۲۱ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۴۳

دل‌نوشته‌ای درباره شهید جواد شاعری

این تفنگ و چفیه هنوز عطر تو را دارد

این تفنگ و چفیه هنوز عطر تو را دارد

شاعری زاده‌ای از جنس آسمان، دهه چهلی غیور که در بامداد فیروزه‌ای نوزدهم دی ماه ۶۵ در قامت غواصان گردان حضرت علی اکبر به فیض شهادت نائل آمدی. امروز اگر بودی احتمالاً یکی از سوژه‌هایم می‌شدی.

خبرگزاری مهر گروه فرهنگ و اندیشه: امروز روزِ آرزوهای صندوقچه کنار اتاق است. آن را باز می‌کنم تا کربلای آب و آتش میان دو چشمانم تداعی شود. آخر یادگارها و امانت‌های مانده از تو، سال هاست که در دل صندوقچه جا خوش کرده اند. گره عاشقی بقچه را می‌گشایم. «بوی پیراهن و باروت و دشنه و چفیه» مانده از تو، اتاق را عطرآگین می‌کند، زیارت عاشورای ورق ورق شده را دست می‌گیرم تا بخوانم
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم را...
این تفنگ، این چفیه هنوز عطر تو را دارد…

اول

بعد از زمزمه‌ی اذان، نامت را جواد گذاشت. نمی‌دانست پسری که نام پدربزرگش را به شاعری‌ها پیوند می‌دهد، بدن خاکی اش بیست و چهار بهار، میهمان این سرزمین و این دنیای مادی است‌. نمی‌دانست کربلای فرزندش، در آب و آتش خلاصه می‌شود و کودکش چتر بازی در امواج اروند را در بامداد فیروزه‌ای کربلای ۴ و ۵ تجربه خواهد کرد.

شاید روزگار برای التیام قلب تکه‌تکه شده پدر و مادری که داغ پسر چشیده بودند، روز تولدمان را در یک برگ خلاصه کرد. دقیقاً ۲۴ مرداد درست به مانند روز تولدش؛ گفتم داغ پسر و یاد آن شعر افتادم که گفت:
خم گشته است قد پدرها دو تا دو تا
وقتی که می رسند پسرها یکی یکی
و چقدر هم این بیت به پدر و مادر ما می‌آید.

دوم

از همان کودکی عاشقت شده بودم آن روزها که سیدخانم از میان بقچه ترمه، پیراهنت را در میان نقش فرش، رها می‌کرد و تار و پود پیراهنت سرمه چشمانش شده بود. آن روزها برایم داستان‌هایی از برادری با موها و محاسنی بلند که نشانه جوانان دهه شصت و پنجاه بود، می‌گفت و من در هر خاطره، خیالم را با تصویر قهرمانی آرام، با زلفکانی تابیده و چشمانی به رنگ زندگی، نقاشی می‌کردم، چشمانی که ترجمان زندگی بود.

از آن سال که یخ بندانش، غزل‌های شاعری ها را ناتمام گذاشت، سی و چهار سال می‌گذرد و تنها یادگار مانده از برادرم، صدای فرازهایی از زیارت عاشورا و خاطره‌ی شهادت در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) با بدنی بی‌سر است. و امروز چه کودکانه دخترکم برای رسیدن به چَشمان قاب شده عمویش، دست‌های کوچکش را تمنا می‌کند و شادمانه چَشمانش را در تصویر ایستاده بر طاقچه گره می‌زند و شعر می‌خواند و داستان می‌سُراید. انگار این چشم‌ها بیشتر از حنجره‌ها می‌فهمند.

امروز سالروز تولد دوباره جوادچریک است، تولدی از جنس آسمان.‌..تولدی که طلوعش آسمان و غروبش، در اعماق امواج خروشان اروند بود و یادگارش، یاد و خاطره شهدای غواص کربلای ۵، به راستی که عروج مردان آسمانی، حتی اگر روی زمین باشد از آسمان آغاز می‌شود.

سوم

مرگ برادر برای من تجربه‌ای شخصی است و به نظرم این فراق دارای «پی رنگی حماسی» است. به نظرم «برادر» در فرهنگ حماسی عطر پدر را با خود به همراه دارد، ارتباط و همزادی در موج نگاه دو برادر، سراسر حماسه می‌سراید. این تجربه‌ای است که شاید آن حس حماسی اش در میان پدرها و فرزندها اتفاق نیفتد.

سوم

شاعری زاده‌ای از جنس آسمان، دهه چهلی غیور که در بامداد فیروزه‌ای نوزدهم دی ماه ۶۵ در قامت غواصان گردان حضرت علی اکبر (ع) به فیض شهادت نائل آمدی. امروز اگر بودی احتمالاً یکی از سوژه‌هایم در عالم روزنامه نگاری می‌شدی، می‌نشستم روبرویت و برشی از جنگ را از دریچه نگاهت برای مخاطبانم به تصویر می کشیدم‌. صد حیف که توفیق این مصاحبت را هیچ وقت نداشتم.

پایان کلام؛ کربلای ۴ آب، کربلای ۵ آتش، تو به ما آموختی که برای کربلایی شدن باید به آب و آتش بزنیم. جنگ بسامد غریبی در زندگی ما داشته است.

برشی از ترانه احسان فرجی عزیز برای شهید غواص جواد شاعری را در ادامه می‌خوانید:

خونت به اروند زندگی داده / از بعد تو این رود مواجه

از قعر آب به آسمون رفتی / این چتر بازی توی امواجه

از کربلای پنج برگشتی / با چهره‌ی پر راز برگشتی

از لشکر هم اسم اربابت / بی سر و سرافراز برگشتی

چتربازی در امواج، کتاب داستانی شهید جواد شاعری است که توسط محمد علی گودینی نویسنده دفاع مقدس در سال ۹۳ نوشته شده است. این کتاب در دوازدهمین جشنواره ملی سرزمین نور برگزیده شده است.

یادداشت: رضا شاعری

کد خبر 5118418

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • بهمن IR ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      4 0
      عاالیه. خدا قوت. چقدر دلچسبه
    • الیکایی IR ۱۶:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      3 0
      ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شمارابرخوددارد. شهید جواد شاعری،بزرگوار مرد تاریخ دوران جنگ.
    • برادرانه IR ۱۶:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      3 0
      خداوند شما را امید ما در یوم حساب قرار داده... دوستت دام
    • CH ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      2 0
      بسیار دلنشین
    • زهرا عرب IR ۱۶:۲۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      ممنون بابت متن زیبا.. بسیار عالی
    • مهدی روحانی IR ۱۶:۴۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      2 0
      حاج جوادِ شهید عزیز، چه وصفی بهتر از توصیف پروردگار برایت بیان کنم که: وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. #حاجی حقیقی
    • یداله پورمند IR ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      روحش شاد و یادش گرامی
    • صلیحی IR ۱۶:۵۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      شفیع همه ما باشند ان‌شاءالله مثل همیشه با قلم لطیف اما استوار
    • مسعودخوارزمی IR ۱۷:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      بسیارازمطالب ارائه شده بهره بردم.خداوندتوفیق روزافزون عطاکند
    • علیرضا عزیزی IR ۱۷:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      سلام، خیلی عالی بود
    • یداله پورمند NL ۱۷:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      روحش شاد و یادش گرامی
    • رضا سلطانی IR ۱۹:۴۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      سلام و درود بر شهدا شهدای مظلوم کربلای ایران زمین شهدای قدوسی و والامقام ، اینان سبک بالان بی هیچ علاقه ای به زندگی زمینی و عاشقان اهل بیت خب از دنیا دست شسته و پرواز را ترجیع دادند خوشا به سعادتشان خدا خوب گلچین نشان نمود و انتخاب کرد و برد انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم یا حسین
    • حمید رضا نورکامی IR ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      اون روز را یادم نمیاد ولی سرفرازی ما هست که بچه محل این شهید هستم
    • IR ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      روحش شاد عمو جواد🌹🌹❤️❤️
    • IR ۲۰:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      عالی بود
    • IR ۲۰:۲۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      😢😢😢😭😭😭
    • مصطفی علیمردانی IR ۲۳:۰۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      2 0
      باعث افتخار غرور سربلندی من هستش که بچه محل این شهید بزرگوار هستم
    • IR ۲۳:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      2 0
      روحش شاد و با سید الشهدا محشور باشه ان شاالله
    • م. سعیدی GB ۲۳:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
      1 0
      بسیار زیبا توصیف کردید... چتر حمایت معنوی شهید تا همیشه روی سرتون باشه
    • فرزانه حضرتی IR ۰۹:۳۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      نام و یاد شهدای مظلوم غواص به ویژه شهید عزیز شاعری گرامی باد
    • خدیجه شریف نژاد AE ۱۱:۱۵ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      جالب و تاثیر گذار بود، سپاس فراوان امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهدات نیست.
    • سعید GB ۱۱:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      بسیار عالی و دلنشین برادر مخصوصا قسمتی که نوشتی دخترکم تمنا دارد... روحش شاد و یادش گرامی 🌷🌷🌷
    • سعید همرزم شهید۱ GB ۱۷:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      سلام تا اونجایی که من میدونم تمام شهدا دوست داشتن گمنام بمانندتا کسی آنهارابشناسد وهدف شان ۱-خدمت به مردم بود بدون دستمزد یانهایت دستمزدی فقط برای گذران زندگی۲-حفظ ناموس مردم۳_حفظ دین اسلام وقرآن 👌جوادم وعشقم هم اینگونه بودروحشان شادویادشان تاابد گرامی
    • GB ۱۷:۴۸ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      جوادعشق من بود.باورنمی کنیداین عزیزدلربایی بود وصف ناشدنی بنده درکربلای ۴ دیر بهشون رسیدم و بناچاربه کربلای ۵ رسیدم وتوفیق شهادت نیافتم. قرارگاه خاتم آخربن دیدارمان بود
    • همرزم شهید GB ۱۷:۵۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
      0 0
      شهیدجوادشاعری چندخصلت عالی داشت.نورانیت تقوا وبسیارکم حرف ومسئولیت پذیرو از همه مهمترخودر اوقف خداکرده بود.والحق والانصاف خداهم اورا انتخاب کردبرای خودش.روحش شادوامیدوارم شفیع مان درروزجزاباشد.