۴ فروردین ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸

به مناسبت سالگرد درگذشت/

اوستا غلامحسین؛ هنرمندی که سرگذشت دیار کهن تایباد از زخمه تارش واگویه می شد

اوستا غلامحسین؛ هنرمندی که سرگذشت دیار کهن تایباد از زخمه تارش واگویه می شد

تایباد - خبرگزاری مهر: در این دیار همه او را می شناختند زخمه تارش در دل مردمان دیار تایباد و باخرز بیش از هر جای دیگری شور آفرین بود چرا که واگویه سرگذشت این کهنه دیار از پرده های تار اوستا غلامحسین سمندری فریاد می شد.

استاد غلامحسین سمندری که همواره به باخرزی بودن و تایبادی بودنش افتخار می کرد و در گویش هم دیاری ها «اوستا غلامحسین» نیز گفته می شد موسیقی را از پدر آموخته و سال ۱۳۱۱ به دنیا آمد، در ۱۰ یا ۱۱ سالگی دو تار پدر را بر می داشت و مورد مواخذه پدر هم قرار می گرفت و پدرش دو تار نواز شدنش را باور نداشته و بالاخره با یاد گرفتن پنهانی و اصرار زیاد پدر وی دوتاری کوچک برایش می خرد.

اجرای مراسم هنری در جوانی

وی اندک اندک شهرتش فراگیر می شود و در ۲۲ سالگی در مراسم هنری در تهران با اجرای برنامه مورد استقبال قرار می گیرد و در سال ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ به کشور ایتالیا دعوت می شود و در این سفر ۴۰ روزه در یونان، ایتالیا و لبنان و... برنامه هایی پرشور و احساس اجرا می کند.

استاد سمندری ارادتی عمیق به پیامبر و خاندان عصمت و طهارت داشت. به گفته استاد سمندری او در ۱۶ سالگی ازدواج کرده و در ۲۱ سالگی اولین فرزندش «غلام» متولد می شود و سپس علی، غلامرضا، محمد، حمید، حسن و ۲ دختر به دنیا می آیند. به یاد دارم که در جواب سوالم در مورد نام های زیبای فرزندان او که همه از نام های ائمه اطهار است، پاسخ داد: من و فرزندانم همگی ارادتمند پیغمبر و خاندان پیغمبریم.

تا ۲۵ سالگی مخارج زندگی ایشان توسط پدر تأمین می شد و بعدها با «کارگری» و «سلمانی» زندگی می گذراند تا کم کم بچه ها بزرگ شده و کمک خرج زندگی او شدند.

زندگی استاد، همیشه با فراز و نشیب های زیادی همراه بود. زمانی چنان که خود می گفت فقر و تنگدستی به قدری به وی فشار آورد که باعث شد «دوتار» یادگار پدرش را به قیمت ناچیزی بفروشد تا بتواند امرار معاش کند.

شاعران خراسانی صید پنجه های پر احساس سمندری

زنده یاد مهدی اخوان ثالث بزرگ شاعری که اعجاز دوتار نوازی استاد سمندری را به عینه دید در وصف سرانگشتانی که بر اثر زخمه تار خونین شد چنین سرود:

قربان زخمه های تو خون پاش و نغمه ریز/ «سبز پری» است این که زنی، یا «شتر خجو»؟/تو با دو سیم، محشر کبری به پاکنی/ شش تار خویش من شکنم یا نه؟ هان! بگو/ از پنجه تو زخم جگر، خون دل چکان/ مضراب من برنجی و مومی است، سیم مو/...استاد بی نظیر، حسین سمندری/ پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو؟/بی کوک تازه راه دگر می کنی مگر/داری به ساز چند قناری، نهان بگو/ساز عزیز خویش شنیدم فروختی/ کارزانتری از آن بخری، بر فلک تفو/ هر چند مدتی است صبوحی نمی زنم/ گوید پزشک نیست ترا زین بتر عدو/ اشکی گرفتی این سر صبحی ز من تو مرد/ که دست رفت بهر صبوحی سوی سبو/ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد/ یعنی به عشق، زنده بمانی پسر عمو/

به جز اخوان هم سه شاعر خراسانی و غیرخراسانی ساکن این خطه هم که هر کدام صید پنجه های پراحساس سمندری شده اند و دریافت و احساس خود را از آن نوای پرسوز به شعر کشیده اند و درد این مرز و بوم را در ساز سمندری شنیده و به زبان آورده اند.

