به گزارش خبرگزاری مهر ، روسیه از ابتدا با طرح سپر موشکی مخالف بود و آن را دخالت غرب در حیطه اقتدار خود می پنداشت، اما مهمترین و شاید به نوعی عجیب ترین موضع روسیه در مورد طرح سپر موشکی در هفته اخیر و در نشست گروه هشت درآلمان مطرح شد. پوتین رئیس جمهور روسیه در هایلیگن دام به بوش پیشنهاد کرد به جای لهستان و جمهوری چک، سامانه ضدموشکی آمریکا برای مقابله با تهدیدات ایرانرا در پایگاه "قبله" در جمهوری آذربایجان و شمال ایران مستقر کند!
این موضع گیری روسیه را نمی توان صرفا در چارچوب مخالفت سنتی روسها با گسترش ناتو و نفوذ غرب در اروپای شرقی تحلیل و توصیف کرد ، بلکه می بایست این موضع گیری عجیب را در معادله هسته ای کشورمان- به عنوان یک موضوع منطقه ای - بین المللی - نیز رصد و بررسی نمود.
سیر تحولات در پرونده هسته ای ایران را می توان در سه " سطح- بعد " ارزیابی و طبقه بندی کرد :
1- فنی( از شروع تا سال 1384)
2- سیاسی( از 1384 تا 1385)
3-امنیتی( از 1385 تا کنون)
آمریکا با فشارهمه جانبه و استفاده ابزاری از سازمانهای بین المللی ، پرونده صرفا فنی هسته ای ایران که درچارچوب آژانس بین المللی انرژی اتمی قابل بررسی ومفاهمه بود را به شورای امنیت ارجاع داد و به مرور زمان و با صرف هزینه های فراوان ابعاد سیاسی و امنیتی آن را بر بعد فنی غلبه و گسترش داد .
در قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران، " برنامه های موشکی" به موازات برنامه هسته ای ، مورد تحریم قرار گرفت. واقعیت این است که درجریان پیچیده شدن معادله هسته ای ایران و وقوع نوعی حالت فرسایشی و سخت درتعاملات طرفین این معادله، به مرور ایالات متحده آمریکا، محور "تهدیدات احتمالی علیه اروپا" را ناشی از"تهدیدات موشکی ایران" و کره شمالی بزرگنمایی وتبلیغ کرد . این تاکتیک را می توان برای افزایش وزن در کفه "امنیتی" موضوع هسته ای ایران تلقی کرد.
روسیه هم کم و بیش وارد فاز "امنیتی" پرونده هسته ای ایران شده است و با پذیرش گفتمان غرب در خصوص خطر و تهدید ایران، عملا فصل جدیدی از روابط خود با ایران را تعریف کرده است و عملا گفمان "ایران هراسی" و بازی در این میدان را پذیرفته است |
ارائه چنین پیشنهادی به آمریکا از طرف روسیه در شرایط فعلی موضوع هسته ای را می توان از این منظر نگریست که روسیه هم کم و بیش وارد فاز "امنیتی" پرونده هسته ای ایران شده و با پذیرش گفتمان غرب در خصوص خطر و تهدید ایران، فصل جدیدی از روابط خود با ایران را تعریف کرده و عملا گفتمان "ایران هراسی" و بازی در این میدان را پذیرفته است. یا به بیان بهتر، روسیه سعی می کند با بازی کردن با منافع ملی ایران و در شراکت با غرب از منافع این گفتمان استفاده کند.
ازسوی دیگر تعلل معنی دار و سیاسی کاری روسها در جریان راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر نشان داد که آنها با چندسال تاخیر نسبت به غرب، وارد "فاز سیاسی" برخورد با موضوع هسته ای ایران شدند و در مقطع فعلی، این پیشنهاد جدید پوتین نشان می دهد که نشانه های غیرقابل انکاری در خصوص ورود روسیه به این مرحله از همراهی و همگامی با غرب و به خصوص سیاست های خصمانه آمریکا و اسرائیل علیه کشورمان دیده می شود.
روسیه همان منافع و خطوط کلی استراتژی زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق را دنبال می کند، اما برخلاف دوران شوروی، دیگر به سمت "تقابل همه جانبه " با آمریکا و غرب پیش نخواهد رفت. بلکه با معامله گری های سیاسی و استراتژیک می خواهد هم موقعیت خود را تثبیت کند و هم با غرب تعامل داشته باشد . به همین جهت باید بازیگری روسیه را در معادله هسته ای ایران با این مولفه ها سنجید و ارزیابی کرد.
روسیه مثل دوران اتحاد شوروی، اروپای شرقی را حیاط خلوت خود می داند و عملا ارائه این پیشنهاد عجیب نشان داد که حاضر است منافع و تعاملات خود با همسایه جنوبی را به نفع استراتژی خود در اروپای شرقی ؛ قربانی کرده و مورد معامله قرار دهد.
نکته قابل تامل دیگر این است که غرب برای نفوذ در اروپا ، بجز طرح سپر موشکی آمریکا، ابزارها و تاکتیکی دیگری را هم دارد که این تاکتیک ها نیز درحال حاضر فعال هستند. مثل گسترش همه جانبه ناتو در شرق اروپا و عضویت کشورهای این حوزه در اتحادیه اروپایی . بی شک با این فشار دائمی و با توجه به حساسیت فوق العاده روسها در قبال اروپای شرقی، می توان چنین نتیجه گرفت که در دراز مدت سلسله اعصاب استراتژیست های روسی برای همگرایی و معاملات عمیق تر با غرب - به ضرر تعاملات روسیه با ایران- بیشتر تحریک خواهد شد.
درپایان به نظرمی رسد تلفیق گفتمان "ایران هراسی" با "خصلت "معامله گری و امتیاز گیری روسها در مورد اروپای شرقی" می تواند یکی از مولفه های قابل رصد در سیاست آتی روسها در قبال ایران - به خصوص در شرایط دراز مدت شدن چالش هسته ای ایران- قابل توصیف باشد.
نظر شما