۲۷ آذر ۱۳۸۶، ۱۳:۱۴

سالروز خاکسپاری شهید تندگویان/

غفلت در پیگیری سرنوشت تنهاترین سردار جنگ

غفلت در پیگیری سرنوشت تنهاترین سردار جنگ

خبرگزاری مهر-گروه دفاع مقدس: بیش از یک ماه از وزارت مهندس محمدجواد تندگویان به عنوان وزیر نفت دولت رجایی نمی گذشت که وی به همراه 5 تن از مقامات بلند پایه این وزارتخانه که برای بررسی وضعیت خطوط انتقال نفت جنوب و پالایشگاه آبادان به این شهر سفر کرده بودند، در جاده اهواز -آبادان در تاریخ 9 آبان 59 به اسارت نیروهای بعث عراق درآمدند.

در حالی که فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم بعث عراق در این تاریخ اعلام کرد که" واحدهای کماندویی مقدم ما توانستند روز 13 اکتبر محمد جواد تندگویان وزیر نفت ایران را اسیر کنند و به بغداد منتقل نمایند" اما خبر اسارت شهید تندگویان سه روز بعد یعنی در تاریخ 12/8/59 در روزنامه ها منتشر شد.

دولت بعث عراق پس از گذشت چند روز ادعا کرد که تندگویان به هنگام دستگیری مجروح بوده است، این ادعا در حالی عنوان شد که شبکه های تلویزیون از جمله شبکه های تلویزیونی منطقه و تلویزیون پاریس فیلم تهیه شده بغداد را که در آن  تندگویان  کاملا سالم بوده، نشان داده بود.

هیأت دولت در تاریخ 17/8/59 با هدف رد ادعای دولت عراق مبنی بر زخمی بودن محمد جواد تندگویان به هنگام اسارت اطلاعیه ای صادر کرد و به استناد قوانین و مقرارات بین المللی آزادی فوری وزیر نفت را خواستار شد اما رژیم بعث عراق این افراد را جزء« اسیران جنگی» اعلام کرد.

همزمان با تشکیل کنفرانس کشورهای صادر کننده نفت (اوپک)در تاریخ 24/8/59 در جزیره مالی اندونزی، صندلی وزیر نفت ایران خالی بود و قاب عکسی از او بر روی آن قرار گرفت و جمهوری اسلامی خواستار آن شد تا مسئله تهاجم عراق به ایران و به اسارت گرفته شدن وزیر نفت ( تندگویان) در دستور کار قرار گیرد، اما با تلاش عراق و کشورهای حامی آن بررسی این مسئله با وجود برنامه ریزی قبلی منتفی شد.

سرانجام با پذیرش قطعنامه 598 و بازگشت آزادگان، پیکر شهید محمد جواد تندگویان نیز پس از 11 سال تحمل رنج اسارت و شکنجه که منجر به شهادت وی شد، به خانواده اش تحویل و در 29 آذر سال 70 در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. از این شهید بزرگوار سه دختر و یک پسر به یادگار مانده است.  

در مجامع حقوق بین المللی اعتراض خانوادگی مبنای حقوقی ندارد و این دولت است که باید به طور رسمی در رابطه با تبعه خود شکایت نامه تنظیم و پیگیری کند...حتی ما نامه شکایت خود را به دولت های مختلف دادیم اما متأسفانه این مسئله در کنار دیگر مسائل جنگ ناگفته و بدون پیگریی باقی ماند.

«محمد مهدی تندگویان» فرزند شهید «محمد جواد تندگویان» در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به فعالیت های سیاسی و مذهبی شهید تندگویان، او را نمونه بارز جوان مسلمانی که هویت خویش را شناخته دانست و گفت:  شهید تندگویان قبل از انقلاب دانشجوی رتبه اول دانشگاه نفت آبادان بود و ایشان در فضای به شدت لامذهب و غربی این دانشکده، انجمن اسلامی دانشکده را تأسیس کرد و با دعوت ازعلامه جعفری، شهید مطهری، دکتر شریعتی و... به آبادان سعی درتغییر نگرش و فضای دانشکده داشتند.

