پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۴ مهر ۱۴۰۲، ۱۳:۵۵

در گفتگو با مهر عنوان شد؛

مرور خاطرات یک رزمنده/ بوسه رهبری بر پیشانی رزمنده ۱۶ ساله

مرور خاطرات یک رزمنده/ بوسه رهبری بر پیشانی رزمنده ۱۶ ساله

شیراز - هفته دفاع مقدس یادآور رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌های رزمندگان انقلاب اسلامی است به همین مناسبت به سراغ یکی از یادگاران دفاع مقدس و عملیات «محرم» رفتیم.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - علیرضا پرنیان: سال‌ها از هشت سال جنگ تحمیلی گذشته و گویی هنوز در میان سنگر، خمپاره و عملیات‌ها بخشی از وجود خود را گم‌کرده و هنوز به دنبال آن است.

غبار پیری بر چهره‌اش نشسته؛ اما در عمق چشمانش جوانی ۱۶ ساله دیده می‌شود که آماده برای حضور در عملیات «محرم» است، عملیاتی که منجر شد او را این‌گونه نام نهادند: «شهید زنده».

شهید زنده ما نه دست‌هایش تکان می‌خورد و نه پاهایش یارای همراهی تن استوارش را دارد، خودش را «محمد نبی نطاق» معرفی کرد؛ ولی با عنوان «شهید زنده» دلش بیشتر آرام می‌شد.

محمد نبی نطاق در گوشه‌ای از این شهر پرهیاهو به دور از همه چیز زندگی می‌کند، در ظاهرش اثری از جراحت‌دیده نمی‌شود؛ ولی درونش پر از درد و حرف است در ظاهر دارای آرامشی رمزآلود و از درون غوغا است.

این رزمنده دفاع مقدس در ۱۶ سالگی و در عملیات محرم از ناحیه نخاع مجروح شده و اکنون پاهایش چهارچرخ ویلچری است که همیشه همراه و هم قدم او است.

مرور خاطرات یک رزمنده/ بوسه رهبری بر پیشانی رزمنده ۱۶ ساله

گردان دانش‌آموزی ۹۸۱ بسیج

محمد نبی نطاق در گفت‌وگو با خبرنگار مهر از خاطرات جبهه و جنگش گفت: در ۱۶ سالگی به جبهه اعزام شده و در گردان ۹۸۱ بسیج که همگی دانش‌آموز بودند مستقر شدم.

وی با تأکید بر اینکه او قطره‌ای از دریا در این گردان بود، اضافه کرد: شب یازدهم ماه محرم گردان ۹۸۱ بسیج دستور عملیات دریافت کرد و همه‌دانش آموزان بسیجی به همراه فرمانده گردان که شهید «اسلام لو» بود آماده حضور در عملیات شدیم.

در میان ۴۰۰ شهید تنها من و یکی دیگر از هم‌رزمان زنده بودیم وی با اشاره به اینکه عملیات گویی یکی از درب‌های بهشت بود، افزود: بعد از دریافت دستور عملیات، همه رزمندگان سر از پا نمی‌شناختند و همراه با بارانی که در آن شب باریدن گرفته بود یکدیگر را در آغوش گرفته و از این اتفاق شادمان بودند.

نطاق اضافه کرد: عملیات در منطقه‌ای با عنوان «عین خوش» در نزدیکی مرز ایران و عراق قرار بود انجام شود این معبر توسط عراقی‌ها مین‌گذاری‌شده بود؛ اما به‌واسطه بارش باران زمین شسته شده و تمامی مین‌هایی که در این معبر پنهان شده بودند آشکار شده و کار را برای خط‌شکنان تقریباً آسان ساخته بود.

وی ادامه داد: رزمندگان در پشت خاک‌ریزها آماده حمله بودند که دستور عملیات با رمز «یا حضرت زینب (س)» توسط تیپ امام سجاد (ع) صادر شد البته اطلاعات این عملیات پیش از وقوع توسط ستون‌پنجم به عراقی‌ها داده شده بود؛ اما آنان فکر می‌کردند به علت بارش باران عملیات متوقف شده که این گونه نبود.

