به گزارش خبرنگار مهر، خالد حسینی درباره این کتاب گفته است: زنانی را در کشورم دیدم که همراه با کودکانشان از کنار دیوارها با شتاب عبور می کردند. زنان برقع پوشی که درست مثل خورشید در پس ابر مانده اند. دوست داشتم بدانم در این 30 سال در مسیر تندباد سرنوشت افغانستان چه بر آنها گذاشته است. همان جا بود که تصمیم گرفتم داستانی درباره زنان سرزمینم بنویسم، خورشیدهای تابانی که در پس برقعها پنهان هستند. من در "بادبادک باز" داستان پدران و پسران افغانستان را نوشتم و "هزار خورشید" ادای دینی به زنان سرزمینم است.
هزار خورشید تابان چنین آغاز شده است: مریم پنج ساله بود که کلمه حرامزاده، برای اولین بار به گوشش خورد. پنج شنبه بود، حتما پنج شنبه بوده چون مریم به خاطر می آورد که آن روز شوریده و بی قرار بود. فقط پنج شنبه ها این حال را پیدا می کرد؛ یعنی روزی که جلیل برای دیدن او به کلبه می آمد. مریم تا لحظه ای که بالاخره او را توی بیشه می دید که از لای علفهای تا سرزانو به طرفش می آید و برایش دست تکان می دهد، از صندلی بالا رفته، سرویس چای خوری چینی مادرش را پایین آورده بود. آن سرویس تنها یادگاری بود که ننه، از مادر خودش داشت که در دو سالگی او را از دست داده بود. هر تکه از آن فنجان های سفید و آبی، انحنای ظریف لوله قوری، آن فنچ ها و گلهای داوودی که با دست نقاشی شده بودند و آن اژدهای روی جاشکری که برای دور کردن چشم زخم طراحی شده بود، برای ننه عزیز بود.
"هزار خورشید تابان" که پیشتر با ترجمه مهدی غبرایی و بی تا کاظمی منتشر شده بود، این بار از سوی انتشارات مروارید در 5500 نسخه، 451 صفحه و با قیمت 5500 تومان روانه بازار کتاب شده است.
پریسا سلیمان زاده و زیبا گنجی (مترجمان اثر) پیشتر رمان قبلی خالد حسینی "بادبادک باز" را نیز توسط همین ناشر عرضه کرده بودند. ترجمه آنها از این اثر جایزه ادبی "روزی روزگاری" را از آن خود کرد.
نظر شما