فرزند شهید تندگویان در ادامه تشریح فعالیت های انقلابی وزیر نفت دولت رجایی گفت: ایشان به دلیل فعالیت های سیاسی ازصنعت نفت اخراج وممنوع الاستخدام شد و با کمک یکی از دوستانش در کارخانه توشیبای رشت به صورت قاچاقی مشغول به کار شد. پس از پیروزی انقلاب به حدی ایشان فعالیت مثبت در کارخانه انجام داده بود که توسط کارگران به عنوان مدیر کارخانه انتخاب شد و پس از مدتی شهید تندگویان برای پاکسازی صنعت نفت آبادان و بعد برای وزارت دعوت شدند.

طرحهای شهید تندگویان منجر به ارتقای صنعت نفت شد

وی در خصوص ضرورت سفر شخص وزیر نفت به منطقه بحران زده آبادان در اوایل جنگ گفت: شهید تندگویان تقریبا همزمان با شروع جنگ به وزارت نفت منصوب شد. در همین مدت کوتاه چندین بار به منطقه سفر کرد و بارها در پاسخ به این سوال گفته بودند که" من اصلا محیط کاری به غیر از آنجا سراغ ندارم و مگر خون من از این کسانی که اینجا می آیند رنگین تر است" و اساسا عمده فعالیت های نفتی و پالایشگاهی و صادراتی ایران به منطقه خوزستان منحصر می شد به این دلیل بیشترین حوزه کاری ایشان در این منطقه متمرکز بود و شاید یکی از دلایل ماندن خیلی از افراد حضور وزیر در منطقه بود. در مدت کوتاه وزارت ایشان، بخشنامه ای را صادر کردند مبنی براینکه"... کسی که امروز ازمناطق جنگی می رود دیگرهیچ وقت حق بازگشت ندارد." حتی در یکی از سفرها که آبادان تقریبا در محاصره بود من را نیز که شاید 6-7 سال داشتم همراه خود چند روز بردند.

محمد مهدی تندگویان با بیان اینکه اگر امروز پالایشگاه آبادان وجود دارد به دلیل پیگری های شخصی شهید تندگویان است، خاطر نشان کرد: ایشان درمدت وزارت خود طرح های اساسی مطرح کردند از جمله معتقد بودند که باید مواد نفتی سوختنی از پالایشگاه و انبارها و جاهایی که نفت صادر می شود تخلیه شود به علت اینکه در صورت انفجار، تخریب چند برابر می شود و زیر ساخت اصلی پالایشگاه هم ممکن از بین برود. طرح دیگری که ایشان داشت تمرکز زدایی صنعت نفت از یک منطقه و پراکنده کردن آن در شهرهای دیگر تا اینکه کمتر مورد تهدید قرار گیرد. اگر الان در مشهد،اراک، شیراز و ... پالایشگاه و صنایع مربوط به نفت وجود دارد به دلیل طرح ها و پیگیری های ایشان بود.

ظاهرا خانواده شهدا و جانبازان در نظر مسئولین معضل اند، چراکه می گویند ما در صدد رفع معضل هستیم!... خانواده شهدا نیاز به ترحم ندارند بلکه نیاز به احترام دارند ولی به واقع هیچکس رعایت نمی کند. در کشورهای دیگر خانواده بازماندگان جنگهای مختلف محترمند و این احترام لوث نشده، شعار نشده، قصه و فیلم نیست یک واقعیتی است که همه مردم و مسئولین این کشورها اعتقاد عملی به آن دارند.

خاطرات اسرای کویتی از وزیر نفت ایران

وی در خصوص رفع ابهامات باقی مانده از اسارت تا شهادت تندگویان پس از سقوط رژیم بعث عراق، گفت: ایشان سال 59 اسیر شد و 29 آذر 70 پیکرش در ایران دفن شد یعنی بیش از ده سال اسارت را تحمل کرد و به حق ایشان را «تنهاترین سردار سالهای جنگ» نام نهادند، چراکه سایر اسرا مدتی را در اردوگاه ها سپری کردند و اگر داخل سلولی بودند هم سلولی داشتند و تنها کسی که در کل جنگ اسارت را تحمل کرد و هیچوقت به اردوگاه منتقل نشد و هم سلولی هم نداشت ایشان بودند و همه اینها باعث ایجاد ابهاماتی شد. ما هنوز هم به یقین نمی توانیم تاریخ دقیق شهادتشان را ذکر کنیم. اما بعد از اتمام جنگ و بعد از آزادی اسرا ما اطلاعاتی مبنی بر زنده بودن شهید تندگویان حتی بعد از جنگ عراق و کویت داشتیم- آمریکا مرکز استخبارات عراق را ویران کرد و چون شهید تندگویان داخل این مرکز بود عراق مجبور شد ایشان را برای مدتی به اردوگاه منتقل کند- ما خاطراتی از اسرای کویتی داریم که در جنگ عراق و کویت دستگیر شدند آنها شهید تندگویان را از دور دیدند که در محوطه جدایی به سر می برده و نگهبانان به آنها گفتند که این شخص وزیر نفت ایران است.