"سهی سیستانی" نیز دریافت و احساس شخصی خود را از این نغمه ها به شعر کشیده است و استاد، امروز که در میان ما نیست که گویا خود، نزدیکی رفتن را می دانست معنای کلامش را درمی یابم که گفت: «در ایران، همه جا رفتم و همه جا نوای دل مردمان مهربانم را تقدیم هموطنان و مردم دنیا کردم و محبت و لطف جواب، شنیدم و امروزه جوانان هر چه عجله کنند برای موسیقی شهرستان بسیار ارزش دارد...» و امروز ما ماندیم و خاطراتی همراه با افسوس از این بزرگ مرد هنرمند دیار خراسان که قدرش کمتر دانسته شد.

زبردستی و احساس نوازی و خصوصیات اخلاقی ویژه ای در وجود حسین سمندری و دو تارنوازی او جمع شده است که بعید است آن همه ویژگی در هنر و شخصیت دیگری فراهم آمده باشد، همین ویژگی ها از استاد سمندری "تکنوازی" با عاطفه و بی همتا ساخته است چنان که وی میان احساسات و حرکات پنجه ها و نوای سازش رابطه ای درهم تنیده و پرسوز برقرار کرده است.

چهارمین روز سال 91 استاد پر کشید

عصر جمعه چهارمین روز سال ۹۱ ناگهان خبر از دست دادن استاد «غلامحسین سمندری» را می شنوم و هنرمندان دیار باخرز و تایباد در غم ار دست دادن این هنرمند برزگ دیار شهرستان تایباد و باخرز و در هنگامه نوروز و آغاز بهار سوگوار می شوند.

دراین هنگامه ای غریب چهره مهربانش و دستان پینه بسته اش که سالیان سال با تارهای دوتار انس گرفته بود و در آن سادگی و صمیمیت موج می زد به یاد می آورم.

سال قبل بود که به یاد سال ها تلاش و و نوارندگی این استاد برزگوار و زوج همیشه همراه اش استاد ابراهیم شریف زاده مراسم تجلیلی از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تایباد  با حضور هنرمندان استانی و شهرستانی در محل سالن ورزشی باخرز برگزار شد و یادم هست در زمانی که از استاد سمندری تقدیر شد همسر مهربانش با دسته گلی با تمام عشق به استاد تقدیم کرد و یک صحنه  زیبا را رقم زد.

رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اين شهرستان با اشاره فراق و هجران گل سر سبد هنر و فرهنگ استان و يكی از بزرگترين هنرمندان كشور گفت و استاد سمندری را از جمله هنرمندان كشور دانست كه تخصص، تدين و تعهد در وجود ايشان مثال زدنی بود.

تدوین زندگی نامه استاد

حمزه آزاد از بزرگان عرصه موسيقی و فعالان اين حوزه درخواست كرد نسبت به تهيه كتاب زندگی‌نامه و خدمات اين استاد و همچنين جمع‌آوری آثار موسيقی ضبط شده از استاد سمندری در داخل و خارج از كشور اقدام کرده و شورای شهر و شهرداری نيز يكی از ميدان‌های بزرگ شهر را به نام اين چهره ماندگار عرصه فرهنگ و هنر شهرستان، نام‌گذاری و تنديسی از ايشان نصب کنند.

وی اهتمام به تقويت و نگداشتن موسيقی مقامی و محلی منطقه كه با فطرت انسان‌ها سازگار است را بسيار مهم برشمرد و از خدمات استاد سمندری به موسيقی كشور خصوصا مناقب پيامبر و اهل بيت(ع) تجليل كرد.

همچنين وی حضور ايشان در جشنواره‌های بين‌المللی در كشورهای اروپايی چون فرانسه، ايتاليا و آلمان و كشورهای خاورميانه و كشورهای اسلامی و شهرهای بزرگ ايران اسلامی را دليل تخصص و ارزش بالای هنر اين استاد دانست و رفتار نيك، حسنه و حسن خلق، مناعت طبع، مردم‌داری، مهمان‌نوازی، قناعت و دين‌داری و تعهد را نشانه تدين و تعهد ايشان دانس.

شایان ذکر است در اسفند ماه سال 91 مراسم یادبودی به مناسبت اولین سالگرد درگذشت این هنرمند فقید دیار کهن تایباد و باخرز و همزمان با یازدهمین جشنواره موسیقی مقامی شهرستان تایباد برگزار شد.

...........................................
گزارش: اویس چهاریاری

کد خبر 2022279

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha