای تو مؤثر است علم را هم جز فطام تو قرار دادم.
اگر اینطوری معنا کردیم که أی قطعتک عن الجهل یا جعلت فطامک من اللبن مقرونةً بالعلم کنایه از این میشود که حضرت در همان بدو خلقت عالم به علوم ربانیه بوده و لذا همین تاریخ کوتاه زندگی حضرت نشان میدهد، هر مسئلهای ویا هر سوال فقهی وآیهای را از حضرت میپرسیدند میتوانست جواب بدهد، چقدر در خطبه فدکیه به آیات قرآن استدلال کرده، اینها را حتی نمیشود بگوئیم پیش امیرالمؤمنین درس خوانده، خدای تبارک و تعالی همان علم لدنی که به ائمه معصومین علیهم السلام عنایت کرد همان علم و همان قوه معنویه الهیه را در وجود مبارک حضرت قرار داد، فطمتک بالعلم.
فاطمه (س) نه فقط شیعیان و مسلمانان بلکه بشر را تا قیامت از جهل نجات میدهد
یک احتمال هم وجود دارد که این را به صیغه باب تفعیل بخواهیم إنی فطّمتک بالعلم، اگر فطّمتک باشد به این معناست که جعلتک قاطعة الناس من الجهل، اگر ما به صیغه مجرد بخوانیم فطمتک این یعنی جهل را از خود تو دور کردیم ولی فطّمتک، یعنی فاطمه موجودی که جامعه و بشر را از جهل نجات میدهد، این چه معنای بلندی پیدا میکند؟ فاطمه موجودی است نه فقط شیعیان ومسلمانان بلکه بشر را تا قیامت از جهل نجات میدهد، یعنی اگر بشر بخواهد از جهل نجات پیدا کند باید با فاطمه ارتباط داشته باشد یعنی شناخت داشته باشد، نه فقط مردم زمان خودش، بشر امروز اگر بخواهد خدا را بشناسد باید فاطمه را بشناسد، خود این یک افقی باز میشود بر اینکه انسان بحثهای زیادی را در مسئله فاطمه شناسی مطرح کند. «فطّمتک أی جعلتک قاطعة الناس من الجهل».
خدای تبارک و تعالی میفرماید «إِنِّی فَطَمْتُکِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُکِ مِنَ اَلطَّمْثِ» یعنی حتی این وجود اینقدر وجود نورانی است که نه تنها وجودش را غرق در علم کرده حتی این آلودگیهای ظاهری که یکیش آن طمث و حیض در زنان است، میفرماید من تو را از او جدا کردم. در بعضی از روایات داریم که إن بنات الا نبیاء لا یطمثن، دختران انبیا طمث نمیشوند ولی در اینجا فطمتک من الطمث مطلق هر آلودگی است. این یک اشارهی اجمالی به مقام حضرت زهرا دارد. اگر کسی این روایت را باور داشته باشد در صدیقه بودن این بانو تردید میکند؟ در راستگو بودن این بانو تردید میکند؟ برای ادعایی که نسبت به فدک دارد از او مطالبه دلیل میکند؟ اینها برای این بوده که از مقامات این بانو دور بودند. همان طور که در سرزمینی رسول خدا و امیرالمؤمنین را نشناختند، این مصائب عجیب را بر این بانو به وجود آوردند، ما مصائب حضرت زهرا را وقتی میفهمیم، انسان آتش میگیرد، با همه وجود باید خون گریه کند.
فاطمه (س) برای اساس اسلام و ولایت قیام میکرد
فاطمه یک زن معمولی نبود، این برخوردها، این اهانتها و مصیبتها، این جنایتها بر این بیبی وارد شد. نه فقط مجرد اینکه قول او را قبول نکردند و او را از ارث محروم کردند حق او را ضایع کردند، اینها در مقابل آن جنایتهایی که وارد کردند ناچیز بود، فاطمه را بشناسیم، فاطمه چه زنی بود؟ یعنی واقعاً بعد از ارتحال پیامبر در همین مدت کوتاه ۷۵ یا ۹۰ روز، این بیبی برای ولایت امیرالمؤمنین و برای اصل اسلام چه کرد؟، ممکن است یک آدم نادانی در ذهنش بیاید چون امیرالمؤمنین شوهرش بود دنبال این بود که حقّ او از بین نرود، فاطمه برای اساس اسلام و ولایت قیام میکرد، این عبارتهایی که وجود دارد فقط نباید به خطبه فدکیه مراجعه کنیم از همان روزی که پیامبر به رحمت خدا رفت یا شهید شد، فرمایشات این بیبی در خطبهها، حرفها، صحبتهای با زنان مهاجر و انصار، را کنار هم بگذارید آدم میبیند یک محور هم دارد و آن این بود که فاطمه فریاد میزد انحرافی در بشر به وجود آمد که تا قیامت بشر دراین انحراف باقی بماند، برای این میسوخت.
