پروژه حضرت يوسف (ع ) بي ترديد عظيم ترين سريال درنوع خود است كه تلويزيون ايران درباره يك پيامبرتوليد مي كند . خصوصيتي كه درمرحله ساخت اين مجموعه پرخرج حساسيتهايي را با خود همراه كرده است . اينكه ازمحافل مطبوعاتي حتي درخصوص انتخاب بازيگر نقش حضرت يوسف (ع ) واكنشهايي بروزمي كند ، ناشي ازهمين واقعيت است . فيلمنامه ، طراحي صحنه ولباس وهمچنين فرآيند انتخاب بازيگران ازديگرمواردي است كه حساسيت برانگيزشده است . فرج الله سلحشورپيش ازاين با كارگرداني مردان آنجلس (اصحاب كهف ) توانمندي خود را ثابت كرده است . براي او وآن سريال نسبتا عظيم همين بس كه خاتمي سه سال پيش هنگامي كه به واتيكان سفركرد ، به عنوان هديه، فيلم اصحاب كهف را به پاپ ژان پل سوم اعطا كرد. با وجود اين محافل مطبوعاتي معتقدند كه پروژه حضرت يوسف (ع ) آنقدرعظيم هست كه تحت نگاههاي ناظرقراربگيرد.
آنچه پيش روي داريد گفتگوبا فيلمبرداروتهيه كننده ، نويسنده وكارگردان حضرت يوسف (ع) است .
رسول احدي فيلمبردارمجموعه زيرآفتاب با قيافه اي كه تلي سا والاس را درذهنها متبادر مي سازد،تجهيزصحنه اي درمقابل كلبه احزان را تحت نظرقرارمي دهد ودراين حال به چند پرسش ما پاسخ مي دهد . كم حرف است اما محتاط نيست .
بي تعارف وصريح به پرسشهاي ما پاسخ مي دهد اما كاري بودن وبه آخررساندن كار با سلحشور را براي خود اصل غيرقابل برگشتي قرارداده است . وي به فيلمنامه حضرت يوسف وفرايند انتخاب بازيگر ايرادها دارد اما فورا نوع انتقاداتي راكه مطرح مي كند به عموم پروژه هايي ازاين دست تسري مي دهد .اودرآخريك يا چند توصيه تخصصي به مسولان صدا وسيما وسينما دارد .
كادر تصويريك اثرتاريخي با كادريك اثرامروزي چه تفاوتهايي دررنگ ، نورپردازي ، طراحي ، اندازه ، و.. دارد ؟
كادر؟ نه به آن معنا نمي توانيم تفاوتي قائل بشويم .
لوكيشن ، گريم ، نوع بازيها ، نوع كلام واينها براي تغييرفضاي كادرازامروزبه ديروزكمك مي كند . سوال اين است كه آيا فيلمبردار درآثارتاريخي از ويزور دوربينش تغييراتي براي ملموس ترشدن فضاي تاريخي اعمال مي كند ؟
مسلم است كه چهارچوب كار، جاي دوربين و... اينها همه تاثيردارد .
براي پروژه يوسف ، به عنوان فيلمبردار، چه تغييرات وتمهيدات تازه اي نسبت به كارهاي قبلي خودتان درنظرگرفته ايد؟
به شكل كلي فقط مي شود گفت كه ما سعي كرده ايم كهن بودن فضا را براي باورپذيري مخاطب القاء ومنعكس كنيم ، همين
اصلا چطورشد ه كاريوسف (ع ) را شروع كرديد ؟ارزيابي شما نسبت به اين پروژه تا اينجاي كارچيست وچه پيش بيني اي نسبت به آينده آن داريد ؟
قبل ازآن كه فيلمنامه كامل دراختيارم قراربگيرد، ابتدا رمان اثررا خواندم . به نظرم كارشسته رفته اي بود . همانطوركه ازذات كارپيدا است كه يك قصه قرآني است ، حكايتي روان بود . بعد كه فيلمنامه كامل شد وبه دست من رسيد . اشكالات فيلمنامه مثلا جابجايي صحنه ها را درحين كاربه آقاي سلحشورمي گفتم . هنوزهم مي گويم كه اين فيلمنامه اشكال دارد.
فكرمي كنيد اين كار به لحاظ امكانات وتجهيزات فيلمبرداري كه مي تواند جذب بكند ، دروضعيت قابل قبولي قراردارد؟
ما هميشه دركارفيلمبرداري دچاركمبود بوده وهستيم .اين يك زخم كهنه است .اين حرف همه فيلمبرداران درايران است ما اگربا وجود كمبودها كاررا به انجام مي رسانيم بيشتربه دليل عشق وعلاقه به كاراست .چهار تا وسيله ناقص را كه درگوشه فلان انبارافتاده است با خواهش وتمنا مي گيريم وهرطورشده آنها را بازسازي مي كنيم تا فقط كارلنگ نماند و بتوانيم ازپس اين كاربربياييم .
