دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه محرم تنها یک حادثه تاریخی نیست، اظهار داشت: سال 61 هجری که واقعه کربلا اتفاق می افتد، متفکران معتقدند رستاخیزی در اسلام، مفاهیم اسلامی و جامعه اسلامی شکل می گیرد. در واقعه سال 61 سراسر جهان اسلام به جنبش و نهضتهای اجتماعی و دینی روی آوردند. بنابراین مسئله کربلا به هیچ وجه مسئله خاص میان سیدالشهدا و یزید و یا مدینه و کوفه و شام نبود.
وی با بیان اینکه دو طرز تلقی متفاوت درباره اسلام بود، یکی نگرش امویان که نگرش غالب نبود، اما به لحاظ قدرت مسلط بود و دیگری نگرش سیدالشهدا که تابعی از سنت نبی اکرم و امیرالمؤمنین بود، تصریح کرد: از آن زمان که تقریبا نزدیک به 1370 سال می گذرد، در 4 جهت می توان محرم و تأثیرات، درسها و عبرتهای آن را مطالعه کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه نخستین حیثیت تأثیرگذار محرم این است که اسلام حقیقی در جوهر و اصالت با آنچه که دیگران به نام اسلام صاحب حکومت بودند، چه امویان و چه عباسیان و چه دوره های بعد متفاوت می شود، یاد آور شد: بنابراین تفکیکی میان فهم صحیح اسلام که فهم مبتنی بر قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) با فهم کسانی که اسلام را قدرت، استیلا و بهره بردن از آن می دانستند، وجود داشت.
پورحسن جهت دوم را اینگونه عنوان کرد: نهضت و قیام امام حسین (ع) جامعه را نسبت به انحرافات آگاه کرد. تا قبل از آن تلقی جامعه این بود که استقرار مبنای مشروعیت است بدون توجه به داشتن حق و حقیقت. به همین خاطر هنگامی که از علی میپرسند مگر می شود طلحه و زبیر بر حق نباشند؟ می گوید که حق با هیکل و قیافه و زیادی قدرت یک حاکم مشخص نیست بلکه خود حق ملاک است. بنابراین دستاورد نهضت کربلا و سیدالشهدا این بود که برای جامعه حق ملاک باشد و پیروی از حق عین حقیقت بود. پیش از قیام حق و باطل در هم تنیده شده بود. اما حق به هر شکلی صاحب قدرت بود و اگر نبود مرجع تلقی می شد. امام صادق، امام باقرو امام رضا با وجود نداشتن قدرت به لحاظ سیاسی مرجع بودند.
وی با تأکید بر اینکه مقابله با انحرافات اجتماعی در قیام امام حسین (ع) جهت دیگر مسئله بود، یادآور شد: اشرافی گری، عوامی گری، دور شدن از اصل دین، کنار زدن خواص یا صحابه پاک از اتفاقاتی بود که طی 50 سال رحلت پیامبر تا سال 61 اتفاق افتاد. ثروت اندوزی بیماری مهلکی شده بود. جامعه ای که به ثروت اندوزی روی آورد مسئله حق و باطل کمرنگ می شود. عوامی گری یعنی جامعه مبتنی بر عوام، مبتنی بر جریانهای کور و جامعه ای که مبتنی بر فضیلت نیست، پویا نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ثروت اندوزی، عدم توجه به آگاهی و دور شدن از آگاهی را بیماری عصر امام حسین (ع) خواند که نهضت امام حسین را پایانی برای این جریان دانست و افزود: نهضت امام حسین نه تنها پایانی برای این جریانها بود، بلکه هشداری به همه انسانها و جریانهای تاریخی و اجتماعی بود.
وی مسئله دیگر پیامدهای قیام سیدالشهدا را به لحاظ حوزه سیاسی خواند و گفت: سخن سیدالشهدا این بود که هر کسی نمی تواند حاکم جامعه اسلامی باشد. جامعه اسلامی حاکم خالص، ناب، عالم و عادل می خواهد و این نشان می دهد جامعه سیدالشهدا برای جامعه اسلامی ویژگیهایی را از متن دین انتخاب می کند که دین آگاهی، عدالت جویی و حق طلبی از آنها به شمار می روند و درسهای نهضت سیدالشهدا تلقی می شوند.
وی با بیان اینکه وظیفه افراد جامعه را تأکید بر احساسات و عواطف قیام امام حسین(ع) خواند و افزود: در گذشته هم آیینهای سوگواری را برپا و هم عبرتها، درسها و ثمرات آن را برای جامعه طرح می کردند. امروز نیز باید در ایام محرم هم عواطف و هم سوگواری مطرح شود و هم آگاهی بخشی به جامعه. در واقع فلسفه اصلی نهضت اصلاح جامعه است. بنیان اصلی تفکر سیدالشهدا اصلاح دینی جامعه است بر اساس عناصر آگاهی از دین عدالت جویی حق طلبی.
دکتر قاسم پورحسن با اشاره به اینکه مسئله تحریفات و انحرفات درباره محرم مسئله بسیار مهمی بود که واکنش متفکران اسلامی را از دوره نخستین تا امروز برانگیخت، اظهار داشت: باید هر دو چهره قیام کربلا را ببینیم، هم چهره واقعی و زیبا که اصلاح جامعه دینی، زنده کردن دین و احیای سنت پیامبر اکرم است و هم چهره هجمه و ظلم بر خاندان اهل بیت و فاجعه ای که اتفاق افتاد.
وی با بیان اینکه تحریفات آسیب جدی به چهره کربلا می زنند و تحریفات نه تنها سترگی، بزرگی و فخر برای محرم نمی آورند بلکه چهره واقعی را نیز کنار می زنند، افزود: وظیفه اندیشمندان و متفکران این است که در درجه اول چهره واقعی کربلا را برای مردم ترسیم کنند و جامعه را با بنیان حقیقی قیام آشنا کنند و این بنیان از بسیاری تحریفات جلوگیریمی کند.
پورحسن لازمه جلوگیری از این هجمه ها را آگاهی جامعه عنوان کرد و افزود: زمانی که جامعه آگاهی درستی بیابد نسبت به تحریفات مقاومت می کنند. قیام سید الشهدا اسطوره سازی نیست و نباید سیدالشهدا و حضرت ابوالفضل و کربلا را تبدیل به حماسه اسطوره ای کنیم. بنابراین اسطوره سازی باید حذف شود. نیازی نیست که قیام سیدالشهدا را تبدیل به اسطوره کنیم. شخصیت سیدالشهدا عینی است که راهبر و هدایتگر است در مقابل یک جامعه بیمار که فضیلت ندارند. یک رمان و داستان غیرواقعی نیست، اما وقتی تبدیل به اسطوره می شود تحریف را دربرمی گیرد و می شود داستان غیرواقعی. اگر عناصر حقیقی قیام را که دین جویی، حقیقت جویی و عدالت جویی است، نیرومند جلوه دهیم مقابله با انحراف می شود.
دکتر پورحسن با تأکید بر اینکه قیام سیدالشهدا برای این نیست که انسانهای دیگر بخشیده شوند، تصریح کرد: پیروی از قیام باعث شفاعت قرار گرفتن است. باید از آنچه که ضربه اساسی به روح قیام می زند جلوگیری شود. آگاهی بخشیدن و معرفت داشتن مسئله بسیار مهمی است.
نظر شما