به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از میدل ایست آنلاین، جورج طرابیشی اندیشمند سوری تحقیقات و مطالعات بسیاری در زمینه فکر، فلسفه و نقد ادبی دارد که از برجستهترین آنها "مارکس و مسئله قومی"، "بیماری غرب"، "بدعتهای دموکراسی، سکولار، تجدد و ممانعت عرب" و دیگر آثار به شمار میروند. پایگاه اطلاع رسانی میدل ایست آنلاین چندی پیش با طرابیشی مصاحبهای کرده بود که یک بخش آن منتشر شد و ترجمه بخش دوم آن در ذیل میآید:
تفسیر شما از عقبافتادگی عقل عربی پس از دوره شکوفایی آن در گذشته چیست؟ آیا ما نیازمند طرح بیداری عربی هستیم؟ شما چه نامی برای آن میگذارید؟
- پاسخ به این سؤال بسیار سخت است و در چند سطر نمیگنجد بلکه نیاز به کتابی کامل دارد. اما من تنها به عقل بسنده میکنم. در این زمینه باید میان عقل و عقلانیت تمیاز قایل شد. باید در طرح نهضت عربی تجدید نظر کرد چون امروز از عقبافتادگی بزرگی رنج میبرد که این مسئله تنها به توان و قدرت اندیشمندان عرب بازمیگردد که باید تحول جدیدی در عقلانیت ایجاد کنند. بنابراین عقل، عقل نیست تا زمانی که نقد باشد. در مقابل عقلانیت گرایش به دفاع و توجیه دارد و این همان چیزی است که در فرهنگ رایج امروز عرب وجود دارد بهویژه در شبکههای تلویزیونی عربی که توجیه و دفاع بر نقد غلبه میکند. بر اساس مشاهدات من اندیشمند منتقد عربی هنگامیکه مینویسد اول به عقلش پناه میبرد اما هنگامیکه در شبکههای تلوزیونی میآید از سر عقلانیت صحبت میکند.
در کتاب اخیر خود وجود فلسفه عربی معاصر و جدید را نفی کردهاید و از تجارب اندیشمندانی چون عبدالرحمان بدوی، سمیر احمد و حسن حنفی بهره گرفتهاید. فکر نمیکنید که این تألیفات به خاطر ترجمه آثار اندیشمندان و فلاسفه غربی هستند؟ آیا فکر نمیکنید که برخی از مواقع حکم شما ظالمانه است؟
- من بار دیگر میگویم که فلسفه عقل را بنا کرده است. امروز در فرهنگ عربی عقلانیت رایج است که با وجود دگرگونی در فلسفه عربی میتوان این حکم را به آن نیز تعمیم داد. از سوی دیگر میدانیم که صنعت مدرن غرب در درجه اول فلاسفه است. با این همه آیا تجدد عربی به بنبست نمیرسد؟
شما در همایش سکولاریسم که در دمشق برگزار شد، دموکراسی و سکولاریسم را مؤلفههایی دانستهاید که از آزمایشگاههای غرب بیرون آمدهاند.
- من معتقدم که دموکراسی بدون سکولاریسم وجود ندارد، زیرا در سایه سکولاریسم، شخص عقلانیت دینی و گروهی را قبول میکند، تفکر میکند و بر اساس عقلش انتخاب میکند. بر این مسئله در بیشتر بحثهایم در مورد دموکراسی اشاره کردهام. آیا دموکراسی دارای لیست و فهرستی است؟ با وجودی که سنی جز به نماینده سنی رأی نمی دهد و همچنین شیعه به شیعه، کاتولیک به کاتولیک، ارتدکس به ارتدکس. به طور مثال در مصر با وجودی که اقباط 8 تا 12 درصد از جامعه مصر را تشکیل میدهند، اما وضعیت رایج در مصر امروز این است که در انتخابات تنها یک قبطی وجود دارد یعنی دولت تنها یک قبطی را تعیین میکند. چرا اینگونه است؟ زیرا دموکراسی در مصر بیاساس و پوچ است، همچنین در دیگر کشورهای عربی. حتی در لبنان که از کشورهای دموکرات عرب است، اخیراً شاهد تنگناهای دموکراسی بودهایم بهویژه در صندوق آرا که بر اساس طایفهای رأیگیری شده بود.
در گذشته گفته بودید که مذاهب در اسلام حادثهای ناگهانی نیست بلکه یکی از مسائل تاریخی است؛ از سوی دیگر برخی میگویند که شما مشکلات گروهی را به درگیریهای دینی نسبت میدهید، حال آنکه علت اصلی مشکلات گرایشهای سیاسی و اجتماعی هستند. برای این مسئله چه پاسخی دارید؟
- چه کسی گفته است که درگیری گروهی درگیری محض دینی است. من مدت زیادی بر درگیری گروهی در اسلام مطالعه کردهام که این مسئله به درگیری دولت و نفوذ اجتماعی باز میگردد. وجود درگیری گروهی در اسلام علل مختلفی دارد. اما آنچه مسلم است این است که سکولاریسم از آزمایشگاههای غرب بیرون آمده است تا درمان و علاجی برای درگیریهای گروهی در مسیحیت باشد. اما دلیلی برای تطبیق آن با جهان عرب وجود ندارد.
با این شکل منطقی تطبیق دموکراسی در جهان عرب را رد میکنم. زیرا دموکراسی را دیگران در آزمایشگاههای غربی اختراع کردهاند. به هر حال معتقدم که سکولاریسم عامل از بین بردن درگیریهای گروهی است و اسلام به آن کمتر از غرب نیاز دارد. زیرا درگیریهای گروهی آنجا شدیدتر و تلختر از اسلام بودهاند. آن هم در زمانی که درگیرهایی میان کاتولیک و پروتستان در اروپا آغاز شدند. ازسوی دیگر میتوان گفت که سکولاریسم در جهان عرب قابل تطبیق نیست، بلکه بر اساس واقعیتها، دستاوردها و نیازهای جهان عرب باید آن را توسعه داد.
نظر شما