دشمن میخواهد فاطمیه را از ما بگیرد
تأکید حضرت بر همین مطلب بود که چرا انحراف در اسلام ایجاد کردید، نه بر فدک تأکید داشت، گرچه برای اینکه حقّ مسلمش را گرفتند از او غصب کردند باید فریاد بزند، عقلاً و شرعاً باید حضرت بیان میکرد و فریاد میزد. گرچه راجع به امیرالمؤمنین حقّ او و ولایت او را ضایع کردند. در زمان مانباید طلبهای پیدا شود تشکیک در این مسائل کند، بحمدالله بعد از این احیای فاطمیهای که از زمان مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه در سال ۷۲ عدهای از ائمه جماعات را جمع کردند فرمودند باید راجع به فاطمیه کار کنیم، دشمن میخواهد فاطمیه را از ما بگیرد.
یک مجلهای در یکی از نقاط ایران چاپ شده بود، تیترش این بود «فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت» پدر ما وقتی این مجله دستش بود دیدم بدنش شروع به لرزیدن کرد و اشک ریختن، فرمودند عجب! شد افسانهی شهادت؟ فرمودند میخواهند شروع کنند این حقایق را یکی پس از دیگری تردید ایجاد کنند و ما هر طلبهای هر شیعهای هر مسلمانی وظیفه داریم، به عنوان یک وظیفه شرعی است نه به عنوان یک تکریم استحبابی! فرمودنداحیای فاطمیه وظیفه است.
درهمان سال رؤسای هیئات مذهبی و منبریهارا دعوت کردند، پیامها دادند، مراجع بزرگ دیگر مرحوم آیت الله العظمی تبریزی رضوان الله تعالی علیه و مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی وحید، برای فاطمیه فریاد زدند و عجیب این بود که اینها مقارن هم شد و بدون اینکه از قبل با هم صحبتی کنند و توافقی کنند از آن زمان مردم درخصوص عزاداری فاطمیه به صحنه آمدند.
مراجع بزرگ تقلید فاطمیه را احیا کردند
بحمدالله بعد از اینکه مراجع بزرگ ما فریاد احیای فاطمیه را بلند کردند. محققین در مورد این مصائبی که بر حضرت زهرا وارد شده از پشت در قرار گرفتن، از آتش زدن باغ، از هجوم به بیت، از سقط جنین، از زدنِ قنفذ، چقدر تحقیقات، مدارک، از منابع خود اهلسنت استخراج کردند.
این مطلب را از فرائد السمطین جوینی که استاد ذهبی است و خیلی هم مورد اعتماد اینهاست در جلد دوم صفحه ۳۴ از ابن عباس نقل میکند و میگوید «إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ جَالِساً ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ أَقْبَلَ اَلْحَسَنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ» پیامبر یک روزی نشسته بودند امام حسن وارد شد، فلما رآه بکی، پیامبر شروع کردند به گریه کردن «فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ» نشاندند روی پای راست خودشان، بعد امام حسین وارد شد و تا وارد شد شروع کردند به گریه کردن، امام حسین را روی پای چپ خود نشاندند، بعد حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شد «ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ فَلَمَّا رَآهَا بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّةُ فاطمة» فاطمه زهرا سلام الله علیها را جلوی روی مبارکشان نشاندند فَمَا زَالَ یُدْنِیهَا حَتَّی فأَجْلَسَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَلَمَّا رَآهُ بَکَی، امیرالمؤمنین وارد شدند پیامبر شروع کردند به گریه کردن «ثُمَّ قَال إِلَیَّ إِلَیَّ یَا أَخِی» برادر من بیا کنار من بنشیند «فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ إِلَی جَنْبِهِ الْأَیْمَنِ» بعد اصحاب به رسول خدا عرض کردند یا رسول الله امروز چه چیزی میبینیم؟ حسن وارد شد گریه کردی، حسین وارد شد گریه کردی، فاطمه وارد شد گریه کردی؟ فرمود گریه من برای مصائبی است که به همه اینها وارد میشد و شروع کرد یکی یکی بیان کردن که من مقصودم این مصائبی است که بر حضرت زهرا وارد شده که فرمود «فأما ابنتی فاطمه وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی» یاد من افتاد آن مصائبی که بر این دختر من وارد میشود، بعد شروع کردند «کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا» خانه این دختر من را مورد اهانت قرار میدهند، با چه وضع فجیعی آنها وارد این خانه شدند؟ خانهای که خدای تبارک و تعالی میفرماید اگر خانه مسلمانی میخواهید وارد شوید با اجازه وارد شوید، «لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ» اینها با آتش زدن اجازه گرفتند.
«وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا» حرمت این دختر من را اینها از بین میبرند هتک حرمت میکنند، آن روزی که «وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا َ کُسِرَ جَنْبُهَا» همه اینها را فرموده، حقّش را غصب میکنند، از ارث ممنوعش میکنند، پهلویش را میشکنند «وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی: یَا مُحَمَّدَاهْ! فَلَا تُجَابُ» من را صدا میزند و احدی نمیتواند او را جواب بدهد «وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ!» استغاثه میکند هیچکس به فریادش نمیرسد! «فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَةً» این دختر من بعد از من آرامش ندارد شادی ندارد دائماً محزون و مکروب و باکیه است «فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة!» تعبیر مقتوله دارد اینجا، میفرماید وقتی پیش من میآید شهیده بر من وارد میشود، یقول رسول الله (ص) عند ذلک اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ظلّل من اظلها و خلّط فی نار کمنظر و جنبها حتی علقک ولدها، بعد پیامبر نفرین کردند، لعن کردند ظالمین بر این بانو را، آنهایی که حقش را غصب کردند و فرمود آنهایی که بر پهلوی این دختر من میزنند، حتی علقک ولدها، فتقول الملائکة عند ذلک آمین.
بحث این نیست که انسان بخواهد احساسات افراد رابرانگیزانند، اینها حقایقی است که در کتب شیعه و سنی وجود دارد، ما همان طوری که مقامات حضرت زهرا را باید توجه کنیم این مصائب هم قابل تردید نیست، اصلاً اینها نیازی به کتاب ندارد. الآن بعد از ۱۴۰۰ سال که از شهادت این بیبی میگذرد قبر آن بیبی کجاست؟ حالا میگویند فلان جا، در فلان قسمت، و من به شما عرض کنم ممکن است یک وقتی اگر در بعضی از روایات ما هم تعیینٌ مائی شده باشد آنها را باید حمل بر تقیه کرد، این مسئله مسلم است که به وصیّت آن حضرت، قبرش مجهول است، وقتی امیرالمؤمنین فاطمه را دفن کرد در تعبیری که در یک روایت معتبر در خود کافی دارد، این است که میفرماید عفی عن موضع قبرها، آثارش را محو کرد یعنی کاری کرد که معلوم نشود اینجا کسی دفن شده، اینها روشن است.
پرچم این انقلاب احیای فاطمه زهرا و احیای امیرالمؤمنین و احیای ولایت است
ما هم باید خودمان نسبت به حضرت زهرا بیشتر توجه کنیم، چه سرمایهای بالاتر از این برای قیامت ماست؟ من نمیگویم فقط مسئله مصیبت خوانی، دستههای عزاداری، اینها همه باید باشد، بنشینیم خودمان زهرا را بشناسیم، از خود حضرت استمداد کنیم در مباحث علمیمان متوسل به او بشویم این بیبی یک سرمایهای است که نه در قبل از او و نه بعد از او نظیر ندارد، او سیدة نساء الاولین و الآخرین است، به راحتی از کنار این قضیه نگذریم.
ما با فاطمه میخواهیم اسلام، شیعه و انقلاب را نگه داریم. انقلاب ما یک پرتویی از عظمت آن حضرت است، همه انقلاب ما گوشهای از ادای حق آن حضرت است، ما با این انقلاب، امیرالمؤمنین و اولاد او را در دنیا محور قرار دادیم، انقلاب ما پرچمش ولایت است، با انقلاب، فاطمه و امیرالمؤمنین در دنیا اوج گرفت، یک عده از اینهایی که با انقلاب مخالفند گاهی اوقات میگویند بله این انقلاب مثلاً ولایت را چه کرد، اشتباه میکنند! ممکن است یک کسی یک مسئولی یک دولتی خطایی و خیانتی کند ولی آنها به خودشان خیانت میکنند این انقلاب به برکت آن روح پاک و قدسی امام رضوان الله تعالی علیه و این خونهای شهیدان پابرجاست و خون شهید قاسم سلیمانی دو مرتبه انقلاب را در کشور از نو زنده شد.
پرچم این انقلاب احیای فاطمه زهرا و احیای امیرالمؤمنین و احیای ولایت است، ما زیر این پرچم داریم سینه میزنیم و همه عشقمان همین است، لذا هر چه فاطمه زهرا (س) را و حرفهایی که فاطمه زده در قضایای مختلف که یکی خطبه فدکیه است اینها را هر چه تبیین کنیم خدمت به اسلام و اهلبیت و انقلاب کردیم ان شاء الله.
نظر شما