به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این مراسم محمد حسین محمدی نویسنده افغان در صحبت کوتاهی سخن گفتن از شاعر هموطنش را سخت توصیف کرد و گفت: هیچ وقت با سید ضیاء احساس تنهایی نکرده ام. او در مدت اقامتش در ایران، شاید بیش از آنکه برای خود فرصت هایی فراهم می کرد، این فرصت ها را برای من فراهم می کرد و در کل تاثیری که بر گروه شاعران و نویسندگان افغان می گذاشت بسیار زیاد بود که در این میان، می توان بنیان گذاری خانه ادبیات افغانستان را - که با سختکوشی او پا گرفت و به فعالیت خودش ادامه داد - از جمله این اقدامات برشمرد.
وی ابراز امیدواری کرد که با بازگشت سید ضیاء قاسمی به وطنش، نتایج تلاش های مستمر او در حوزه شعر افغانستان بیش از پیش شود.
جنگ افغانستان برای ملت این سرزمین برکاتی هم داشت!
سپس جواد محقق - شاعر و نویسنده - در سخنانی با اشاره به تاثیر غیر مستقیم جنگ بر شعر یک انسان جنگ زده، گفت: باید گفت که بسیاری از پیشرفت های انسان محصول جنگ بوده است و شاید این (جنگ داخلی افغانستان) بهانه ای باشد که ما را گرد هم آورد. این جنگ در ضمن خود برکاتی هم برای ملت افغانستان داشت. به عنوان مثال می توان گفت که ما ایرانی ها، از شعر کشورهایی مانند پاکستان و یا برخی دیگر از همسایه هامان اطلاع زیادی نداریم، اما با آشنا شدن با شاعران افغانستان، حس نمی کنیم که شعر این کشور شعر دیگری است.
وی شعر افغانستان را در سال های پیش از انقلاب ایران، نوعی کپی دست چندم از شعر شاعران ایرانی توصیف کرد و افزود: با مهاجرت شاعران افغان به ایران، تاثیر این دو شعر بر یکدیگر آشکار شد و شاعران ایرانی نیز از شعر افغانستان بهره گرفتند.
محقق، از ضیاء قاسمی که خانه شعر افغانستان را در حوزه هنری تاسیس کرده است، به عنوان بند تسبیحی یاد کرد که توانسته مهره های دیگر و در واقع شاعران افغان را دور یکدیگر گرد هم بیاورد.
هرگز نفهمیدم که او ایرانی است یا افغانی
علی معلم دیگر شاعر ایرانی نیز از تجربه خود در آشنایی با سید ضیاء قاسمی سخن گفت و افزود: با وجود سن و سال کمتر از آنچه باید، انگار او تجربه پیری حکیم را به دوش می کشد. من آنقدر با او احساس دوستی می کردم که هرگز نتوانستم بفهمم که سید ضیاء ایرانی است یا افغانی.
وی سپس به مشکلات سیاسی که مرزهای دو کشور ایران و افغانستان را همواره تحت تاثیر قرار داده، اشاره کرد و ادامه داد: اگر آب هلمند به دریاچه کیانسه (هامون) نرسد، نطفه های زرتشت و خشور سرزمین شما (افغانستان) هرگز به ثمر نخواهد رسید و هیچ گاه سوشیانتی نخواهد آمد و اگر اینگونه شود، آیا برادران آن سوی مرز اندیشیده اند که چه می کنند؟ با این وجود اینگونه مسائل که در عالم سیاست رخ می دهد به ما مربوط نمی شود و رودخانه ما رودخانه فضیلت و فرهنگ است.
وی با بیان این آرزو که ای کاش ایران و افغانستان، پر از سید ضیاء قاسمی بود، خطاب به شاعران افغان گفت: انشاء الله بودای پنجم از عمق خراسان یعنی شرق افغانستان ظهور خواهد کرد و آنگاه نام جدیدی نیز برای این سرزمین انتخاب خواهید کرد.
اسماعیل امینی شاعر ایرانی نیز در سخنانی با تقسیم بندی انسان ها به دو دسته عاقل و عاشق، ضیاء قاسمی را از دسته دوم خواند و گفت: دنیا برای انسان هایی که اهل قدرت، سیاست، اقتصاد و خردمندی اند، تنگ است اما این قضیه برای هنرمندان برعکس است؛ آنها دوست دارند جهان به جایی برسد که مردم حرف یکدیگر را بفهمند و در نهایت نیز پیروزی با هنرمندان خواهد بود.
شعر امروز ایران حرف تازه ای برای گفتن ندارد
وی سپس به مشکلات موجود در شعر امروز ایران پرداخت و افزود: عیب بزرگی که شعر جوان امروز ایران دارد این است که حرفی و یا لااقل حرف تازه ای برای گفتن ندارد. شاعر جوان ایرانی اگر چه تئوری زیاد خوانده است، اما بیشتر با صورت ها بازی می کند. اما شعر افغانستان خوشبختانه این عیب را ندارد؛ چرا که شاعری و سرودن شعر برای شاعر افغانستان ناگزیر بوده است؛ آنها اول حرفی برای گفتن داشته اند و بعد به جستجوی راهی برای بیان آن رفته اند و از این نظر با وجود تعداد کم آنها و برخلاف شاعران پرشمار ایرانی، همیشه حرف های جدیدی برای گفتن داشته اند.
در پایان مراسم بزرگداشت سید ضیاء قاسمی، این شاعر افغان در سخنان کوتاهی بازگشت به وطنش را، آغاز آوارگی دیگری توصیف کرد که یک بار در دوران کودکی گریبانش را گرفته بود.
ضیاء قاسمی: بازگشتم به وطن آغاز آوارگی دیگری است
وی گفت: هنگامی که در 10 سالگی به آواره شدم در لحظه عبور از مرز، دستم در دست پدرم بود و اکنون بعد از 22 سال که از همان مرز باید بگذرم، دست پسر هشت ساله ام در دست من است و این یعنی آوارگی مجدد من و یک نسل دیگر.
موسس بنیاد شعر افغانستان در حوزه هنری افزود: البته این آوارگی برای من محاسنی هم داشت از جمله اینکه دیگر تمام شهرهای ایران از مشهد گرفه تا همدان و قم برای من یکسان اند و نسبت به همه آنها تعلق خاطر دارم.
این شاعر افغان همچنین با اشاره به پایان مهلت اقامتش در ایران، اضافه کرد: بازگشت من به دلخواه خودم نیست اما از بازگشت به وطنم خوشحالم. اینکه نمی توانم از فردا طلوع خورشید تهران را ببینم ناراحتم، اما از اینکه طلوع خورشید کابل را می بینم خوشحالم.
وی ابراز امیدواری کرد که مشکلات موجود در گرفتن ویزا و تردد افغان ها به ایران به زودی حل شود و بتواند در آینده ای نزدیک به ایران بازگردد.
سید ضیاء قاسمی در پایان با خواندن دو شعر یکی شعری سپید با نام هجرت - متناسب با بازگشتش به وطن - و دیگری شعری که آن را به ملت ایران تقدیم کرد از همه ایرانیان خداحافظی کرد.
گفتنی است در مراسم بزرگداشت این شاعر افغان، برخی از شاعران افغان و تعدادی از شاعران ایرانی سروده هایی را در بزرگداشت او سرودند که از جمله آنها می توان به محبوبه ابراهیم (همسر سید ضیاء قاسمی)، رضا کاظمی، مهدی مظفری، محمد علی مودب، فاضل نظری، زهرا ساری، علی داودی و امید مهدی نژاد اشاره کرد.


نظر شما