من زنده ام...

علاوه بر این اطلاعات پزشکی قانونی هم بعد از کالبد شکافی این مطلب را تأیید می کند و مطمئنیم ایشان تا سال 69 زنده بودند. در دوره ای که اسرای ما در عراق بودند خیلی از واقعیت ها را نمی توانستیم بگوییم چون تنش دوباره در روابط عراق و ایران روی آزادی اسرا تأثیر می گذاشت. ابهامی که در زندگی شهید تندگویان است مربوط به همین دوران است چراکه تا سال 61 هم بندان ایشان مثل آقای بوشهری و یحیوی صدای ایشان را می شنیدند و تا سال 65 در بیمارستان دیده شده بود- رژیم بعث عراق چند بار مجبور شد پس از شکنجه شهید تندگویان را به بیمارستان ببرند و طحال و یکی از کلیه هایش را زیر شکنجه از دست داد- خاطراتی از اسرا داریم که ایشان را دیده اند حتی بعضی از آنها که چشم بند داشتند با ایشان صحبت کردند و آدرس منزل و پیغام داده و از جملات روحیه بخش استفاده کرده و گفته اند: "بروید ایران و بگویید من زنده ام و آدرسم صبر و مقاومت و استقامت است".

ما تا سال 61، 8 نامه با ایشان رد و بدل کردیم. بعد از آزادی خرمشهر با پیشروی ایران و مغلوبه شدن عراق ارتباط ما قطع شد. در آن مکاتباتی که آخرین بار داشتیم نوشتند" من محمد جواد تندگویان به عنوان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران و اسیر جنگی عراق تمایل به ادامه مکاتبه با خانواده خود را ندارم "که اینها همه پیام داشت حتی بعد از اسارت پدرم که یکی از خواهرهایم به دنیا آمد برای ایشان در همان نامه ها دو اسم انتخاب کردند که اسم بچه های آقای بوشهری و آقای یحیوی بود؛ درعین اینکه نام فرزندش را انتخاب کرده بود،از سلامتی این دو نفر خبر داد،چون این دو نفرنه نامه نداشتند و در آمار رسمی صلیب سرخ نبودند.

چگونگی شهادت وزیر نفت ایران

فرزند شهید تندگویان در خصوص نحوه شهادت وزیر نفت ایران گفت: دکتر توفیقی رئیس پزشکی قانونی وقت که با هیئت همراه برای تحویل پیکر شهید تندگویان به عراق رفته بودند می گوید که در لحظات آخر در حالی که دست و پای ایشان به صندلی بستند آنقدر به حنجره فشار آوردند که مهره های حنجره خرد شده و به شهادت می رسند... یقینا عراق اواخر دیگر به دنبال کسب اطلاعات از شهید تندگویان نبود چون بعد از 11 سال ارزشی نداشت؛علت شهادت تنها مقاومت می تواند باشد. کسانی که صدای ایشان را می شنیدند می گویند"...شهید تندگویان ساکت نمی شد مگر اینکه مطمئن می شدیم که زیر شکنجه بی هوش شده است..." سلولی که شهید تندگویان در آن بود یک سلول 2در 3 با دری به قطر 35 سانت بود و ایشان از لای درزهای در اذان می گفت و دعا می خواند. یعنی از دوره ای به بعد عراقی ها دیگر نمی گفتند اطلاعات بده می گفتند به سایر اسرا روحیه نده، دعا و قرآن نخوان، اذان نگو... چند خواهر ایرانی که مدت چند سال در عراق اسیر بودند بارها صدای شهید تندگویان را شنیدند که به آنها روحیه می داد.

ما به خیلی از اسطوره های بعضا هجو که هیچ نوع انگیزه بخشی به جامعه ندارد، پرداخته و فیلم می کنیم اما از شهدا که هنوز مستندات آنها و خانواده ها موجودند و می توانند آن شخصیت را ترسیم کنند غافلیم و می آید روزی که باید دنبال اسناد و مدارک آنها بگردیم که از بین رفته است. 