پس دركشورما نسبت به سطحي كه كانونهاي تصميم سازي وسياستگذاري براي توليدات سينمايي قائل هستند به ويژه درتلويزيون كه سرمايه گذاري عظيمي دراين زمينه ميكند، تجهيزات فيلمبرداري به معناي عام كلمه درسطح نازلي قراردارد؟
صد درصد .
مي توانيد اين واقعيت تلخ را با مصداقي روشن براي مسئولان توضيح بدهيد ؟
دوربين ، اولين وسيله است كه براي اينكارخيلي مهم است .طبيعي است كه دوربين را براي يك كاردوساله اجاره نمي دهند . منظورم يك دوربين خوب است اگرهم اجاره بدهند ، هزينه آن خيلي سنگين خواهد بود . تهيه كننده شانه خم مي كند وما مجبوريم جورديگري كاررا جلوببريم . دراين كارمجبوريم كه برويم سراغ BL2 يا BL1 .الآن هم با BL2 كارمي كنيم .اين دوربين ازرده خارج است اما خوب عشق پشت اين كاراست . با عشق همه كارمي شود كرد وهر كمبودي را مي توان جبران كرد پس ما مجبوريم بسازيم . كوتاه بياييم . ازدوربين كه رد بشويم . درمورد وسايل حركتي بايد بگويم . كرين خوب دركشورما به تعداد انگشتان دست هم نيست .سراين كار تا هفت هشت ماه با كرينهاي داغون اجاره اي كاركرديم وچقدراذيت وآزاركشيديم . تازگي شنيديم فارابي دوتاكرين خوب خريداري كرده است كه ما توانستيم يكي ازآنها رابا هزارپيگيري بگيريم وسركاربياوريم . خدامي داند دوستان ديگردرپروژه هاي ديگردارند چه اذيت وآزاري مي كشند . نورهم برهمين منوال است ، بلكه فاجعه تر . سطح تجهيزات نوري دركشورما ازپنجاه سال پيش اروپا وامريكا هم بهترنيست. براي اين پروژه اگرهمه نورهاي خوب خارجي كه دراختيارداريم را استفاده كنيم كم مي آوريم پس مجبوريم برويم سراغ چراغهاي ايراني . چراغهايي كه خطراتي دارد ، فيلترها رامي سوزاند . ازاين دست گرفتاري ها تا دلتان بخواهد داريم . منظور طرح يك مشكل عام درهمه پروژه هاي فعال درايران است . تا زماني سينماي ما ازصنعتي بودن فاصله دارد حكايت همين است كه هست .
درباره فيلمنامه صحبت كرديد تعامل شما به عنوان فيلمبرداربا آقاي سلحشور به عنوان كارگردان چگونه است ؟
چه جوري بگم ، نه اينكه تعامل وجود نداشته باشد، اما ديدگاه آقاي سلحشوربه عنوان كارگردان با من مقداري متفاوت است .البته اين نظرشخصي ايشان است . آقاي سلحشورخيلي به سمت هنرپيشه هاي حرفه اي نمي رود واين باعث تكرارپلانها وبرداشتهاي بيشترازهرپلان وعدم دستيابي به بازي مطلوب شده است . اين شرايط انگيزه وانرژي ما را مي گيرد . خوب من پشت دوربين هستم وكسي كه جلوي دوربين من است ،روي من هم تاثيرمي گذارد . من بارها گفته ام بايد به سمت انتخاب هنرپيشه خوب ،قوي وقدربرويم . كارتاريخي ويژگي هاي خودش را دارد . اينجا كه من با شما گفت وگومي كنم؛ زيرآفتاب داغ وباد گرم وغبارغليظ .اين همه عوامل مختلف كار تا آماده شدن وگرفتن يك پلان چند ثانيه اي با دقيقترين برنامه وسيستم ممكن بايد با هم هماهنگ باشند ويك آن يك ناهماهنگي همه چيزرا خراب مي كند ودوبارازنوبايد كارشروع شود ، اين شرايط بسيارسختي براي يك فيلمبرداراست .
آيا كارتاريخي را بعد ازاين كارهم ادامه مي دهيد ؟اصلا فيلمبرداري تاريخي يعني چه ؟
فيلمبرداركارتاريخي يعني اينكه بايد آدم حوصله داشته باشد . خونسرد بايد باشد . بازيگران رااز5صبح آفيش مي كنند توي اين بيابان زيرآفتاب درصحنه هاي خارجي درگرماي زياد در صحنه هاي داخلي كه هرگزسيستم خنك كننده هم ندارد ، نورافكن روشن است ، كلي مشعل روشن است كه هوا را هم كثيف مي كند . بازيگران زيادي زيرگريم با ريش مصنوعي هستند كه كلافه شدن آنها ولو اگرپنهان كنند فضا را تنگ ترمي كند . تعدد لباسها، زرق وبرق لباسها كه بايدوضعيت خاص خودش را داشته باشد ، شما درچنين وضعيتي بايد حوصله داشته باشيد واين به زبان آسان است .اما با همه دشواريهايش من كارتاريخي را دوست دارم .خوب مرد براي كارسخت آفريده شده است .دشواري شرايط كاروكمبودها وضعفها جزئي ازهمه كارهاي تاريخي است . حتي كارهاي آپارتماني هم دشواريهاي خودش را دارد . البته يك مطلب يا يك حقيقت ناب دراين ميان نبايد فراموش شود به خصوص ازجانب آنها كه عضو هسته هاي تصميم گيري درسينماي اين كشورهستند . كاري مثل حضرت يوسف (ع ) يا امثال آن با يك توقع ازبيرون همراه است . چنين كاري بر بستر يك پيام بزرگ وجهاني شكل گرفته است. اين يك اثربرگرفته ازكتاب آسماني چون قرآن است ، پس وجود هرنوع دشواري غيرمعمول وهرگونه كمبود وضعف غيرقابل قبولي درچنين كاري اگرناشي ازكوتاهي يا بي توجهي باشد ، ازجانب مخاطبان غيرقابل پذيرش خواهد بود . چنين كاري بايد با كمترين نقض وضعف وبلكه بدون ضعف ونقص عرضه شود . ما يعني عوامل كاراعم ازفيلمبرداروكارگردان ، تهيه كننده وبازيگر فيلمنامه نويس و.. كارخودمان را با عشق انجام مي دهيم نقص ها را تحمل مي كنيم عشق ما به كار، كار ما را ساده خواهد كرد اما كوتاهي مسولان در چنين روندي قابل قبول نخواهد بود .اين كارقرآني است پس حساسيتهاي آن بيشترازكارهاي ديگراست . كاربايد باورپذيرترشود . چيزي كه مخاطب برجاي مانده از نقل قولهاي پدران ومادران ومنبرها درذهن خود ازحضرت يوسف (ع ) دارد حالا درقرن بيست ويكم به زبان تصويربايد درآيد . اين مسوليت بسيارسختي است .اگراشتباه كنيم يعني آن باورها ذهنيتهاي ديرين را به تمامي به باد داده ايم . با چنين مبنايي مديرفيلمبرداري يك كارتاريخي كه سرصحنه مي آيد انتظاردارد با كمبودي مواجه نباشد .اين عرصه را بايد كمي تفكيك وتقطيع كنيم . يعني مهمترين مسئله اين كار به فيلمنامه وكارگرداني ربط پيدا مي كند نه صرفا فيلمبرداري. مسوليت بنده به عنوان فيلمبرارنسبت به كارگردان محدودتراست . دراين كارها كارگردان حرف اول را مي زند واين خطربراي نويسنده هم هست .
مايليد توصيه تخصصي دراين مصاحبه به مسولان ذيربط كنيد ؟
كاش آقايان ودوستان دلخورنشوند ، ازابتداي ماجرا،يعني سازمان صدا وسيما ، سيما فيلم ، شبكه هاي تلويزيوني بايد پايه هاي توليد را محكم، مستقركنند . مهمترين پايه فيلمنامه است .
نگرش به چنين سريالهاي تاريخي بايد جهاني وخيلي فني باشد . چرا بايد شهرك سينمايي دركشورما درمحاصره اتوبانها وكارخانه ها باشد آيا اين اقدام با يك نگرش جهاني وفني انجام شده ، يقينا پاسخ اين سوال منفي است . همين شهرك سينمايي دفاع مقدس ؛ آقايان فكرمي كنند جاي خوبي است .البته درست است كه بهترازشهرك غزالي است اما اينجا هنوزمبتني بريك نگرش فني نيست . دوروز ديگر فرودگاه امام كه راه افتاد بياييد ببينيد اينجا چه خبراست .اين همه سرمايه وساخت وسازفردا چه سرنوشتي دارد . همين زميني كه ما درمقابل كلبه احزاب داريم با هم صحبت مي كنيم ظاهرا مدعي دارد؛ صاحب يكي ازگاوداريها آمده وگفته كه اين زمين مال اوست . اين چه وضعيتي است آيا آقايان پايه ها را دراينجا درست ديد ه اند . معلوم است كه نه. سازمان عريض وطويل صدا وسيما بايد حساب شده ترعمل كند .تهيه كننده واقعي اين سريال سازمان صدا وسيما است آيا دراين موارد نگاهها زيربنايي بوده است يقينا خير.
نظر شما