۱۶ شهریور ۱۴۰۰، ۸:۳۸

یادداشت؛

عقل و تفکر فقط در کتاب‌ها نیست

عقل و تفکر فقط در کتاب‌ها نیست

کرمانشاه- عارف گمنام کرمانشاهی، شهید مدافع حرم حسین علیخانی دایره مطالعاتی بسیار گسترده و به سخنان عرفا و مردان اهل سلوک توجه ویژه داشت.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها- رضا کریمی*: اولین بار وقتی در مسجدالنبی (ص) طاق بستان در حال سخنرانی بودم به سراغم آمد. به من گفت: شنیدم در صحبت‌هایت از واژه «اتوپیا» استفاده کردی و همین واژه برای سال‌ها ارتباط و مراوده فکری بین من و شهید علیخانی بهانه‌ای شد؛ مراوده‌ای که تنها با من در جریان نبود، بلکه بسیاری از جوانان علاقمند به مطالعه و تفکر را صید کرده بود و نه فقط اهل مطالعه و تفکر، با برخی دیگر که آنها را مستعد تشخیص می‌داد هم ارتباط می‌گرفت. چرا که معتقد بود عقل و تفکر فقط در کتاب‌ها نیست.

اصولاً انسان رصدگری بود و به همه جا سر می‌زد. به خاطر همین علاقه‌مندی‌هایش مدتی در بسیج دانشجویی به سراغ قشر دانشجو رفت، اما سر پرسودایش مدام او را جابه‌جا می‌کرد.

همان اوایل آشنایی ساعت‌های زیادی با هم در مورد آوینی، فردید و داوری اردکانی حرف می‌زدیم. می‌گفت: «فردید کسی است که اگر نماز شب می‌خواندم حتماً در فهرست مؤمنین می‌گذاشتم».

می‌گفت: «داوری از دانایان روزگار است»، قصد داشت که نوارهای فردید را پیاده سازی کند، اما مرحوم مددپور پیش دستی کرده و کتاب دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان را منتشر کرد، در مورد مرگ مددپور نظر متفاوتی داشت و این تنها خرق عادت او نبود. در مورد برخی علما اظهارات متفاوتی ابراز می‌کرد.

اساساً دایره مطالعاتی او بسیار گسترده بود: فلسفه، عرفان، غرب شناسی، سیاست و اخبار روز. من و دوستانم بسیاری کتاب‌ها و مجلات را از خانه‌اش به امانت می‌گرفتیم و هنوز هم برخی را پس ندادیم!

به سخنان عرفا و مردان اهل سلوک توجه ویژه داشت. اولین بار او بود که من را با اهمیت کتاب مصباح الهدی آشنا کرد. روزی در یک کتابخانه به این کتاب اشاره کرد و گفت: «حرف‌های خوبی توی این کتاب هست» و بعد من عجولانه گفتم: آره دیدم خیلی به دلم نچسبید حرف تازه ای نداشت بیشتر موعظه بود. با خنده و تعجب گفت: «جدی میگی؟!» و بعد سکوت کرد. همین واکنش تلنگری شد که دوباره به سراغ کتاب بروم. تا جایی که مصباح الهدی به یکی از مهم‌ترین منابع مطالعاتی زندگی ام تبدیل شد!

در سفری که با هم به تهران داشتیم متوجه عارضه‌های شیمیایی به جامانده از دوران جنگ در بدن او شدم. برخی از شجاعت‌هایش در جنگ می‌گفتند، اما خودش هیچ نمی‌گفت. به‌شدت بدون تشریفات بود و از لحن و ظاهرش نمی‌شد به دانایی‌هایش پی برد. همیشه می‌گفت که اتفاقات بزرگی در راه است. در آخرین گفتگوهایی که با او داشتم از تصمیمات بزرگی می‌گفت که در سر داشت.

*فعال فرهنگی

کد خبر 5298439

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha