شاپور پورامين، مدير فيلمبرداري فيلم سينمايي "ميم مثل مادر"، درباره همكاري با رسول ملاقلي پور به خبرنگار مهر گفت: "آشنايي من با آقاي ملاقلي پور به حدود 20 سال قبل برمي گردد. در آن دوران تهران آماج حملات موشكي بود و من در "ماهي" كامبوزيا پرتوي عكاس بودم. ملاقلي پور پيشنهاد عكاسي "افق" را به من داد كه اين همكاري ميسر نشد تا زمان فيلم "خسوف" كه براي آن برنده ديپلم افتخار جشنواره فجر شدم."
وي تاكيد كرد: "بعد از دو فيلم "سفر به چزابه" و "نجات يافتگان" با ملاقلي پور در ساخت مجموعه هاي تلويزيوني اين دو اثر به عنوان تصويربردار همكاري كردم. هنگام پيش توليد "كمكم كن" ملاقلي پور از من خواست به عنوان فيلمبردار با او در اين فيلم همكاري كنم، اما اين پيشنهاد را قبول نكردم. زيرا اعتقاد داشتم هنوز زمان مناسب براي شروع فيلمبرداري در سينما نرسيده و بايد تجربه هاي لازم را كسب كنم."
پورامين تاكيد كرد: "با گذشت بيش از 10 سال احساس كردم با توجه به تجاربي كه در طول ساليان متمادي اندوخته ام زمان شروع كارم به عنوان مدير فيلمبرداري رسيده و بعد از پيشنهاد همكاري در "ميم مثل مادر" در اين فيلم به عنوان فيلمبردار ظاهر شدم. البته با توجه به دوستي با ملاقلي پور، از زمان آغاز نگارش فيلمنامه كه حدوداً 14 ماه طول كشيد در جريان كار بودم و با ملاقلي پور در مورد نورپردازي و تركيب بندي صحبت كرديم."
اين فيلمبردار تاكيد كرد: "با خواندن فيلمنامه يك انگيزه در من به وجود آمد تا از تجربياتم در اين فيلم استفاده كنم. هنگام شروع كار در مورد نحوه كادربندي صحبت هايي انجام دادم تا به صورت وايداسكرين باشد كه به علت موضوع و موقعيت مكاني كه بيشتر لوكيشن ها داخلي بود، بهترين گزينه وايداسكرين بود. در نهايت ايشان پذيرفت با اين كادر كار كنيم و حاصل كار در مجموع راضي كننده بود."
وي در مورد انتخاب لوكيشن هاي داخلي فيلم و نحوه نورپردازي هم گفت: "براي انتخاب لوكيشن خانه سپيده و روبيك زمان زيادي صرف كرديم تا به لوكيشن فعلي رسيديم و وقتي لوكيشن را ديدم مناسبترين گزينه براي فيلمبرداري بود و تمام آنچه در فيلمنامه مد نظر داشتيم در آن موجود بود. اين منزل قديمي چند طبقه بود و به راحتي مي توانستيم از بقيه طبقات براي ديگر شخصيت هاي فيلمنامه استفاده كنيم. در مجاورت اين منزل يك حمام قديمي هم بود كه از موتورخانه آن براي محل زندگي روبيك استفاده كرديم."
پورامين افزود: "فيلمبرداري در اين لوكيشن اين امكان را به من مي داد تا از نورهاي پركنتراست حتي در روز بتوانم استفاده كنم. مابقي لوكيشن هاي فيلم در آسايشگاه محل بستري شدن سپيده كه در زندان قصر و سالن محل اجراي موسيقي علي پسر سپيده بود كه در سكانس هاي پاياني به صورت موازي داستان فيلم در آنجاها روايت مي شد."
وي ادامه داد: "در سكانس پاياني و هنگام مرگ سپيده بر اين عقيده بودم كه سپيده با مرگش عروج مي كند و براي اينكه از كارهاي كليشه اي كه مرگ شخصيت را با استفاده از تروكاژهاي كامپيوتري نشان مي دهند به اين شيوه عمل كردم كه با نشان دادن چند پلان اين مرگ را با ديزالو به يك دشت شقايق زيبا و معنوي نشان دادم."
اين فيلمبردار در مورد همكاري با بازيگران فيلم تاكيد كرد: "يكي از شانس هايي كه من در اين فيلم داشتم حضور بازيگران خوب و حرفه اي با احساس مسئوليت بالا بود كه با نوع بازي شان اين اشتياق را به من مي دادند تا بهترين كارم را ارئه كنم. به خصوص خانم فراهاني با بازي درخشانش انرژي و ايده به من مي داد. هاشم پور هم با توجه به تجربه بيش از سه دهه بازيگري حتي براي انجام نورپردازي روي چهره ساعت ها صبورانه مي ايستاد تا كار من انجام شود."
پورامين در پايان تاكيد كرد: "در مجموع كار در كنار فيلمسازي چون رسول ملاقلي پور و تهيه كننده حرفه اي و مسلط به كار چون منوچهر محمدي و بازيگران حرفه اي لحظاتي فراموش نشدني براي من در اين فيلم به وجود آمد. البته در طول فيلمبرداري حضور شخصيت مادر به خوبي احساس مي شد و اين تاثير باعث شد گروه با يكديگر پيوند داشته باشند و يك حس همدلي و صميميت در ميان اعضاء گروه حس مي شد."
نظر شما