11 سال غفلت ایران در پیگیری آزادی شهید تندگویان

فرزند شهید تندگویان در ادامه سخنان خود از 11 سال غفلت ایران در پیگیری آزادی شهید تندگویان به عنوان درد دل خانواده یاد کرد و افزود: شهید تندگویان وزیر ایران وغیر نظامی بود، ضمن اینکه ایشان از داخل خاک ایران ربوده شد و در خط مقدم یا خاک عراق نبود و این مسئله هیچوقت به ثبت رسمی و صلیب سرخ نرسید. اگر یک همت خوب و پیگیری عالی در مجامع بین المللی به عنوان یک شکایت رسمی جمهوری اسلامی ایران صورت می گرفت، موضوع آزادی وی محقق می شد،11 سال اسارت شهید تندگویان وقت خوبی بود برای پیگیری و اعاده حق ایران ولی متأسفانه کار قابلی در این زمینه انجام نشد.

حقوقدانان بین المللی این موضوع را قابل طرح می دانند حتی اگر سال اول اقدام به شکایت می شد که یک نیروی غیر نظامی از خاک ایران ربوده شده و مقام وزارت داشته حداقل اتفاقی که می افتاد این بود که نام ایشان در لیست اسرای صلیب سرخ جهانی ثبت می شد و شهادت ایشان به این راحتی امکان پذیر نبود. متأسفانه هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاد. پس از پذیرش قطعنامه و آزادی اسرا و حتی در سال 68 آن روزی که «طارق عزیر» برای امضاء تفاهم به ایران آمد عراق قول داد به همراه این هیئت، تندگویان هم برگردد یعنی هیچ بحثی از شهادت ایشان نبود. ولی متأسفانه عراق به این تعهد مثل دیگر تعهدات عمل نکرد و اوایل سال 70 موضوع شهادت ایشان را اعلام کرد.

وضعیت شهید تندگویان مانند بسیاری از مسائل جنگ بدون پیگیری باقی ماند

وی با تأکید بر اینکه ایران برای شکایت، آزادی و ثبت این اسیر جنگی به صورت رسمی تلاشی نکرد، افزود: ما به عنوان خانواده شهید تندگویان می توانیم در مراکز و سازمان های بین المللی اعتراض خانوادگی کنیم اما در جایگاه های حقوق بین المللی اعتراض خانوادگی مبنای حقوقی ندارد و این دولت است که باید در رابطه با تبعه خود شکایت نامه تنظیم و پیگیری کند. در مدت اسارت ایشان سفرهای شخصی به همراه مادرم انجام دادیم و در مجامع بین المللی مثل صلیب سرخ جهانی، سازمان ملل و... شرکت کرده و اعتراض خود را اعلام کردیم و نهایتا آنها گفتند "موقعی ما می توانیم یک کار حقوقی را پیگیری کنیم که دولت ایران به صورت رسمی از تبعه خود دفاع کند". این مسئله حتی امروز قابل طرح است شاید ما شهید تندگویان را از دست دادیم اما به عنوان یک حق ایران باید مطرح شود، حتی نامه شکایت خود را به دولت های مختلف دادیم اما متأسفانه این مسئله در کنار دیگر مسائل جنگ ناگفته و بدون پیگریی باقی ماند. 

خیلی از شهدا هنوز هم گمنام هستند خیلی از این خانواده ها در مسائل مالی و مشکلات خانوادگی گرفتارند یعنی ما خانواده شهید وزیر مستأجر داریم که هزار مشکل دارد که حتی تحت پوشش خدمات درمانی هم نیست کسی در این حد نیامده رسیدگی کند چه رسد به اینکه فیلم و سریال بسازند.

تمام شعارها و حرفها در مورد شهدا محدود به برگزاری مراسم ختم شده است

فرزند وزیر نفت دولت رجایی در پاسخ به این سوال که آیا پیشنهادی در رابطه با ساخت فیلمی از زندگی شهید تندگویان به شما شده است گفت: پیشنهادی داده ایم....مسئله عدم ثبت خاطرات و ساخت فیلم و غیره از زندگی شهدا به خصوص سرداران جنگ دغدغه ماست و تمام شعارها و حرفها در مورد شهدای مسئول یا فرمانده و ... محدود به برگزاری یک مراسم دو ساعته ختم شده است که آن هم توسط خانواده یادآوری و برگزار می شود.