این رزمنده دفاع مقدس اظهار کرد: منطقه «عین خوش» دارای تپه‌های متعددی بود که محلی برای استقرار توپخانه‌های دشمن بود تیپی از استان اصفهان در این عملیات خط‌شکن بودند.

وی اضافه کرد: در محل عملیات رودخانه‌ای با عنوان «چم سری» وجود داشت که پیش از بارش باران عمق آن ۴۰ سانتی‌متر بود و پس از باران به یک متر و ۵۰ سانتی‌متر رسیده و با بالا آمدن آب در این رودخانه کار برای حرکت رزمندگان از همیشه سخت‌تر شده بود.

او ادامه داد: در شب عملیات محرم برای اولین‌بار دشمن از خمپاره‌ای با نام خمپاره «زمانی» استفاده کرد که قبل از زمین‌خوردن، بالای سرمان منفجر می‌شد بیش از ۶۰ رزمنده تا «تپه ۱۷۴ عین خوش» پیش رفتیم با توجه به اینکه فاصله قابل‌توجهی با نیروهای خودی داشتیم تصمیم جمعی بر این شد که به سمت نیروهای ایران حرکت کنیم به سایر هم‌رزمان پیشنهاد کردم که من می‌روم اگر تیر خوردم، شما نیایید، ولی اگر تیراندازی نشد، امن است.

نطاق اضافه کرد: تنها چند ثانیه پس از حرکت عراقی‌ها مرا به تیربار بستند و من طوری روی زمین خوابیدم که از روی سر و کمرم تیر رد می‌شد هم‌رزمانم هم در پاسخ به دشمن تیراندازی را شروع کردند و موجب شد عراقی‌ها آتش خود را خاموش کنند.

این یادگار جنگ تحمیلی ادامه داد: پس از خاموش‌شدن آتش دشمن به سمت نیروهای خودی حرکت کرده و به کمک تیربارچی رفتیم و در همین زمان از ناحیه گردن مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفته و مجروح شدم.

وی افزود: پس از مجروح شدن دستور عقب‌نشینی صادر شد با توجه به دستور فرمانده قرار شد شهدا و مجروحان همراه با سایر نیروها به عقب بازگردانده شوند با توجه به نوع مصدومیت من همراه با کاروان شهدا در حال بازگشت بودم.

مرور خاطرات یک رزمنده/ بوسه رهبری بر پیشانی رزمنده ۱۶ ساله

مهمترین اتفاق زندگی ام دو دیدار با مقام معظم رهبری است که ایشان هم در هر دو بار پیشانی مرا بوسیدند نطاق اضافه کرد: در میان ۴۰۰ شهید تنها من و یکی دیگر از هم‌رزمان زنده بودیم؛ اما پاهای من از خودرو آویزان و بر روی زمین کشیده می‌شد.

وی اضافه کرد: زمانی که به بیمارستان صحرایی دزفول رسیدیم تمام ۴۰۰ شهید به سردخانه منتقل شدند و پس از آگاهی از زنده‌بودن من و یکی دیگر از رزمندگان در ابتدا به بیمارستان دزفول و سپس به بیمارستان تهران انتقال داده شده و پس از تکمیل سیر درمان به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شدم.

این رزمنده دفاع مقدس تأکید کرد: چند ماه در بیمارستان نمازی بستری بودم و به علت زخم شدید بستر به مرکز توان‌بخشی شهید «مازندرانی» انتقال پیدا کرده و بعد از ۱۸ ماه با بهبود زخم‌ها به خانه منتقل شدم.

نطاق در پایان گفتگو با خبرنگار مهر از گران‌بهاترین عکس‌هایش گفت و عنوان کرد: مهم‌ترین اتفاق زندگی‌ام دیدار با مقام معظم رهبری است.

وی اضافه کرد: در سال‌هایی که رهبری وظیفه ریاست‌جمهوری را بر عهده داشتند اولین دیدار ما صورت گرفت و آن زمان من نوجوان و تازه مجروح شده بودم که ایشان به عیادت من آمدند، البته چند سال بعد از اولین دیدار؛ بار دیگر سعادت دیدار ایشان نصیب من شد و همچون بار اول ایشان پیشانی مرا بوسیدند.

کد خبر 5892231

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha