به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "مقدمهای بر فلسفه قارهای" اثر دیوید وست اخیراً از سوی انتشارات پالیتی منتشر شده است.
دیوید وست استاد دانشگاه ملی استرالیا در مورد این کتاب و فرضیه خود در آن به خبرنگار مهر گفت: شاید تبیین و توضیح فلسفه قارهای به صورت اختصار کار عاقلانهای نباشد.
وی افزود: در واقع نگارش برای چنین سنت فلسفی وسیع و گستردهای مستلزم این است که ایدههای اصلی این سنت فکری و آرای متفکران کلیدی و اصلی آن مورد بررسی قرار گیرند. این یعنی سایر ایدهها و سایر متفکران این سنت فکری به طور اختصار مورد بررسی و توجه قرار گیرند.
وست تأکید کرد: اگر سایر متفکران و ایدهها نیز به اختصار و موجز مورد بررسی قرار گیرند باز اهمیت کتابهای مقدماتی و کتابهایی که به طور اختصار به نگارش در میآیند این است که به مثابه نقشه راهی در اختیار محققان و مخاطبان هستند.
وی افزود: باید توجه داشت که سنت فلسفه قارهای سنتی انتقادی است که نسبت به روشنگری و خردگرایی علمی و مدرنیته اروپایی نگاههای انتقادی دارد.
مؤلف "مقدمهای بر فلسفه قارهای" در ادامه یادآور شد: در خود سنت فلسفی قارهای تعریفهای گوناگونی از فلسفه وجود دارد. اینکه آیا فلسفه باید به پرسشهای اساسی و بنیادی بپردازد و اینکه چه پرسشهایی باید مورد توجه فلسفه باشد پاسخهای متفاوتی را در سنت فلسفی قارهای به خود میبیند.
وی یادآور شد: بسیاری از متفکران کلیدی و اصلی در سنت فلسفه قارهای به مثابه مراجع هستند. به عبارت دیگر در این سنت فلسفی آرای متفکران و فیلسوفان گذشته مورد توجه فیلسوف قارهای است. حتی این فلاسفه برای سنت فلسفی تحلیلی نیز حائز اهمیت هستند و این فیلسوفان نیز به آرای آنها نگاه میکنند.
وست در ادامه تصریح کرد: بر این اساس در سنت فلسفی قارهای متفکران و فیلسوفانی چون افلاطون، کانت، هگل، مارکس، کییرکگارد، نیچه، هایدگر، هوسرل و سارتر بسیار حائز اهمیت هستند و آرای آنها محل رجوع فیلسوفان قارهای است. حتی در مواردی که یک فیلسوف در صدد رد آرای این فیلسوفان است در واقع باز هم به آرای آنها رجوع میکند.
استاد دانشگاه ملی استرالیا در پایان تأکید کرد: البته این به معنای این نیست که وقتی یک فیلسوف را خوب نفهمیدیم نمیتوانیم تأثیرات فلسفی او را مورد شناسایی قرار دهیم. البته وقتی بخواهیم آرای فیلسوفان معاصر این سنت فلسفی را بهتر بفهمیم بهتر آن است که آرای فیلسوفان گذشته را درک کنیم تا بدانیم طرز تفکر خاص از کجا نشأت گرفته است.
فلسفه قارهای یا فلسفه اروپایی را در مقابل فلسفه تحلیلی به کار میبرند. فلسفه قارهای در بیشتر نقاط اروپا چون فرانسه و آلمان ظهور کرده است و شامل شاخه هایی همانند پدیدار شناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک و همه جریانهایی که با پیشوند “نو” شروع می شود، است.
فلسفه تحلیلی فلسفه آکادمیک حاکم بر دانشگاههای کشورهای انگلیسی زبان (آنگلو-ساکسون) است. بنیانگذاران اصلی فلسفه تحلیلی فیلسوفان کمبریج برتراند راسل و جرج ادوارد مور بودند. این دو از گوتلوب فرگه، ریاضیدان و فیلسوف آلمانی، تأثیر پذیرفته بودند.
نظر شما