به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید مصطفی محقق داماد، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در گفتگو با برنامه "سوفیا" رادیو گفتگو درباب نسبت فقه و اخلاق گفت : در اصل ارتباط شریعت و قانون با اخلاق هیچ تردیدی نیست. در شریعت اسلامی از نظر تاریخی، شکی نیست که کدهای اخلاقی و حقوقی موجود است و بدنه عظیمی که امروز برای ما به عنوان فقه وجود دارد، ریشه اش آیاتی است که در آن ها نگاه اولیه به اخلاق بوده است.
وی در ادامه با طرح این پرسش که گزاره فقهی در برابر یک گزاره اخلاقی چه جایگاهی دارد گفت: در مباحث مقدماتی حقوق فرق بین اخلاق و حقوق را چنین بیان می کنند که اخلاق از ضمانت اجرا برخوردار نیست و علم حقوق و قانون و گزاره قانونی ضمانت اجرا دارد. یک گزاره اخلاقی ضمانت اجرا ندارد و یک گزاره فقهی و حقوقی ضمانت اجرا دارد.
دکتر محقق داماد ضمن تاکید بر این نکته که اخلاق و فقه از یکدیگر جدا نیستند گفت: در حقوق معاصر معیار را ضمانت اجرا گذاشتند و هر چه ضمانت اجرا نداشته باشد، اخلاق محض است. پس فرق بین حقوق و اخلاق، ضمانت اجرایی است و این معیاری است که در حقوق معاصر وجود دارد.
رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم در ادامه اظهار داشت: برخی گفته اند آنچه ضمانت اجرایی دارد، حقوق و قانون و فقه دانسته است و آنچه ضمانت اجرایی ندارد، اخلاق است. البته در ادبیات اسلامی اخلاق دو گونه است: اخلاقیات عرفی و اخلاقیات عقلی که هر کدام معیان خودشان را دارد.
دکتر محقق داماد همچنین تاکید کرد: تمایز میان اخلاق و شریعت را نمی شود بر مبنای تمایز میان حقوق و اخلاق بنا کرد. زیرا دستورات عبادی بخشی از فقه است و ضمانت اجرایی ندارد.
استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: در نگاه بسیاری از فقها، کلیه اخلاق در مجموعه شریعت قرار گرفته است. یعنی اخلاقیات همان مستحبات و مکروهات است، در حالی که این نیست. یعنی بدنه شریعت آنقدر فربه و بزرگ شده است که می گویند ما چیزی به نام اخلاق نداریم و همان مستحب و مکروه است. در حالی که به نظر می رسد که مبدا دستورات اخلاقی فقط نصوص شرعیه نیست.
وی افزود: مبدای گزاره های اخلاقی مقداری نصوص شرعیه است، اما بخش عمده آن عقل و عرف است و این دو مبدا دیگر در مستحبات و مکروهات قرار نمی گیرد. یعنی هیچ فقیهی نمی تواند فتوا دهد به امری عرفی به نام مستحب و نمی تواند بدون نص شرعی به مکروه بودن یک امر عرفی فتوا دهد. در حالی که مباحث اخلاقی قسمت عمده اش این بخش است. در قرآن در حکمی کلی آمده است، خذ العقل و امر بالعرف. یعنی باید به عرف رفتار کنی، یعنی عمل به آنچه علما و عقلای اجتماعی آن را نیکو می شمارند، باید به آن عمل کنی و به عرف اجتماعی احترام گذاری. همین مطلب در مباحث عقلانی هم هست، یعنی آنچه که عقلا نیک می شمرند، چه برسد به مستقلات عقلیه و چه بنائات عقلی.
نظر شما