به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «غنیمت» نوشته صادق کرمیار، عصر دیروز یکشنبه 27 شهریور با حضور محمدرضا گودرزی، سید علی شجاعی و نویسند اثر در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد.
کرمیار در ابتدای این نشست گفت: کار نویسندگی را اواخر دهه 60 شروع کردم. به یاد دارم که تعدادی از داستانهایم سال 69 در روزنامه اطلاعات که آن زمان پاتوق بچههای نویسنده بود، منتشر شد. علی اصغر شیرزادی هم آن زمان در اطلاعات بود و همانروزها بود که با محمدرضا گودرزی آشنا شدم.
وی افزود: بعد از آن سالها وارد کارهای سینمایی و تلویزیونی شدم و مدت زیادی کتاب ننوشتم. سیدمهدی شجاعی اولین رمانم را با نام «نامیرا» چاپ کرد که به او گفتم سر پیری پای ما به مسجد باز نشده بود که تو بازش کردی. بعد از «نامیرا» هم «غنیمت» به عنوان رمان دومم منتشر شد.
در ادامه سید علی شجاعی با رویکرد نقد و بررسی این رمان گفت: بستر روایی رمان حمله آمریکا به عراق است. داستان زمانی رخ میدهد که در ایران عید نوروز رسیده و نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردهاند. داستان با ضرباهنگ تندی شروع میشود. شخصیت پدر از همه امکانات استفاده میکند تا دخترش را پیدا کند. این میشود روایت اصلی داستان که در کنارش روایتهای موازی و رفت و برگشتی داریم که موجب ظرافت کار شدهاند.
وی افزود: یکی از نقاط قابل توجه رمان، شروع خوبش است که تا 7 فصل آینده با ضرباهنگ کاووس جلو میرود و 5 خط اولیه داستان، در این فصلها بسط پیدا میکنند. شروع خوب اثر باعث میشود در تمام مسیر رمان، متن با آغاز داستان پیوند بخورد. در بحث روایت رمان هم دو شیوه روایت هم زمان داریم. یکی روایت موازی و دیگر روایتهای تقطیعی. به نظرم از زیرکی نویسنده است که این دو نوع روایت را با هم همراه کرده است. نویسنده میتوانست به سادگی از شروع کاووس تا پیدا شدن دختر را برای مخاطب روایت کند.
این نویسنده ادامه داد: شخصیت پیمان در طول داستان تحول خوبی پیدا میکند. تقابل صحنههایی که در عراق میبیند و تفکراتش، یک تحول واقعی و منطقی را برای مخاطب به ارمغان میآورد و دور از شعارزدگی است. در قسمتهای فتح خرمشهر، تصویر دراماتیزه است و خواننده را خسته نمیکند. در این قسمت فقط مطالب صرف تاریخی نقل نمیشوند. نویسنده خیلی ظریف روی تکههای فلوی گذشته شخصیت اصلان فوکوس میکند و گویی روی هر مقطعی که میخواهد نور میاندازد تا به چشم بیاید.
شجاعی گفت: یک نکته مهم دیگر سیر اطلاعدهی رمان است که باعث میشود در هر فصل، حرفی برای شنیدن وجود داشته باشد. نویسنده اطلاعات را تقسیم کرده و در هر فصل پخش کرده است. به همین دلیل از مطالعه فصلها خسته نمیشویم. در نتیجه مخاطب با رمان همراه میشود. دلیل دیگر این همراهی این است که فصلها به طور منطقی اوج میگیرند و این گونه نیست که به زور نویسنده به اوج برسند. یک هوشمندی دیگر که در این رمان اعمال شده است، این است که دیدار اصلان با دخترش دریا به صورت موجز روایت شده و اطناب ندارد.
در ادامه گودرزی گفت: داستان رمان «غنیمت» واقعگرای اجتماعی سیاسی است که البته از تاریخ هم برای استناد دادن رخدادها در آن، کمک گرفته شده است. در این رمان با رخداد تاریخی روبرو هستیم و این رخدادها چیزی هستند که بیرون اتفاق میافتند و مخاطب از آنها خبر دارند. ژانری که رمان دارد نکتهای به ما یادآوری میکند و آن این که حوزه خصوصی یعنی روابط فردی و انسانها و غالبا زن و مرد، چند سال در ادبیات داستانی ما مورد توجه قرار گرفته است و در نتیجه حوزه عمومی مقداری فراموش شده است. پس در چنین شرایطی اگر رمانی با مسائل روانشناختی به حوزه عمومی بپردازد، یعنی حوزه دید وسیعی دارد.
این منتقد ادبی گفت: طرح رمان محکم است که علت این موضوع به نظرم به خاطر فیلمنامه نویس بودن کرمیار است. چون در سینما، نویسنده باید در دو ساعت، همه چیز را بگوید. تعلیقی که در کار وجود دارد، باعث میشود فکر نکنیم که نویسنده رمانش را به سختی پیش ببرد. دیدگاه روایت رمان، سه دیدگاه اول شخص است. یکی اصلان رزمنده قدیمی، دوم پیمان فرزند اصلان و سوم پروانه دختر اصلان. ترتیب روایتها هم به این صورت است که اول اصلان، بعد پیمان، پروانه، پیمان و دوباره پروانه داستان را روایت میکنند.
وی افزود: مزیت استفاده از راوی اول شخص، باورپذیری و همدلی خواننده با متن است. یک بحث فلسفی میگوید اگر روای دنای کل باشد، این همدلی به وجود نمیآید. وقتی از روای اول شخص استفاده میشود، یعنی شخصیت راوی هم انسان جایزالخطایی با دیدگاه محدود است که این موجب برقراری ارتباط بیشتر خواننده با راوی و داستانش میشود. شخصیت اصلان استارت زننده رمان است و شخصیتهای دیگر هم مانند اصلان هم فردیت دارند و هم وجههای عمومی.
گودرزی ادامه داد: در این رمان خط سیر روایی، گاه شکسته میشود و این نشان میدهد که زمانبندی به نفع خط زمانبندی، متوالی نیست. در نوشتن «غنیمت» زیاد به مکانبندی نیاز نبوده است. ایجازی که در برخورد اصلان و دریا وجود دارد، حرکتی دور از احساسیگری است که از نظر هنری، ارزش بیشتری نسبت به آثار سانتیمانتال دارد. ضرباهنگ روایت تند است که به تعلیق و جذابیت رمان کمک کرده است. در 5 فصل اول که هر کدام با یک کاووس شروع میشود، تکنیک تاخیر به کار گرفته شده است.
وی گفت: یکی از مشکلاتی که این رمان دارد، استفاده زیاد از عنصر تصادف است. البته تصادفهایی که در ابتدای داستان وجود دارند، موجب جذابتر شدن داستان میشوند ولی مشکل این است که تکیه رمان به تصادف زیاد است. نثر کار شیوا، ملموس و روشن است. متاسفانه در داستانهای جدیدی که نوشته میشود، شاهد بیتوجهی نویسندهها به نثر هستیم به طوری که متوجه نمیشویم کدام شخصیت در حال دیالوگ گفتن است.
وی افزود: دانشجویان خارجی به دلیل همین موضوع نثر نمیتوانند برخی خطوط داستانهای هدایت یا چوبک را متوجه شوند. اما کرمیار در نوشتن رمانش نثری ایجاد کرده است که گفتاری است ولی نثر معیار هم هست.
نظر شما