۱۸ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۲۷

دکتر محمدزاده درگفتگو با مهر:

"خودباختگی" نتیجه فراموشی خداست/ غرب متوهمانه درپی معنای زندگی است!

"خودباختگی" نتیجه فراموشی خداست/ غرب متوهمانه درپی معنای زندگی است!

رئیس دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) به تبیین علت توجه متفکران غربی به «معنای زندگی» در دهه اخیر پرداخت و گفت: بسیاری از بن‌بستهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی که در غرب وجود دارد، ناشی از خلأ معنوی است که موجب شده در فکر جبران باشند، اما با وجود توجه به ابعاد فرامادی، چون این توجه مبتنی بر نگرش صحیح نیست، دوباره به بیراهه می روند.

محدودیت نگرش به عالم نجر به مشکلات روحی و روانی شده است

دکتر "رضا محمدزاده" رئیس دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اهمیت معنای زندگی در تفکر اندیشمندان معاصر گفت: امروزه مباحثی که در حوزه معنای زندگی مطرح می شود، اهمیت زیادی پیدا کرده است. گرایشهای مادی که در یک برهه ای از زمان در جوامع اروپایی و غربی به وجود آمد، باعث شد که زاویه نگرش انسان نسبت به عالم صرفا محدود به یک بخش مادی عالم شود، این مبنایی شد که انسانها نسبت به گذشته خود- که خیلی جامع تر و عمیق تر نسبت به جهان هستی نگاه می کردند- با این محدودیت نگرش دچار مشکلات عجیب و غریبی در حوزه مباحث روحی روانی و معنوی شوند.

وی افزود: واقع این است که ابعاد مادی عالم فقط ظاهر این عالم است و اینها چشم اندازی هستند که از طریق آن باید انسانها از مرز ظاهر عبور کنند و به باطن عالم نگاه کنند و وقتی شما باطن را نادیده بگیرید ظاهر بدون باطن بی‌معنا است. هر ظاهری نیازمند باطنی است. وقتی ظاهر را از باطن جدا کنید و آن افق دید را منحصر به ظاهر کنید خیلی از سؤالات و توهمات و مشکلات ناشی از این محدودیت نگرش پیش می آید که روی نگرش انسانها تأثیرگذار است.
 
این پژوهشگر و استاد دانشگاه یادآور شد: اگر تنها به ظاهر هر چیزی توجه کنیم حالت خاص روحی مثل احساس بی‌معنایی و پوچی به انسان دست می دهد. معنا در قبال لفظ است. وقتی سخن از معنا می گوییم معنا محتوایی است که دروازه ای به سوی باطن. اگر ما از مباحث زبانی و کلامی عبور کنیم و بخواهیم در فاز وسیع تری بحث معنا را دنبال کنیم بحث ظاهر و باطن را باید نگاه کنیم. ظاهری که راه را باز می کند برای باطنی که از آن به «معنا» تعبیر می کنیم.
 
محمدزاده افزود: ظاهر این عالم جنبه های جسمانی و ماده عالم است که اینها آیه و نشانه ای است که از طریق این ظاهر بتوان به باطن رسید که این باطن معنای این عالم می شود. اگر انسان نتواند از ظاهر به باطن برسد، ظاهر یک عامل مناسب برای توجیه جدی و غایتمدار وضعیت و سعادت انسان نمی تواند باشد.
 
مصائب انسانی در جنگ جهانی موجب توجه به معنای زندگی شد
 
وی با تأکید بر ضرورت پرداختن به معنای زندگی و توجه به باطن عالم، گفت: نشاندهنده این مسئله دو چیز است یکی بحثهای عقلی و فلسفی که ضرورت دارد توجه ما از عالم ماده و زیرین به عالم بالا و عالم معنا شود. خوشبخانه مؤید دیگری برای اثبات این حقیقت داریم؛ این مؤید اگرچه از یک تجربه تلخ بشری نشأت گرفته است اما واقعیت این است که ما از تجربیات تلخ مان که در طول تاریخ تمدن بشری اندوخته شده توانستیم به نتایج جذاب و شیرین برسیم.
 
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) افزود: بعد از جنگ دوم جهانی تجربه کردیم و واقعیتهایی که در جوامع مختلف به خاطر مصیبتهای جنگ صورت گرفت و اینکه انسانها آن تلخی‌ها و مشکلاتی که بعد از جنگ به وجود آمد، با توجه به تفسیر مادی که از عالم داشتند نمی توانستند آن را تسکین بدهند و بسیاری از مصیبتهای مشابه ای که در اثر پیشرفت تکنولوژی در دنیای ما به وجود آمده بسیاری از جنبه های طبیعی را عوض کرده است به همین دلیل مصیبتهای اجتناب ناپذیری را متحمل می شویم.