وی ثبت وقایع دوران دفاع مقدس و پرداختن به زندگی شهدای برجسته جنگ را از وظایف دولت برشمرد و تأکید کرد: این مسئله تنها ربطی به فرزند شهید تندگویان ندارد چون شهید تندگویان برای من نیست برای ایران است آن روزی که خانواده شهدا هم نیستند باید این مراسم برگزار شود. باید در دولت مصوب شود که آن نهاد و ارگان مربوطه در رابطه با تولید سریال، کتاب، داستان و شعر و... فعال باشد. خیلی از شهدا هنوز هم گمنام هستند. خیلی از خانواده شهدا در مسائل مالی و مشکلات خانوادگی گرفتارند یعنی ما خانواده شهید وزیر مستأجر داریم که هزار مشکل دارد که حتی تحت پوشش خدمات درمانی هم نیست و کسی در این حد نیامده رسیدگی کند چه رسد به اینکه فیلم و سریال بسازند.

در نظر برخی مسئولین خانواده شهدا و جانبازان معضل هستند

وی در خصوص جایگاه فعلی خانواده شهدا و ایثارگران در جامعه خاطر نشان کرد: یک غلط مصطلحی باب شده و می گویند معضل خانواده شهدا، معضل جانبازان و ... ظاهرا خانواده شهدا و جانبازان معضل شدند و بعد مسئولین که صحبت می کنند می گویند ما در صدد رفع معضل هستیم!

ما هیچ ادعایی نداریم چون اصلا هر کاری هم بخواهد صورت بگیرد برای من فرزند شهید تندگویان جبران یک شب انتظار برای برگشت پدرم را نمی کند. ما هیچ انتظاری نداریم اما این مملکت در قبال این افراد وظیفه دارد. خانواده شهدا نیاز به ترحم ندارند بلکه نیاز به احترام دارند ولی به واقع هیچکس رعایت نمی کند. در تاریخ کشور باید احترام به خانواده شهدا، آزاده و جانباز جا بیفتد. در کشورهای دیگر خانواده بازماندگان جنگهای مختلف محترمند و این احترام لوث نشده، شعار نشده، قصه و فیلم نیست یک واقعیتی است که همه مردم و مسئولین این کشورها اعتقاد عملی به آن دارند.

آن کسانی به جایگاه محترم شهدا خیانت می کنند که آن را بازیچه گروه، انتخابات و فعالیت های سیاسی می کنند

تندگویان با اظهار تأسف از بهره برداری شعاری از خانواده شهدا و ایثارگر در انتخابات مختلف، تصریح کرد: مقصر کسانی هستند که باید بین ارائه یکسری امکانات و گذاشتن احترام فرق قائل می شدند. جایگاه آنقدر مقدس است که لازم نیست این جایگاه را در بازی های سیاسی و برخوردهای تبلیغاتی دخیل کنیم. این جایگاه متعلق به من مهدی تندگویان یا فلان ایثارگر و جانباز نیست، باید تاریخ صدها سال بعد به این نسل و قشری که همه چیزش را گذاشته احترام بگذارد. یک آدم دیگر چه کار می تواند برای ملت، دین و غیرتش بکند که این افراد نکردند. اگر بهره برداری ابزاری از این مسئله کردیم می شود این اتفاقی که الان افتاده و ما تبدیل به معضل و ابزار شده ایم ولی اگر این مقام را قداست بخشیدیم و تنها از آن بهره برداری معنوی کردیم اینها افراد قابل احترامی می شوند و به این راحتی مورد بازیچه قرار نمی گیرند.

باید یکی از دروس تحصیلی نسل ما، شهید همت، شهید تندگویان، چمران و... باشد. نسلهای آتی با خواندن مطالب از این افراد می فهمند که یک روزی یک اتفاقی در این مملکت به اسم «شهید چمران» افتاد، شخصیتی عجیب وغیر قابل درک اما وجود داشته، ما به خیلی از اسطوره های بعضا هجو که هیچ نوع انگیزه بخشی به جامعه ندارد، پرداخته و فیلم می کنیم اما از شهدا که هنوز مستندات و خانواده آنها موجودند و می توانند آن شخصیت را ترسیم کنند غافلیم و می آید روزی که باید دنبال اسناد و مدارک آنها بگردیم که از بین رفته است.

چون احترام صوری شده و برخی از نهادها هم همکاری ندارند، خود بنیاد منفعل شده و شاید مشکلات آنقدر زیاد است که حس می کند نمی تواند همه را جمع کند پس یکسری کارهای جزئی انجام می دهد که اگر بنیاد شهید هم نبود خانواده ها خودشان انجام می دادند.

محمد مهدی تندگویان ضمن تشریح علل عدم اجرای قوانین مربوط به ایثارگران، بر اجرای 30% این قوانین اشاره کرد و افزود: اگر از ابتدا خود بنیاد شهید پیگیر نامه های داده شده، بود و با آن نهادهایی که کم کاری کرده اند برخورد مناسب می کرد هیچوقت به اینجا نمی رسید. متأسفانه مرجعی برای میزان اجرای قوانین وجود ندارد. اگر در ایران خدمت به این خانواده ها واقعا به عنوان کار مقدسی جا افتاده بود و شعار نبود- که الان شعار است- اصلا لازم به نامه بنیاد شهید نبود، دیگر برای مسئول دولتی نامه بنیاد در دست فرزند شهید یا جانباز معنی نداشت چون در فرهنگ او احترام به این قشر و رفع مشکلات آنان نهادینه شده بود، اما این اتفاق در ایران نیفتاد به همین دلیل احترام صوری می شود و برخی از نهادها هم همکاری ندارند و خود بنیاد شهید منفعل شده و شاید مشکلات آنقدر زیاد است که حس می کند نمی تواند همه را جمع کند پس یکسری کارهای جزئی انجام می دهد که اگر بنیاد شهید هم نبود خانواده ها خودشان انجام می دادند مثل گرفتن حقوق شهید یا جانباز از وزارتخانه متبوع و دادن آن به خانواده، یا دادن وام و تسهیلات بانکی که هر کس با مراجعه به بانک و داشتن مدارک مورد نیاز آن را دریافت می کند. این تعاریفی نیست که ما دنبالش باشیم چون تعاریف درست انجام نشده در عمل با مشکل مواجه می شویم.

مگر در دیگر مراحل زندگی هم کسی آمده سهمیه به ما بدهد؟!

وی با اظهار تأسف از تبلیغات نادرست در خصوص دادن سهمیه دانشگاه به ایثارگران گفت: بچه های شهدا به دلیل نبود پدر بالای سرشان یاد گرفتند با مشکلات مردانه برخورد کنند و خیلی قوی تر از بچه هایی هستند که ممکن است پدر و مادر بالای سرشان باشد. مگرهمه چیز کنکور است ما درهمه مراحل زندگی مان مشکل داشتیم، مگر دردیگر مراحل زندگی کسی آمده سهمیه به ما بدهد؟! مگر کسی با درس نخواندن هم می تواند وارد دانشگاه شود؟! آنهایی که در جامعه این مسئله را القاء کرده و معتقد به این سهمیه ها هستند، تحقیق کنند که اگر این سهمیه هم وجود نداشت، 90% از این بچه ها در دانشگاهها بودند چون این فرزند شهید می داند خودش باید زندگی اش را جمع کند.

شهدا را از قالب مظلومانه خارج کنیم

تندگویان در پایان با بیان اینکه باید این حالت خمودگی و غمگینانه برخورد کردن در مورد شهدا از بین برود، خاطر نشان کرد: جسورترین و شجاع ترین آدمها شهدا بودند که راه خود را انتخاب کرده و مردانه پای آن ایستادند. چه شد که نگاهمان خیلی مظلومانه شد؟ برای اینکه نیامدیم به جای اسطوره ها این افراد را الگو و فرهنگ کنیم. وقتی می گوییم«رستم» طوری می گوییم که لرزه بر دلها می اندازیم اما وقتی می گوییم «چمران» همه سرها پایین می افتد. باید جا بیفتد اینها مردانی بودند که هر زمان این تاریخ تکرار شود باز مردانه می جنگند. ما بچه های همان ها هستیم و هر اتفاقی که در این نظام بیفتد ما هم مردانه پای این آدمها می ایستیم چون اعتقادمان این است که روزی حداقل در مقابل پدران مان باید بایستم. ما باید این افراد را از حالت مظلومانه صرف خارج کرده، نشان دهیم اینها افرادی مدیر، مدبر بودند و با منطق جنگیدند و آن وقت در مقابل کم کاری مسئولی می توانیم بگوییم که اگر تو الان نبودی فلان شهید جای تو چنان عمل می کرد.

کد خبر 578920

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha