به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شورای روابط خارجی، بسیاری از مباحثات پیرامون نحوه برخورد با تلاشهای ایران برای کسب توانمندی هستهای بیشتر بر دو گزینه متمرکز شده است. نخست، استفاده از گزینه بازدارندگی و کنار آمدن با ایرانی که زرادخانه اتمی کوچکی دارد و یا ازتوانایی محدودی برای تولید تسلیحات هسته ای برخوردار است. گزینه دوم نیز حمله نظامی پیشگیرانه و نابود ساختن بخشهای مهم برنامه هسته ای ایران و به تعویق انداختن آن است.
اما هم اکنون گزینه سومی نیز مطرح شده و آن نیز مذاکره در خصوص تعیین سقف برای برنامه هسته ای ایران است که هم برای ایران راضی کننده باشد و هم برای ایالات متحده و اسراییل و سایر کشورهای غربی. در حقیقت، این گزینه از سالها پیش نیز مطرح بوده است. اما آنچه که تغییر کرده شرایط و موقعیت ایران است. در حقیقت این تغییرات بسیار حائز اهمیت است و می¬تواند بر نتایج مذاکرات هستهای تاثیرگذار باشد.
مهمترین تغییر صورت گرفته شرایط نامناسب اقتصادی ایران است. هم اکنون تحریمهای سنگین اعمال شده علیه نفت ایران در حال تضعیف اقتصاد ایران است. هر چند این تحریمها به طور مستقیم برنامه هسته ای ایران را نشانه نگرفته بود، اما هزینه این فعالیتها را برای رهبران ایران افزایش داده است. در حقیقتٰ این تحریمها با این پیش فرض اعمال شده بود که رهبران ایران بین دو گزینه بقای نظام و تسلیحات هسته ای، بقای نظام را انتخاب خواهند کرد.
این فرضیه دولتهای غربی به زودی مورد آزمایش جدی قرار خواهد گرفت. در هفتههای اخیر ریال ایران تا حدود 40 درصد ارزش خود را از دست داده، نرخ تورم افزایش پیدا کرده و هزینه واردات کالاهای اساسی نیز افزایش پیدا کرده است. نتیجه این تغییر و تحولات نیز بروز نشانههایی از نارضایتی عمومی بوده است. طبقه تجار و بازاریان ایران که یکی از ستونهای نظام ایران در سه دهه گذشته بوده نیز هم اکنون لب به انتقاد از شرایط کشور گشوده است.
از سوی دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که فارغ از نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دولت آمریکا با هدف آسیب زدن به برنامه هستهای ایران به این کشور حمله نظامی کند. به همین دلیل نیز ممکن است رهبران ایران به انجام مذاکره و مصالحه تمایل پیدا کنند.
هم اکنون زمان آن فرا رسیده که به ایران بسته جامعی پیشنهاد شود؛ بستهای که در آن اقداماتی که باید انجام دهد و پاداشهایی که در قبال آن دریافت خواهد کرد به طور شفاف و دقیق مشخص شود. همچنین باید ضرب الاجلی را نیز برای ایران در خصوص پذیرش این بسته تعیین شود تا ایران نتواند با خرید زمان به توسعه توانمندیهای هستهای خود بپردازد.
ایران باید ملزم شود که تمام اورانیوم 20 درصد تولید شده خود را بازپس گرداند و غنی سازی 20 درصدی را کنار بگذارد. همچنین باید سقفی نیز برای غنی سازی اورانیوم، تعداد و مکانهای این سانتریفیوژها تعیین شود. بازرسیهای سرزده نیز باید از سایتهای هستهای ایران صورت بپذیرد. در مقابل، دولتهای غربی باید تحریمهای اعمال شده علیه ایران به دلیل برنامه هستهای این کشور را لغو کنند.
علاوه بر این، مفاد این پیشنهادها باید به طور علنی اعلام شود تا در صورت عدم پایبندی رهبران ایران به تعهدات خود، دولت ایران در مقابل شهروندان خود پاسخگو باشد. احتمال میرود رهبران ایران به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی نامناسب مجبور شوند پیشنهادهای غرب را بپذیرند. اما اگر نظام ایران همچنان مصمم به ادامه برنامه هستهای خود باشد، آنگاه غرب باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کند: حمله به تاسیسات هستهایران یا کنار آمدن با ایران هستهای. البته هر دو گزینه پرخطر و پرهزینه است.
سایر دولتها نیز باید به این امر واقف باشند که حمله احتمالی آمریکا و اسراییل پس از آن صورت خواهد گرفت که ایران با پیشنهاد مناسب غرب مخالفت کند. باید به مردم ایران نیز گفت که هر نوع حمله ای به دلیل مخالفت رهبران آنها با پیشنهادهای غرب صورت پذیرفته است.


نظر شما