وی تأکید کرد: این مسائل که پیش آمد این انسانها در جوامع اروپایی و غربی به دلیل گرایشهای مادی در مواجه با رنجها و سختیهای ناشی از جنگ و زندگی غیرطبیعی پیش آمده، با بسیاری از مشکلات روحی و روانی روبرو شدند که حتی امروزه در تحلیلهای خودشان می شنویم که بسیاری از بن بستهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی که در جوامع غربی وجود دارد، به خاطر آن خلأ معنوی است و حالا متفکران غربی دنبال راههایی برای جبران مافات هستند.

دکتر محمدزاده یادآور شد: مباحثی که در حوزه «معنویت» یا «معنای زندگی» امروز در جوامع غربی مطرح می شود و اندیشمندانی که در این حوزه به جد نظریه پردازی می کنند یکی از مهمترین توابع این حادثه تلخی است که به خصوص در جوامع غربی نه شرقی ایجاد شده است.
 
وی افزود: چون در جوامع شرقی گرایشهای معنوی به شدت قوی تر از جوامع غربی است و مشکلاتی که در جوامع غربی به وجود آمده، آن مشکلات در جوامع شرقی خوشخبتانه ریشه دار نیست؛ اگرچه به خاطر نوع ارتباط فرهنگی اجتناب ناپذیری که بین جوامع وجود دارد و به خاطر گسترش وسایل ارتباط جمعی ممکن است برخی از این روحیات از جامعه غربی به جوامع شرقی نفوذ کرده باشد اما ما آن مشکلات را تجربه نکردیم و خوشبختانه پر رنگ بودن و پر مایه بودن گرایشهای دینی -دین به معنای آن حقیقت مبتنی بر وحی- باعث شده که انسانها کمتر گرفتار آن معضل جوامع غربی شوند.

وی به عوامل مخدوش کردن معنای زندگی اشاره کرد و گفت: کسانی که در حوزه معنای زندگی بحث می کنند، معتقدند چند عامل تحلیل انسان را از معنای زندگی مخدوش می کند؛ یکی بحث مادی‌گرایی و فاصله گرفتن از حقایق ماوراء مادی، دوم کمرنگ شدن گرایشهای دینی مبتنی بر وحی و سوم اعتقاد به نسبیت ارزشهای اخلاقی است.
 
جوامع غربی با پناه بردن به توهم در پی دستیابی به معنای زندگی هستند!
 
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) افزود: غربی ها حاضر شدند برای اینکه به سمت ذهنیت مبتنی بر معنای زندگی پیش بروند حتی به توهماتشان اکتفا کنند؛ یعنی آنها معتقدند برای اینکه ما زندگی را امری مهم و غایتمند تصور کنیم به همین میزان اگر بتوانیم متوهم شویم -نه توهمات دست نیافتنی که خودش موجب افسردگی ناامیدی می شود- یا به عبارتی تصویر محدودی از اهداف فراطبیعی و فرامادی داشته باشیم به ما کمک می کند تا خیلی از مشکلات و سختی ها که ناشی از ابعاد مادی و جسمانی عالم است، را بر طرف کنیم.
 
وی افزود: مثال آنها هم بازی فوتبال است که مجموعه ای از افراد بازی فوتبال می کنند؛ درست است در فوتبال اهداف والایی ندارند اما همین هدف گل زدن و قهرمان شدن اینها را دور هم جمع می کند و همه مسائل و مشکلاتی که به نظر فنی و مادی و روحی که برایشان پیش می آید همه را تسکین می دهد و موجب می شود با این نشاط به همه سختی های که در کارشان وجود دارد، ادامه دهند تا به هدف جزئی خودشان نائل شوند.
 
دکتر محمدزاده یادآور شد: اما ما به جهت اعتقادات دینی که داریم و بحثهای بسیار خوب و ارزشمندی که بزرگان و اندیشمندان ما درباره اندیشه اسلامی و معارف اسلامی و اندیشه دینی مطرح کردند؛ عالم را وسیع می دانیم و در تحلیل خود به مبانی از باب هدفمند بودن عالم و ارتباط مبدأ و غایت عالم با یکدیگر معتقدیم و علیرغم اینکه بعد مادی وجود انسان را یک بعد بسیار محدود و کوچکی می دانیم، بعد روحانی انسان را وسیع می دانیم در حد اینکه معتقدیم یکی از مهمترین عواملی که موجب خلقت عالم شده است، ارزشهای وجودی است که استعداد آن در انسان وجود دارد و این انسان از لحاظ روحی و معنوی آنقدر بزرگ است که می تواند به مقوله ای به نام «لقاء الله» نائل شود که هیچ موجود دیگری توانایی رسیدن به آن را ندارد.
 
