به گزارش خبرنگار مهر، دکتر علی اصغر مصلح، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، عصر روز گذشته اول خردادماه در شانزدهمین همایش بزرگداشت صدرالمتألهین شیرازی(ملاصدرا) با عنوان انسان و جهان در مورد فرهنگ، حاصل نسبت انسان و جهان به ارائه سخن پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه در این مجال در مورد دعوت به تأمل در باب نسبت انسان به طبیعت صحبت خواهم کرد، گفت: رشته ای فلسفی در اروپا درباره فلسفه فرهنگ راه اندازی شده است. در تاریخ تفکر اسلامی، علامه طباطبایی با نظریه ادراکات اعتباری مبنایی فراهم کرد که می توان در باب فرهنگ وارد گفتگو شد.
مصلح با بیان اینکه پرسش فلسفی از فرهنگ سابقه طولانی ندارد، گفت: این گونه پرسش از قرن هجدهم اهمیت یافته، نسبتی با شرایط تاریخی دوره مدرن دارد. در این دوره همه کسانی که فرهنگ را متعلق پرسش فلسفی قرار دادند، اساس پاسخ و تعریف خود را بر نسبت انسان و جهان گذاشتند.
وی با بیان اینکه از نخستین کسانی که در این مورد بحث کرده اند، روسو است، اظهار داشت: "ویکو" در تعریف خود، فرهنگ را برای انسانی کردن جهان داسته است و یا روسو برای توصیف فرهنگ و ویژگی های و نتایج آن، ابتدا تصور شرایطی را لحاظ کرده که انسان ابتدایی به عنوان جزئی از طبیعت، نسبتی کاملا طبیعی با موجودات دارد. تازه با فاصله گرفتن انسان از حالت زیست طبیعی است که فرهنگ و تمدن آغاز می شود.
این محقق و استاد دانشگاه در ادامه سخنانش با بیان اینکه همه متفکرانی که پس از این به مقوله فرهنگ پرداخته اند، کوشیده اند با تکیه بر خصوصیتی انسانی که او را از طبیعت متمایز ساخته، نحوه پیدایش و بسط فرهنگ را توضیح دهند.
مصلح تصریح کرد: "هردر" نیازمندی آدمی و عقل و زیان او را منشأ پیدایش فرهنگ دانسته و "کاسیرر" قدرت نمادسازی انسان را اساس رشد فرهنگ تلقی کرده و فروید با تحلیل روان آدمی و نحوه لذت بردن و محروم شدن از خواسته هایش پیدایش فرهنگ را تحلیل و نقد نموده است.
وی با بیان اینکه پرسش فلسفی از فرهنگ، در تاریخ تفکر اسلامی جدی تلقی نشده، است افزود: جز اندک توجهاتی که به این مقوله می توان نشان داد، تدوام نیافته است. در سرآغاز پیدایش فلسفه اسلامی می توان برخی از تأملات فارابی را حاصل توجه به موجودیتی بنام فرهنگ دانست.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: پس از وی ابن خلدون به مقوله فرهنگ با صبغه ای کمتر فلسفی پرداخته، ولی این گونه توجه و تحقیق ادامه پیدا نکرده است. در بین متأخران علامه طباطبایی با طرح ادراکات اعتباری، بابی جدید برای پژوهش فلسفی درباره فرهنگ گشود که به نظر می رسد که خواسته با قرار گرفتن در منطقه الفراغی که فراتر از فرهنگهاست زمینه تعریف و توصیفی دقیق و کارا از مقولاتی چون اخلاق و فرهنگ را فراهم سازد.
وی در پایان سخنانش تصریح کرد: با این مبنا، زمینه فهم اسباب تکثر فرهنگ ها و نحوه بسط آنها تعیین شده و راهی برای تحقیق درباره مناسبات میان فرهنگ ها گشوده می شود.


نظر شما