وی افزود: ما معتقدیم که کل عالم هستی از یک نقطه ای آغاز شده و به یک نقطه ای سیر می کند و همه کمالات انسانی در آنجا به فعلیت در می آید و سخن از جنات و جنتی در آموزه های دینی به میان است که همه خوبی ها و لذتها در آنجا با لقاء خداوند معنا پیدا می کند. آنگاه ملاحظه می کنید که با چنین ذهنیتی این زندگی مادی این عالم و همه آلام و گرفتاری ها و مصیبتها و حتی خوشی ها که در این عالم وجود دارد ولی ما دلبسته آنها نمی شویم همه اینها کلمات معناداری می شود که یک معنای بسیار مهم و دلنشین را در ذهن ما رقم می زند. برای همین می بینید کسانی که چه به لحاظ اعتقادات دینی و چه به لحاظ نگرشهای عقلانی و فکری شان به چنین مبانی قائل هستند شکل زندگی و نوع رفتار و حتی ویژگی های اخلاقی و روحی شان با افرادی که این حالت را ندارند، کاملا متفاوت است.
 
معنای زندگی در کلام حضرت امیر(ع)

این مدرس دانشگاه با مقایسه روحیه شرقی و غربی و نیز روحیه فرد مسلمان با غیرمسلمان، افزود: چرا بسیاری از معضلاتی که در جوامع غربی به لحاظ روحی روانی وجود دارد، در جوامع شرقی به ویژه جوامع مسلمان وجود ندارد؟ چرا در جوامع فقیر که در شرق عالم وجود دارند علیرغم تمام مشکلات انسانها از همان زندگی سختی که دارند لذت بیشتری می برند تا انسانهایی که در جوامع غربی با همه آن پیشرفتهای تکنولوژیکی و علمی از زندگی شان آنطور که باید و شاید لذت نمی برند، اینها رمز و رازش کجاست؟ رمز و راز این برمی گردد به معنای زندگی که مبتنی بر چند مسئله مهم است؛ بحث غایت داشتن عالم، جدی بودن مقوله وجود انسان بر کره زمین.
 
دکتر محمدزاده با اشاره به مباحث معنای زندگی در آموزه های دین اسلام، یادآور شد: بر اساس آموزه های دینی ما معتقدیم که دنیایی که در آن زندگی می کنیم مقر ما نیست بلکه اینجا اگر ارزشی داشته باشد ممری است که باید از آن بگذریم. امام علی(ع) در کلمات قصارشان در نهج البلاغه عبارتی دارند که با بسیاری از مباحث حوزه معنای زندگی می تواند ارتباط داشته باشد. ایشان می فرماید: «الدنیا دار مم و لا دار مقر». دنیا خانه ای است که برای عبور انسانها ساخته شده و دنیا پایان حیات انسانی نیست بلکه آنچه دار مقر است چیزی فراتر از این دنیا است.
 
وی افزود: بعد در ادامه حضرت امیر(ع) تعبیر دیگری دارند و می فرمایند: مردم در این دنیا دو گروه هستند، دسته ای خود را به این دنیا می فروشند و همه دنیا را به عنوان هدف خود تلقی می کنند و در این حیات خود دچار هلاکت می شوند یعنی همه آن کمالاتی که خداوند در وجود آنها قرار داده است اینها را از دست می دهند که این نوعی هلاکت است. دسته ای دیگر که خودشان را در این دنیا خریده و آزاد می کنند و از این دنیا به عنوان یک فرصت استفاده می کنند و با تمام سختی ها نهایتا سرمایه های وجودی خود را به دست می آورند. خُب ، وقتی انسان به دنیا اینگونه بنگرد چه روحیه ای محکمی در برابر سختی های این دنیا پیدا می کند و حتی در برابر خوشی های دنیا دچار آفات روحی نمی شود. 

رئیس دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) تأکید کرد: ما بر اساس اعتقادات مذهبی و حتی فلسفی مان معتقدیم انسان با وجود ظرفیتهای عقلی و فطری و حتی تجربیاتی که به دست می آورد، نمی تواند نهایتا با حقیقت آنگونه که هست، ارتباط بگیرد و در این مسیر نیاز به کمک دارد. ما نیاز به کمک را در تمام مسیر زندگی تجربه می کنیم، یعنی از ابتدای تولد تا آخرین مراحل زندگی نیاز به کمک غیر، ویژگی است که با وجود انسانها تنیده شده است، گویی آن کسی که انسان را آفریده با توجه به ادوار مختلف زندگی انسان، دائما از لحاظ وجودی به او تأکید می کند که تو به تنهایی نمی توانی بلکه به نیرویی فراتر از محدودیتهای وجودی خود باید وابسته باشی که در عقلانیت و تفکر نیز همین گونه است.
 
وی افزود: وقتی تاریخ تمدن بشر را نگاه می کنیم، بشر در طول تاریخ این مساعدت و کمک را از ناحیه افرادی که خود را به عنوان نمایندگان خالق عالم می گرفتند و بسیاری از آموزه ها از طریق همین افراد که آنان را نبی، رسول و یا پیامبر می نامیم، به انسانها منتقل شده که حتی در  جریان پیشرفتهای علمی متوجه شدند که این آموزه ها در حوزه های علمی نیز تأثیرگذار است.
 
دکتر محمدزاده تصریح کرد: انسانهایی که دنبال عقل خودمدار می روند و فکر می کنند بدون مساعدت غیر، می توان در این مسیر سخت، هدف و غایت را پیدا کرد، موفق نخواهند بود. جالب اینکه امروز در گرایشهای معنوی غرب یکی از چیزهایی با اهمیت، توجه به نیروهای بیرون از وجود انسان است؛ اما ما می دانیم که در این عالم نیروهای متعددی وجود دارد که خیلی هم محسوس نیستند و در عین حال همه آنها را هم مثبت نمی دانیم. برخی از این نیروها را می توان تعبیر به خیر و برخی را تعبیر به شر کرد. آنهایی که در حوزه انرژی و نیرو و حتی در حوزه درمان کار علمی انجام می دهند معترفند که نیروهای این عالم همه مثبت نیست و برخی از نیروها جنبه منفی دارد.
 
احیای معنویت در غرب ناشی از حس نیاز انسان به فرار از خودباختگی و به دست آوردن معنای زندگی است
 
وی افزود: متأسفانه اتفاقی که الان در حال وقوع است، اینکه  با وجود توجه انسانها به ابعاد فرامادی عالم، اما چون این توجه مبتنی بر  یک نگرش صحیح نیست، دوباره در این قضیه به بیراهه می روند. البته ما در مورد جوامع غربی حکم کلی نمی توانیم بدهیم چون بخشی از معنویتی که امروز در جوامع غربی دارد به آن توجه می شود مبتنی بر گرایشهای دینی است که باز می تواند تأثیرگذار باشد. برای روشن این مسئله مثالی می زنم. مثلا گفته می شود عسل شفاست و حتی برخی از پزشکان معتقدند حتی اگر عسل خالصی نباشد باز می تواند در درمان برخی از بیماری ها مؤثر باشد. دینی که مبتنی بر وحی است و دینی که خدامدار است حتی اگر در آن تحریف صورت گرفته باشد باز نسبت به خیلی از مبانی غیر مبتنی بر وحی، تأثیرگذار است.
 
این مدرس دانشگاه یادآر شد: اگر انسان امروز همه سرمایه های وجودی خود را بگذارد و تحلیلهای صحیح عقلی و دینی را انجام دهد و بر مبنای این تحلیلها بتواند برنامه ریزی مشخصی را انجام دهند که کاملا از نعمات و نقاط مثبت عقانیت و دیانت برخودار باشد، می تواند راه نجات را پیدا کند. به طور مثال برخی از مفاهیم اصلی در کتابهای آسمانی مشترکا آمده است، در کتاب ارمیا در عهد عتیق آمده است؛ خداوند دائما بنی اسرائیل را به خاطر اینکه به یاد او نیستند و اعمال و رفتارشان را بر مبنای توجه به خدا شکل نمی دهند به شدت مورد سرزنش قرار می دهد و جالب اینکه شبیه این سرزنشها را در آیات قرآن داریم، کسانی که به خدا توجه نمی کنند و خدا را فراموش می کنند اینها کسانی هستند که نه تنها خدا را فراموش کرده اند بلکه خدا هم آنها رافراموش کرده است و این تعبیر دقیق و زیبایی از گم شدن معنای زندگی است.
 
دکتر محمدزاده در پایان تأکید کرد: نتیجه فراموشی خدا در زندگی «خودباختگی» است و علت به وجود آمدن جریانهایی که با مدرنیزم می خواهد مقابله کنند و به سابقه انسان به معنویتی که در گذشته داشته می خواهند پناه برده و آن را دوباره احیا کنند ، همین حس نیاز انسان به فرار از خودباختگی و به دست آوردن معنای زندگی و معنای خودش است. اگر به این مسئله توجه شود و در این تجدید نظر انسان در این مسیر بیراهه نرود و توجه به ارزشهای دینی و اخلاقیات مبتنی بر گرایشهای دینی و عقلی که در چارچوب دین به عالم تحلیل می کند روی بیاورند به دام خیلی از این مسائل و آفات که در گرایشهای معنوی ایجاد شده نمی افتد.
کد خبر 1691252

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha